«یک آیینه قدی بلند داشتیم که حسنآقا برده بود شیشهبری و به قطعات کوچک تقسیم کرده بود و با زهرا نشسته بودند و دور آنها را با نوارچسبهای رنگی میپوشاندند که تعدادی از آن آیینهها را با خود ببرد سوریه.»
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است