گروه فرهنگ دفاعپرس ـ رسول حسنی ولاشجردی؛ با اوج گیری انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ و با شکست دولتهای متعدد در مقابله با مبارزه مردم، شاه تصمیم گرفت با انتصاب یک نظامی به ریاست دولت جریان انقلاب را متوقف کند به همین منظور ارتشبد غلامرضا ازهاری را انتخاب کرد. نخست وزیر جدید در ۱۵ آبان ۱۳۵۷ منصوب شد و همان روز کابینه نظامی خود را معرفی کرد. در این دولت غلامعلی اویسی به سرپرستی وزارت کار و امور اجتماعی، سپهبد امیرحسین ربیعی به سرپرستی وزارت مسکن و شهرسازی و ارتشبد قره باغی به وزارت کشور منصوب شدند از اقدامات دولت نظامی ازهاری دستیگری نویسندگان جرائد و مطبوعات و برخی از سران رژیم پهلوی مانند نصیری، آزمون و هویدا بود.
ازهاری برای سرکوب انقلاب در شهرستانها چند نظامی را به استانداری خراسان، کرمانشاه و آذربایجان غربی منصوب کرد ولی این تلاشها مثمر ثمر نبود. قیام اسلامی مردم در مدت زمان کوتاه حکومت ازهاری شکل وسیعتری به خود گرفت. نقطه اوج این قیام تظاهرات میلیونی و تاریخی مردم در روزهای تاسوعا و عاشورای حسینی (۱۹ و ۲۰ آذر ۱۳۵۷) در سراسر کشور بود. یکی از مهمترین حوادثی که در دوران حکومت ازهاری رخ داد حمله مسلحانه چند نفر از نظامیان پادگان لویزان به سوی فرماندهانشان بود. این حادثه در ظهر روز عاشورا ـ ۲۰ آذر ۱۳۵۷ـ به وقوع پیوست.
در این روز یک درجه دار و یک سرباز وظیفه ارتش به نامهای اسماعیل سلامتبخش و ناصرالدین امیدی عابد، افسران پادگان لویزان را که در سالن غذاخوری مشغول صرف ناهار بودند به رگبار بستند. این عملیات که طی آن تعداد زیادی از درجه داران شاهنشاهی هدف قرار گرفته و کشته یا زخمی شدند و نشاندهنده وجود نیروهای انقلابی در بدنه ارتش بود؛ نور امیدی در دلهای مردم ایجاد کرد و انگیزه سرکوب را در نیروهای وفادار به سلطنت کاهش داد.
روزنامه کیهان در تیر ۱۳۵۸ طی یک گزارش تحقیقی به بررسی جزئیات این عملیات پرداخت که در پی میآید:
«در عاشورای حسینی یک درجه دار به نام اسماعیل سلامت بخش و سرباز وظیفه ناصرالدین امیدی عابد که قبلا طرح حمله به پادگان لویزان را با هم ریخته بودند و منتظر فرصت مناسبی جهت این اقدام قهرمانانه خود بودند، در ساعت ۱۲ ظهر روز عاشورا، طرح از پیش ساخته خود را به اجراء گذاشتند. آنها با سلاحهای خود که از قبل آماده و فشنگ گذاری نموده بودند از درب غربی سالن ناهار خوری پادگان لویزان وارد شدند و به همه برپا دادند.
در این موقع کلیه افراد نظامی که از امرای ارتش و درجه داران پادگان لویزان بودند به یکباره به خالت خبردار ایستادند در همین لحظه اسماعیل سلامت بخش و امیدی عابد با یک عمل شجاعانه افراد حاضر در سلف سرویس را به رگبار گلوله بستند و خود با یک عمل ماهرانه خواستند از پادگان فرار کنند ولی ماموران دیگر پادگان با صدای شلیک گلوله به آن محل شتافتند و این دو مجاهد را هدف گلولههای خود قرار دادند. بدین ترتیب عده زیادی از افسران و درجهداران حاضر در ناهار خوری کشته و زخمی شدند.
با این اقدام شجاعانه، یکبار دیگر سربازان و درجه داران، وفاداری خود را نسبت به نهضت مبارزه ملت ایران در ریشه کردن رژیم شاه مخلوع نشان دادند. در روزهای دهم (عاشورا) و یازدهم این ماه پس از آن تظاهرات عظیم خبری به مردم رسید. خبری تکان دهنده، چون رعد در عین حال که با ناباوری مردم همراه بود. اهمیت فوق العاده داشت و آن خبر حمله چند مبارز مسلمان و از جان گذشته به افسران مجتمع در سالن ناهار خوری درجه داران بود. این خبر امیدی در دل همه مردم ایجاد کرد، به طوری که دریافتند در داخل ارتش هم افراد آگاه و جانباز در راه اهداف اسلامی وجود دارد. اینک گزارش آن روز را از نظرتان میگذرانیم.
این گزارش حاصل تحقیقاتی هست پیرامون همین حماسه دلیرانه در روز عاشورا.
در هفته گذشته طی تماسهایی که با دو تن از مبارزان گروه هفت نفری و بعضی از پرسنل پادگان لویزان برقرار کردیم، اسرار تازهای پیرامون این حماسه همراه با اسناد و مدارک به دست آوردیم.
مجاهدان شهید، گروهبان سلامت بخش و سرباز وظیفه امیدی عابد، طراحان و عاملین این حماسه بوده اند. شهید گروهبان سلامتبخش پس از گذراندن دوره آموزشگاه گروهبانی به گردان توپخانه منتقل میشود. وی در طول مراحل انقلاب با داشتن آگاهی سیاسی و اجتماعی اقدام به تبلیغ مخفیانه مذهبی در داخل پادگان مینماید به طوری که با شش تن دیگر که دو نفر آنها سرباز وظیفه درجه دار بوده اند، ارتباط برقرار میکند و گروه تشکیل میدهند و به دنبال آن فعالیت گروهی آغاز میشود.
از جمله اقدامات این گروه متشکل، نمازعیدی بود که آنها در داخل پادگان برگزار کردند. این برنامه همزمان با برگزاری عظیم نماز عیدفطردر قیطریه تهران بود که به دنبال آن گروهبان سلامت بخش توسط ضد اطلاعات شناسایی و مورد بازجویی قرار میگیرد. در ۲۱ آذر سال گذشته قرار بود که شاه در مراسم آن روز شرکت کند و گروه تصمیم به شلیک توپ به طرف جایگاه را داشتند ولی شاه در این مراسم شرکت نکرد و در نتیجه اجرای طرح آنها معوق ماند.
با فرار رسیدن ماه محرم و جنایات خونبار رژیم در روزهای دو و سوم این ماه مبارزان در پی اجرای طرح دیگری بر میآیند. شاه در شب عاشورا در داخل پادگان بود. لکن گروه مزبور از این مساله بی اطلاع و مشغول طراحی نقشه و حمله به افسرانی که در سالن غذاخوری مجتمع شده بودند، میشوند. از صبح روز عاشورا، گروهبان سلامت بخش با خواندن نمازهای مکرر و اظهار نیاز به درگاه خداوند، وصیت نامه خود را تکمیل کرد و سرباز امیدی نیز وصیت نامه خود را نوشت. زمینه سازی برای دسترسی به اسلحه خانه و قسمت آتشبار توسط افراد گروه انجام گرفت و این دو با اسلحه و مهمان همراه خود حمله را آغاز کردند.
نحوه حمله بنا به اظهار یکی از افسران پادگان که خود مسئول جمع آوری اطلاعات در این حادثه میباشد، چنین هست:
«روز تاسوعا و عاشورا ارتش در آماده باش کامل بود. واحدی از گارد جاویدان پاسداری کاخ شاه را به عهده داشت و عدهای دیگر از آرامگاه مراقبت میکردند. در محوطه پادگان لویزان در حدود ۲۷ تا ۳۰ هلیکوپتر مستقر شده بود. زمان حمله فرا میرسد. سرباز امیدی از ناحیه شمال و از پلههای شرقی و گروهبان سلامتبخش نیز از سمت جنوب ساختمان مرکزی ستاد گارد جاویدان به افسران مجتمع در سالن غذاخوری حمله مینمایند.
از جانب سلامتبخش در این برنامه اشتباهی رخ میدهد. وی به جای اینکه داخل نهار خوری اصلی شود، فقط دو تا سه درجه دار در آنجا تیر میخورند و بعد وقتی متوجه اشتباهش میشود، ساختمان ستاد را دور میزند و از طرف ساختمان فرماندهی به جلو ستاد میآید. در ضمن سرباز امیدی، پس از شعارهای «خدا» «قرآن» «خمینی» و «ا… اکبر» نیز از سمت شمال به نهار خوری افسران میرود و تیراندازی میکند که به دنبال آن افسران در حالی که مسلح میشوند، سالن را ترک میکنند. در این هنگام با سلامت بخش موجه میشود.
گروهبان سلامت بخش با دو دست تیراندازی میکرد. یک دست با نوغان (اسلحه مخصوص) و یک دست با تفنگ. در این هنگام که اوضاع به شدت متشنج بود. یک هلیکوپتر جهت تیراندازی به طرف پادگان در آسمان پرواز میکرد. لشکر حشمتیه نیز برای سرکوبی به پادگان لویزان اعزام شده بود و هنگام تیراندازی شاه در منطقه لویزان در منزل تیمسار بدرهای بود. در این درگیریها تعداد کشته و زخمی که تاکنون تائید شده به ترتیب ۱۴ و ۳۸ میباشد که جمعا ۵۲ کشته و زخمی میباشد. عدهای از اعضای گروه مبارز، شناسایی و دستگیر میشوند که پس از بازجوییهای مداوم و محاکمه صحرایی به زندان میافتند و خوشبختانه در جریان پیروزی انقلاب اسلامی توسط مردم از زندان آزاد میگردند.»
ارتشبد قرهباغی وزیر کشور کابینه ازهاری در کتاب خاطرات خود، ماجرا را این چنین شرح میدهد:
تیراندازی به وسیله چند نفر درجهدار و سرباز از طرفداران مخالفین و مذهبیها بر روی افسران و درجه داران در داخل نهارخوری پادگان لویزان گارد شاهنشاهی که در جریان آن عدهای افسر و درجهدار و سرباز به قتل رسیدند. هر چند جریان این واقعه مخفی نگهداشته شد و تعداد کشتهشدگان رسماً اعلام نشد. ساعت ۵/۱ بعد از ظهر عاشورا یک افسر، دو درجه دار و چهار سرباز مسلح به نهارخوری افسران ارشد پادگان لویزان حمله بردند و با رگبار مسلسل هفتاد و دو نفر از افسران ارشد و درجهداران پادگان لویزان و هوانیروز را کشته … اعلامیه غیر رسمی حاکی هست … ۲۷ افسر، ۴۱ درجهدار و ۴ سرباز را کشتهاند. کلیه حملهکنندگان به غیر از یک سروان هوانیروز که دستگیر شده کشته شدهاند.
بعدها گفته شد که در اجلاس لویزان، نظامیان سرگرم تدارک نقشه برای قتل عام دستهجمعی مردم تهران بودند. حادثه لویزان روحیه نظامیان و افسران بلندپایه حکومت شاه را به شدت متزلزل کرد و آنان را بیش از گذشته به بیحاصل بودن مقاومت در برابر اراده ملت، متقاعد کرد. در دوران حکومت ازهاری بعضی ژنرالهای ارشد ارتش از جمله ارتشبد «غلامعلی اویسی» فرماندار نظامی تهران و عامل قتل عام مردم در روز ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ به بهانههای مختلف از کشور خارج شدند.
ازهاری، چون دیگر رجال پهلوی انقلاب را باور نداشت بی ثمر ماندن تلاشهای دولت نظامی منجر به تمایل ازهاری برای برکناری از این پست حساس شد و سرانجام با این عنوان که سکته کرده و بیمار هست از نخست وزیری کناره گرفت و بلافاصله کشور را ترک و به آمریکا رفت.
انتهای پیام/ 161