به گزارش مجاهدت از مشرق، محمد ایمانی در مطلبی با عنوان فرصت انتخابات آمریکا در کانال تلگرامی خود نوشت:
حکومت آمریکا در کنار رژیم صهیونیستی، کانون گسترش شرارت و نا امنی در دنیاست. اگر حمایت های بی دریغ آمریکا نبود، اسرائیل نمی توانست ۱۵۰ هزار انسان بی گناه را در غزه به خاک و خون بکشد و ۱/۵ میلیون نفر را آواره کند.
۸ ماه دیگر، انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا برگزار می شود. انتخابات ۴ سال قبل، همچنان که دو قطبی شدگی ایالات متحده را نشان داد، کاتالیزوری برای تشدید این فرآیند هم شد.
رقابت میان ترامپ و بایدن، تا اعتراضات گسترده و کم نظیر خیابانی، تبدیل برخی شهر های بزرگ به پادگان نظامی- امنیتی، تسخیر کنگره از سوی معترضان انتخابات، و استقلال طلبی در برخی ایالت ها پیش رفت.
کم نیستند صاحب نظران و حتی سیاستمدارانی در آمریکا که انحصار حکومت میان دو حزب، و از آن بدتر، اجبار انتخاب میان یک “دیوانه روان پریش” (ترامپ) و یک بیمار گرفتار “زوال عقل” (بایدن) را مصیبتی برای ابرقدرتی آمریکا در دوران بدترین چالش های داخلی و خارجی می دانند؛
برخی دیگر می گویند این وضعیت بحرانی، ناشی از دخالت های افراطی در دیگر مناطق دنیاست و چاره کار را در کاهش مداخلات، و تمرکز روی بحران های داخلی می دانند.
جامعه و سیاست آمریکا در حالی دو قطبی شده، که با ۳۴ هزار میلیارد دلار بدهی، بدهکارترین کشور دنیاست؛ با بیش از ۵۰ میلیون نفر فقیر گرسنه و نیازمند کوپن غذایی روزانه.
دو دهه دخالت و جنگ در غرب آسیا، نه تنها سیادتی برای آمریکا -در قرنی که آن را “قرن جدید آمریکایی” می خواندند- به ارمغان نیاورد، بلکه رقبای منطقه ای و جهانی را قدرتمند تر کرد. آمریکا در این قمار، ۸ هزار میلیارد دلار باخت.
حمایت از پنج ماه جنایت و نسل کشی در غزه، بدترین قماری است که آمریکا می توانست بر سر اعتبار خود بکند و عایدی آن، آمار فزاینده انزجاری است که مردم کشورهای شریک و متحد آمریکا در منطقه و جهان، در نظرسنجی ها ابراز می کنند.
انتخابات ۸ ماه بعد آمریکا را نباید فقط به چشم تهدید (مثلا احتمال بازگشت ترامپ) دید و مانند رسانه های غربگرا، سوژه ای برای دادن شوک منفی به داخل ایران قرار داد؛ بلکه می توان به چشم فرصت هم دید.
اگر افکار عمومی آمریکا و نخبگان آن، در معرض آگاهی بخشی و شبکه سازی قرار بگیرند، می توان از شتاب یاغیگری سنّتی کاخ سفید کاست یا حتی بر آن ترمز گذاشت.
آمریکا فارغ از منتخب جدید، باید مدتی را به خودش -به بحران های چند لایه و مشکلات و افکار عمومی بحران زده اش- بپردازد. این مشکلات جدی را باید مسئله فضای عمومی آمریکا کرد و شبکه های اجتماعی، چنین قدرتی را دارند.
آخرین گزارش نهادهای اطلاعاتی آمریکا می گوید ایران و چین و روسیه از چند سال قبل، روی تاثیر گذاری بر افکار عمومی ایالات متحده از طریق فضای سایبری و مجازی متمرکز شده اند.
با اغراض سیاسی چین و روسیه کاری نداریم، اما نخبگان و فعالان رسانه ای ما می تواننند به شکلی مسئولانه و در خدمت امنیت و آسایش بشریت، تعامل تاثیر گذار با افکار عمومی آمریکا داشته باشند. (طبعا زبان و شیوه تعامل با هر یک از طیف های منتقد/ معترض فرق می کند).
این تاثیر گذاری، به اعتبار سلطه امپراتوری رسانه ای، مسیر دشوار و نا همواری است؛ اما اولا تجربه گذشته نشان داده که می توان تاثیر گذار بود و ثانیا، اهمیت موضوع، ضرورت اقدام را دو چندان می کند.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است