گروه جهاد و مقاومت مشرق – بالاخره از بخش مراقبتهای ویژه مرخص شد. هنوز کبودی صورت و شکستگی مچ دستهایش آزار دهنده بود ولی باید هر طور شده خودش را به کنفرانس خبری میرساند.
وارد شد و در مقابل چشمان بهتزده خبرنگاران و صدای قطعنشدنی فلش دوربینها خودش را به میکروفن رساند و بی مقدمه گفت: مسلما کتاب بعدی من به عنوان بانوی فعال حوزه فمینیسم درباره چگونگی رهاییام از بازار بردهفروشان داعش است. ولی قبل از آن میخواهم از اسم و جلد کتابم رونمایی کنم.
بیشتر بخوانیم:
«قاسم» هنوز زنده است… /۱
بگردم دور «اسمت» حاج قاسم
«قاسم» هنوز زنده است… /۲
آیا «حاج قاسم» موافق «برجام» بود؟
«قاسم» هنوز زنده است… / ۳
ترس حاج قاسم از آدمهای دولت!
«قاسم» هنوز زنده است… / ۴
چرا «حاج قاسم» لباس مهندسان پرواز را پوشید؟
«قاسم» هنوز زنده است… / ۵
«حاج قاسم» چگونه زیر آن حجم آتش زنده ماند؟!
«قاسم» هنوز زنده است… / ۶
در تماس تلفنی «حاج قاسم» و مسعود بارزانی چه گذشت؟
با دست گچ گرفته به پیراهنش اشاره کرد که عکس سردار سیمانی روی آن نقش بسته و زیر آن نوشته شده بود: قهرمان من.
این داستان از راضیه رحیمی داپاری از قم در کتاب جهانمرد (مجموعه داستانکهای نویسندگان کشور برای حاج قاسم سلیمانی) درج شده است.
منبع خبر