به گزارش مجاهدت از مشرق،یکی از کاربران توئیتری نوشت:
قرن تحقیر اروپا
خبر: ترامپ با نخست وزیر دانمارک تماس تلفنی داشت. دانمارک اکنون “در حالت بحران” و “کاملاً وحشتزده” است.
آرنو برتران:
بخش خندهدار – یا شاید غمانگیز، بسته به دیدگاه شما – این است که دانمارک احتمالاً متعهدترین کشور وابسته به آمریکا در کل اتحادیه اروپا است. نگاه کنید:
عضو موسس ناتو است
در تقریباً تمام عملیاتهای نظامی به رهبری آمریکا شرکت کرده، حتی در بحثبرانگیزترین آنها مثل عراق
مشخص شد که دانمارک پایگاه جاسوسی NSA برای رهبران اروپایی بوده است
دانمارک همیشه تجهیزات نظامی آمریکایی را به جای گزینههای اروپایی میخرد
با میزبانی پایگاه نظامی آمریکا در گرینلند موافقت کرده (پایگاه هوایی تول)
که از زمان جنگ سرد برای منافع استراتژیک آمریکا حیاتی بوده است
و حالا ترامپ ظاهراً جداً به الحاق ۹۸٪ خاک آنها فکر میکند (بله، گرینلند بزرگ است و بقیه دانمارک بسیار کوچک)!
منظورم اینه، این دیگه اوج خفت و خواری است…
طنز زمانی تلختر میشود که واکنش دانمارک را در مقاله فایننشال تایمز میبینیم.
به جای نشان دادن استقلال، مته فردریکسن، نخستوزیر دانمارک، “همکاری بیشتر در زمینه پایگاههای نظامی و استخراج معادن” را پیشنهاد داد.
این کاملاً رویکرد رهبری اروپا به روابط با آمریکا را نشان میدهد: صرفنظر از شدت تحریک، پاسخ همیشه تسلیم و انفعال بیشتر است. درس کلیدی این است که تسلیم هیچ نتیجهای ندارد. اروپا باید سریع بیدار شود. ضعف آن به این معناست که دیگر سر میز نیست، بلکه روی میز است.
این باید هشداری برای دیگر “متحدان” آمریکا باشد: تسلیم فقط باعث تحقیر و بیتوجهی به منافع شما میشود. اگر اروپا به این رفتار ادامه دهد، وارد قرن تحقیر خود خواهد شد. بدترین بخش این است که به دلیل استانداردهای دوگانه اروپا در برخورد با بقیه جهان، مانند غزه، کسی اهمیت نخواهد داد.
رهبران اروپا (اگر بتوان آنها را رهبر نامید) در اشتیاق خود برای “متحد خوب بودن” با حمایت از نقض قانون بینالمللی در غزه، فراموش کردهاند که اصول فقط یک تجمل اخلاقی نیستند – آنها سپر هستند و وقتی برای دیگران شکسته میشوند، دیگر از شما هم محافظت نمیکنند.
این فراموشی با توجه به تاریخ اروپا بسیار تأسفبار است. ما این را قبلاً دیدهایم، مثلاً در واکنش – یا عدم واکنش – به حمله ایتالیای موسولینی به اتیوپی در سال ۱۹۳۵. قدرتهای بزرگ به جای حفظ قانون بینالمللی، از قدرت اروپایی خود حمایت کردند. نتیجه: مرگ جامعه ملل و پیام واضح به قدرتهای اروپایی که فصل شکار ملتهای ضعیفتر رسماً باز است. چند ماه بعد، هیتلر نظامیسازی راینلند را آغاز کرد.
قرن تحقیری که اروپا به سمت آن میرود، کیفیتی خودساخته دارد که از فساد اخلاقی و کوتهبینی استراتژیک خودش نشأت میگیرد. برخلاف چین که میتوانست ادعا کند از امپریالیسم اروپایی غافلگیر شده، اروپا فعالانه در تخریب حفاظتهایی که میتوانست از آن در برابر قدرتهای قویتر محافظت کند، شرکت میکند. این یعنی حتی اقتدار اخلاقی برای اعتراض نخواهد داشت.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است