ماجرای آخرین خداحافظی عجیب شهید شاهچراغ با امام رضا (ع)

ماجرای آخرین خداحافظی عجیب شهید شاهچراغ با امام رضا (ع)


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، جمعی از اعضای جامعه قرآنی به نیابت از حافظان، قاریان و فعالان قرآنی در دیدار هفتگی خود با خانواده شهدا به دیدار خانواده شهید حمله تروریستی شاهچراغ فرید معصومی رفتند. در این دیدار جمعی از قاریان برجسته قرآن و مدیران شبکه قرآن حضور داشتند.

مادر شهید با اشاره به خاطراتی از فرزندش و انس او با قرآن کریم گفت: ۲۶ آبان ۱۳۶۲ درست وقت اذان مغرب به دنیا آمد وزمان اذان مغرب هم از دنیا رفت. انس زیادی با قرآن داشت، روز عاشورا در دسته عزاداری حرکت می‌کرد و موقع اذان پشت تریبون اذان می‌گفت. مقید به نماز اول وقت بود، در جلسات مهم در زمان ادات جلسه را برای نماز ترک می‌کرد. حتی در دانشگاه نیوزلند کلاس را برای نماز ترک می‌کرد. خلوص بسیاری داشت. به دعای پدر و مادر فوق العاده اهمیت می‌داد، همیشه به او می‌گفتم همینطور که من ازت راضیم امیدوارم خدا هم از تو راضی باشد. اینکه باعث نشد ما خجالت زده جدش نباشیم از او ممنونیم امیدوارم خداوند از ما قبول کند و خون این شهدا باعث ظهور حضرت حجت (عج) شود.

پدر شهید نیز بیان کرد: برنامه‌های قرآنی را در نیوزلند هم داشت. شیعیان افغانستانی و پاکستانی را جمع و حسینیه‌ای بنا کرد در آنجا درس قرآن داشت و، چون دروس حوزوی هم خواند امام جماعتشان شد. گروه خوبی را تشکیل داده بودند که با همه آنان ارتباط داشت. وقتی از نیوزلند به کشور آمد همه هدفش این بود کاری برای مردم و کشور انجام دهد. برای من افتخار بود که فرزندم به شهادت برسد.

وی ادامه داد: او خادمیار حرم امام رضا (ع) بود و با برادرش کشیک می‌رفتند. معمولا حرفی از کارهایش نمی‌زد ما نیز تازه فهمیدیم حافظ قرآن بوده است.

سعید برادر شهید نیز بیان کرد: دوجا سلام سختی از برادر دیدم. یکی از دوستانش فیلمی جدید گذاشت که چندین بار مقابل حرم شاهچراغ تعظیم کرده و خداحافظی می‌کند. یکی هم آخرین سفری که باهم مشهد بودیم وقت خداحافظی چند بار در بست شیخ طوسی گفت آقا به جوادت قسم می‌دهم جایی که گفتی بیا. این خداحافظی آخرش خیلی عجیب بود.

وی با اشاره به تخصص شهید گفت: در ساخت نیروگاه حرف برای گفتن داشت و ادعا کرده بود نیروگاه را شش ماهه تحویل حوزه برق می‌دهم، اما برخی به ایشان خندیدند که این ادعای بزرگی است و ایشان گفته بود من نیروگاهی تحویل می‌دهم که سولارش با نیروی آفتاب می‌چرخد. مدارج علمی‌اش در نیوزلند فوق ممتاز بود. مراجعات فراوانی از آمریکا آلمان و کره شمالی داشت، می‌گفت این‌ها ظاهر را نشان می‌دهند تا ما را وسوسه کنند، اما همه تلاشش برای برگشت بود. مسائل دینی برایش اهمیت داشت و با اینکه می‌توانست برای پسرش شناسنامه نیوزلندی بگیرد این کار را نکرد و شناسنامه ایرانی گرفت. دوست داشت دروس حوزوی را ادامه دهد، مدتی حوزه مروی درس خواند که ما از آن بیخبر بودیم و این اواخر فهمیدیم. در سفر آخرش به کربلا کفن خرید و به همسرش شفاف موضوعاتی را گفته بود، مثل اینکه این آخرین زیارتم است و دیگر کاری در دنیا ندارم.

وی با اشاره به اطلاع شهید از شهادتش بیان کرد: این اواخر در صحبتی با بنده میگفت به زودی شما را صدا و سیما نشان میدهد و شناخته شده می‌شوید، پرسیدم سر پروژه‌هایی که شما انجام دادی؟ گفت نه، به زودی شما چهره می‌شوید و من خیلی نگرانم مراقب باشید. ساعت ۱۰ شب در آخرین دیدار جایی جلسه داشتیم گفت بحث را زودتر جمع بندی کنیم من فردا باید به شیراز برویم. تسبیح خون آلود داخل تصاویر شاهچراغ مربوط به سید فرید است. گفتم استخاره کن بعد برو، آمد که استخاره کند منصرف شد، تسبیح را گذاشت جیبش و گفت باید این سفر را بروم.

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

این مطلب مفید بود؟
>

آخرین اخبار

تبلیغات
تبلیغات
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید