به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، بعد از ترور شهید محسن فخریزاده، یکی از گزارههای مشهور بین مردم ایران این بود که چرا دشمنان ما، بیش از مردم ایران نسبت به زندگی و خدمات این شهید اطلاع داشتند. توقع این نبود که الساعه سراغ ساخت سریال از زندگی این شهید بروند که کاری ناممکن است اما این توقع و نیاز از جانب مخاطبان است که بعد از نزدیک سههفته از ترور عصر جمعه هفتم آذرماه، هنوز یک گزارش دقیق و منسجم از زندگی و خدمات این شهید ارائه نشده است که بتواند در بستری دراماتیک و جذاب به بخشی از زندگی او بپردازد.
زندگی شهدا و مفاخر ملی ایران، پر است از فرازوفرودهایی دراماتیک که ظرفیت تولیدات فرهنگی بسیاری دارد و نمونههای موفق آن را در سالهای اخیر بسیار دیدهایم.
موفقیت سریال «شوق پرواز» در جذب مخاطبان تلویزیون نشان داد اگر کارگردانی بتواند، مقاطع مختلفی از زندگی شهدای ایران را به درستی و در بستری دراماتیک روایت کند، مخاطبان هم آن اثر را با جان و دل میپذیرند. «شوق پرواز» روایت زندگی شهید بابایی از کودکی تا شهادت بود؛ قصهای که از شهری دور از تهران شروع شد و در آسمان ایران به پایان رسید. واقعیت این است که بسیاری از مفاخر و چهرههای شاخص ملی در حوزههای مختلف از قهرمانهای جنگ تا قهرمانهای علمی از شهرها و روستاهای سراسر کشور برخاستهاند و پشت شخصیت ملی آنها تشخص و هویت قومی نهفته است.
در سالهای اخیر یک جریان سریالسازی در مراکز استانی صدا و سیما یا همان شبکههای استانی شکل گرفته است و فیلمسازان شهرستانی به سراغ روایت تصویری و نمایشی چهرههای فاخر استانی خود میروند. بسیاری از این شخصیتها ناشناخته یا کمتر شناختهشده هستند و از طریق سریال به مردم معرفی میشوند. سریال «صبح آخرین روز» و قصه شهید شهریاری هم یکی از همین سریالهاست.
چه کسانی «صبح آخرین روز» را میسازند؟
سریال «صبح آخرین روز» درباره شهید شهریاری یکی از برجستهترین دانشمندان شهید هستهای کشور در مرکز زنجان ساخته میشود. سریالی که به تهیهکنندگی مصطفی عمادزاده و کارگردانی حسین تبریزی درحال تولید است. داستان این سریال از اواسط دهه 40 و یک سال پیش از تولد شهید شهریاری آغاز میشود، دوران خردسالی و کودکی و نوجوانی او را روایت میکند تا اینکه به دوره بزرگسالی با بازی کاوه خداشناس میرسد. سپیده خداوردی نیز نقش دکتر بهجت قاسمی، همسر شهید شهریاری را بازی میکند. مهران رجبی، افسانه ناصری، اردشیر رستمی، زهرا سعیدی و… همراه جمعی از بازیگران زنجانی از دیگر بازیگران این سریال هستند و فاطمه حیدری و حسن عطارها فیلمنامه آن را به نگارش درآوردهاند.
یکی از دلایل اقبال صداوسیمای مرکز زنجان برای ساخت این سریال این است که شهید شهریاری یکی از چهرههای برجسته علمی و از مفاخر ملی این استان است. آنچه میخوانید گفتوگوی کوتاهی است که با عوامل این سریال انجام شده است.
به واقعیت زندگی و شخصیت شهید شهریاری وفادار بودیم
مصطفی علمیفرد تهیهکننده سریال معتقد است رخدادها و اتفاقاتی که در زندگی شهید شهریاری رخ داده از ظرفیت نمایشی و دراماتیک بالایی برخوردار است.
به گفته علمیفرد به دلیل بیوگرافی بودن ساختار قصه و پرداختن به مقاطع سنی مختلف زندگی شهید شهریاری برای هر برهه یک بازیگر انتخاب شده است. برای خردسالیاش پسری از تهران، برای کودکی پسری از چهارمحالوبختیاری و برای دوران نوجوانی فردی از قم انتخاب شده که این نقش را ایفا میکنند که شباهت چهره آنها به قهرمان قصه معیار اصلی این انتخاب بود. برای دوران بزرگسالی نیز کاوه خداشناسی به ایفای نقش میپردازد. بازیگری که به لحاظ رفتاری و ویژگیهای فیزیکی به شخصیت اصلی نزدیک است و در واقع با گریم نزدیک به 70درصد به شهید شهریاری شباهت پیدا کرده است. نقش مادر این شهید در مقطع 30سالگی را یک بازیگر خانم از زنجان بازی کرده است و میانسالی این نقش تا زمان شهادت را زهرا سعیدی بازی میکند. نقش پدربزرگ هم به مهران رجبی سپرده شده است که او تلاش کرده این نقش را شیرین و درعینحال جدی بازی کند. همچنین نقش مادربزرگ را افسانه ناصری بازی میکند. در واقع سعی شده انتخاب بازیگران بهگونهای باشد که چهرهها باهم قرابت داشته باشند. حتی بازیگرانی که نقش شهید شهریاری را از خردسالی تا بزرگسالی بازی میکنند، شبیه هم هستند.
تهیهکننده سریال «صبح آخرین روز» بر وفاداری به واقعیات زندگی شخصیت شهید شهریاری در فیلمنامه تاکید کرده و اینکه آنها مبتنیبر مستندات موجود نوشته شدهاند.
علمیفرد درباره انتخاب حسین تبریزی برای کارگردانی این سریال به همکاری قبلی آنها در چند تلهفیلم و سریال اشاره کرده و اینکه تبریزی سابقه تولید سریالهای مناسبتی و مذهبی را داشته و نسبت به فضای اینگونه سریالها اشراف کافی دارد. این تهیهکننده درباره فضا و ژانر این سریال گفته است: «سعی کردیم قصه را در فضای ملودرام روایت کنیم که برای مخاطب ایرانی جذابیتهای دراماتیک داشته باشد. فیلمنامه سریال هم بسیار لطیف و شاعرانه نوشته شده و به بیوگرافی زندگی شهید میپردازد.»
او همچنین درباره تحقیق و پژوهش نگارش فیلمنامه سریال به گفتوگو و ملاقاتهایش با خانواده شهید شهریاری اشاره کرد و گفت: «ما چند جلسهای با همسر شهید شهریاری دکتر قاسمی و مادر، برادر و خواهر او ملاقات داشتیم و با آنها صحبت کردیم که آنها را در جریان حس و حال کار قرار بدهیم تا اتفاقات برایشان ملموس باشد. ضمن اینکه سعی کردهایم به مستندات زندگی شهید شهریاری وفادار باشیم و نعل به نعل فیلمنامه جلو برویم.» او با بیان اینکه لوکیشن سریال در دو بخش بافت سنتی زنجان و شهرک سینمایی غزالی قرار دارد، گفت که ما این سریال را با باور قلبی ساختیم و امیدواریم که بر دلها بنشیند.
شهید شهریاری روی اهدافش متمرکز بود
کاوه خداشناس را در بسیاری از سریالهای مناسبتی و در نقشهای مذهبی دیدهایم. او که بازیگر نقش شهید شهریاری در این سریال است درباره حضورش در این مجموعه گفت: «وقتی نقش شهید شهریاری در سریال صبح آخرین روز به من پیشنهاد شد، تحقیقات میدانیام را شروع کردم و علاوهبر مطالعه بیشتر درباره شهید، با همسر و خانواده شهید صحبت کردم تا بیشتر از رفتارها و منش این شهید بدانم و درست اجرا کنم. همچنین با دوستان و همکاران او همکلام شدم تا در جریان جزئیات شخصیتی شهید شهریاری قرار بگیرم. این مطالعه فقط به قبل از تولید سریال منتهی نشده و حین سریال هم ادامه دارد و تلاش کردهام کاملا به روحیات شهید نزدیک شوم و این نقش را باورپذیر و قابل لمس برای مخاطب دربیاورم.»
به گفته کاوه خداشناس یکی از ویژگیهای شهید شهریاری این بود که روی اهدافش متمرکز بود و ساده زندگی میکرد و به ظواهر توجهی نداشت. او میگوید: «این موارد را سعی کردهام در بازیام پررنگ کنم تا مردم بیشتر از شهید بدانند.»
او درباره احساسش نسبت به ایفای نقش شهید شهریاری افزود: «وقتی قرار شد نقش شهید شهریاری را بازی کنم در عین اینکه خوشحال بودم، نگران هم بودم، زیرا شخصیتهایی را که مردم میشناسند باید با دقت بازی کرد، زیرا کوچکترین خطا به حرفوحدیثهای زیادی منجر میشود.»
او درباره لهجه این شخصیت در سریال گفت: «در گپوگفتهایی که قبل از شروع کار با کارگردان و تهیهکننده داشتم، تاکید کردند نمیخواهند با لهجه ترکی صحبت کنم، زیرا برای دوران خردسالی، کودکی و نوجوانی شهید شهریاری هم از لهجه ترکی استفاده نشده و به همین دلیل نیاز نیست من ترکی صحبت کنم. البته شهید شهریاری از خطه زنجان بود، اما در این سریال ما ترکی صحبت نمیکنیم.»
شهید شهریاری گمنام است و باید به مردم معرفی شود
قطعا نگارش فیلمنامه سریالی مثل «صبح آخرین روز» که قصهای شخصیتمحور و شخصیتی واقعی دارد نیاز به تحقیق و پژوهش دارد. فاطمه حیدری یکی از نویسندگان سریال در اینباره میگوید: « ابتدا اطلاعاتمان به اندازه عموم مردم بود و فقط میدانستیم شهید شهریاری از شهدای علم هستهای هستند، اما وقتی قضیه جدی شد، شروع به تحقیق و نگارش کردیم و نشستهایی هم در سازمان اتمی داشتیم. ضمن اینکه سراغ خانواده شهید رفتیم. وقتی بیشتر با زندگی شهید آشنا شدیم، متوجه خدمات ارزندهاش نسبت به ایران شدیم و اینکه این شهید بسیار گمنام در میان مردم است و باید درست معرفی شود.»
حیدری درباره شیوه نگارش فیلمنامه و نحوه همکاریاش با نویسنده دیگر این سریال میگوید: «من و آقای عطارها هردو با هم مینوشتیم و بعد با هم صحبت میکردیم تا بهترین دیالوگها را انتخاب کنیم. خوشبختانه همکاری بسیار خوبی داشتیم و درباره بخشهای مختلف قصه با هم به صحبت مینشستیم تا با کمترین خطا کارمان را انجام دهیم.»
او درباره سختی این کار گفت: «نگارش فیلمنامه سریال صبح آخرین یکی از سختترین کارهای زندگیام بود، چون کار هم تم امنیتی داشت و هم اینکه ملودرام اجتماعی است. درمجموع کار سختی بود، چون اطلاعاتمان در اینباره کم بود و باید تحقیقات بیشتری انجام میدادیم. بههرحال تا زمان پخش این نگرانی همراه من است که خانواده شهید و مردم سریال را دوست داشته باشند.»
اردشیر رستمی: شهید شهریاری اسوه، عارف و مظلوم بود
اردشیر رستمی را با ایفای نقش شهریار در سریال شهریار به کارگردانی کمال تبریزی میشناسیم. او در سریال «صبح آخرین روز» در نقش پدر شهید شهریاری بازی کرده است. میرطاهر مظلومی او را برای ایفای این نقش معرفی کرد. رستمی درباره این نقش گفته است: «من خیلی کم بازی کردهام، اما وقتی قرار شد نقش پدر شهید شهریاری را بازی کنم با جان و دل این کار را انجام میدهم، زیرا همیشه نسبت به شهیدان احساس دین میکنم. شهید شهریاری اسوه، عارف و مظلوم بود و افتخار بزرگی است برایم که نقش پدر شهید شهریاری را بازی میکنم. البته همه مقاطع زندگی پدر شهید را با گریم بازی کردهام.»
او درباره گریم این نقش به نکته جالبی اشاره کرده و میگوید: «برخی مواقع گریم نقشم هفت تا هشت ساعت زمان میبرد، حتی یک روز بعد از کار به حدی خسته شده بودم که به دوستان گفتم گریم ریش را از روی صورتم برندارند و من طاقباز میخوابم، اما آن شب مرتب کابوس میدیدم که ریش از صورتم جدا شده است. به همین دلیل هراسان از خواب بیدار شدم و جلوی آینه رفتم و دیدم ریشم سر جایش است. درمجموع نتوانستم آن روز بخوابم. گرچه گریمم در این سریال سختیهای خودش را دارد، اما با عشق و علاقه میگذارم دوستان گریم کنند و کارشان را انجام دهند.»
اردشیر رستمی درباره اهمیت این سریال و ساخت مجموعههایی درباره شهدای انقلاب تاکید میکند: «هریک از ما نسبت به شهدا باید احساس دین کنیم و ضرورت دارد آثاری درباره زندگی شهدا ساخته شود تا بتوانیم از این طریق آنها را به مردم معرفی کنیم و بگوییم که تلاشهای آنها در مملکت تا چه میزان ارزنده بوده است.»
منبع خبر