گروه استانهای دفاعپرس – «جواد صحرایی رستمی» دانشجوی دکترای مدیریت و مولف حوزه دفاع مقدس؛ سالها پیش در سایت وابسته به زنان ارتش آمریکا این خبر درج شده: «بعد از گذشت قریب به هفت دهه از جنگ جهانی دوم، طی مراسمی با حضور مقامات نظامی، سربازان و سربازان پیشین، در «مقر بنای یادبود زنان ارتش آمریکا»، واقع در آرامگاه ملی آرلینگتون، نزدیک واشنگتن دی سی -، از سه تن به نمایندگی ۸۵۵ زن سیاه پوست عضو WAC (ارتش زنان ایالات متحده) تقدیر به عمل آمده است. این عده، ارتش را در امر دسته بندی میلیونها کارت، نامه و بستههای ارسالی به سربازان آمریکاییِ حاضر در نبرد یاری رساندند. در این قدردانی، با حضور «میشل اوباما» – بانوی اول – مراسم قدردانی به عمل آمد.
ممکن است در نظر برخی، این اقدام «میشل اوباما» که از بین زنهای مختلف، تنها سه زن سیاه پوست را مورد تقدیر قرار داده، جنبهی تبلیغاتی و show بودن داشته باشد و آن را صرفاً خوراکی برای مصرف بوقهای دستگاههای تبلیغاتی جهان بدانند، اما به دور از هر ذهن خوانی از نیت و پشت پردهی اقدام «میشل اوباما»، دو ملاحظه را میتوان برای نسخۀ بومی خود در تکریم از فعالان و مشارکت کنندگان در جنگ تحمیلی بهکار گیریم.
در این یادداشت، یکی از آن دو ملاحظه را به بحث مینشینیم و ملاحظه دوم را به مجالی دیگر وا میگذاریم: «در قدرشناسی از حاضران و نقش آفرینان در جنگ، نباید تنها از آنهایی که عزیزان یا عضوی از بدنشان را تقدیم کشور کردهاند، یاد کنیم. منظور بنده روشن است؛ یعنی خانوادههای شهدا و جانبازان. شایسته است و بلکه ضرورت دارد، فراگیری و شمولیت تقدیر ما، طیف وسیع افراد و دلبستگان به خاک، میهن و ارزشهای دین را دربر گیرد. (لابد میگویید: چه عبارت کلیشهای و شعاری!)
طی سالیان زیادی که از پایان جنگ میگذرد و حتی پیش از آن، تمرکز نهادهای متولی، بیشتر بر روی تقدیر از خانوادههای شهدا و جانبازان استوار بود که این اقدام، یک پیام و پیش فرض مسلم را در ذهن نسلهای بعد باقی خواهد گذارد:
(ترسیم مرز تنگ و محدود از مشارکت ایرانیان در جنگ ۸ ساله، همراه با یک تناقض آشکار):
و اما تناقض: از یک طرف رسانههای رسمی و نهادهای متولی، حضور قشرهای زیاد مردم را در سالهای جنگ فریاد میکنند و از سوی دیگر، در مناسبتها و آیینهای دفاع مقدس، برنامههای یاد کرد و تجلیلشان، به جمعیت خاصی از جامعه محدود میشود، بی آن که عناصر جدیدی از مشارکت کنندگان به نسل جنگ ندیده معرفی شود.
نگاه طیفی و نه نقطهای در تقدیر و یادکرد از نقش آفرینان جنگ میطلبد که هم از «معصومه آباد»، امدادگری که در جاده ماهشهر – آبادان به چنگ بعثیها گرفتار آمد و اسیر شد، یاد شود و هم از پیرزن قدخمیده و گوژپشتی که در پشت جبهه، داراییاش را که چند دانه تخم مرغ بوده، به خودروی ستاد پشتیبانی جنگ هدیه کرد؛ و مطلب آخر آنکه؛ در این بازار وسیع و پر و پیمان که کالای تقدیر و سپاس عرضه میشود، حتی برای معلم سال سوم من، سرکار خانم جوهری هم جای و جایگاهی وجود دارد؛ همان معلمی که موقع بمباران هوایی دشمن، دست من را که تنها دانش آموز غیر اهوازی کلاس بودم، گرفت و با خود در پناهگاه حیاط مدرسۀ گلستان جای داد.
انتهای پیام/
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است