ماجرای بازجویی شهید عباس کریمی از خلبان عراقی

ماجرای بازجویی شهید عباس کریمی از خلبان عراقی


ماجرای بازجویی شهید عباس کریمی از خلبان عراقیبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، عباس کریمی قهرودی؛ زاده اول اردیبهشت ۱۳۳۶ در شهرستان قهرود استان اصفهان، پس از اخذ دیپلم در سال ۱۳۵۵، به خدمت سربازی اعزام شد. در دوران اوج‌گیری انقلاب به‌فرمان امام، پادگان را ترک کرد.

بهار ۱۳۵۸ به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پذیرفته شد و در سال ۱۳۵۹ داوطلبانه به کردستان رفت. پس از پیوستن به احمد متوسلیان در سپاه مریوان؛ به فرماندهی واحد اطلاعات – عملیات آن سپاه منصوب شد.

در پی تشکیل تیپ ۲۷ محمد رسول‌الله (ص) از هفدهم بهمن ۱۳۶۰، مسئولیت واحد اطلاعات عملیات این یگان را به عهده گرفت و در عملیات فتح المبین به‌شدت مجروح شد.

او با سمت مسئول واحد اطلاعات – عملیات لشکر ۲۷ و فرماندهی تیپ ۲ سلمان در نبرد‌های رمضان، مرحله دوم عملیات مسلم بن عقیل (ع)، والفجر مقدماتی، والفجر ۱، والفجر ۳ و والفجر ۴ شرکت کرد.

پیش از آغاز عملیات خیبر، از یازدهم بهمن ۱۳۶۲، به دستور شهید همت، مجدداً به فرماندهی واحد اطلاعات عملیات لشکر ۲۷ منصوب شد.

در پی شهادت همت از اواخر اسفند ۱۳۶۲، مسئولیت فرماندهی لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله (ص) را بر عهده گرفت. وی سرانجام طی عملیات آبی‌خاکی بدر، روز بیست و چهارم اسفندماه ۱۳۶۳ در دشت الهاله؛ شرق دجله، به شهادت رسید.

در جریان عملیات والفجر ۴ به دنبال تصرف ارتفاع ۱۸۶۶ شیخ تاجر، توسط گردان حبیب بن مظاهر، عباس کریمی، فرمانده تیپ ۲ سلمان لشکر ۲۷، بلافاصله در جمع نیرو‌های این گردان حضور یافت. همزمان با حضور کریمی در لبه جلویی منطقه نبرد، یک فروند هواپیمای میگ عراقی که برای بمباران مواضع رزمندگان لشکر ۲۷ به پرواز درآمده بود، توسط موشک‌انداز ضد هوایی سهند واحد پدافند این لشکر مورد هدف قرار گرفت و سرنگون شد که خلبان آن ناچار شد با چتر نجات بیرون بپرد. این خلبان؛ توسط رزمندگان گردان حبیب به حضور فرمانده تیپ ۲ سلمان آورده شد.

امیر راحمی معاون دوم گردان سلمان فارسی و از همرزمان عباس کریمی در خصوص این رویارویی گفته است: «این خلبان عراقی را آوردیم پیش عباس کریمی؛ فرمانده تیپ دو سلمان. خلبان مردی درشت‌هیکل و قوی‌بنیه بود. هیکلش در برابر جثه لاغر و ضعیف عباس، خیلی بزرگ به چشم می‌آمد. عباس با او هم صحبت شد و توانست اطلاعات کافی را از او بگیرد. وقتی صحبتشان تمام شد، با کمک مترجم از خلبان عراقی پرسیدم؛ فکر می‌کنی این مرد چه‌کاره باشد؟ خلبان گفت: «جندی مکلف»؛ یعنی سرباز وظیفه. وقتی به او گفتم، مردی که با او صحبت می‌کردی، فرمانده تیپ است، تعجب کرد و پرسید «چطور یک مقام ارشد نظامی؛ در حد فرمانده یک تیپ، حاضرشده با من که یک افسر جزء هستم، هم صحبت بشود و این‌طور خودمانی و دوستانه با من رفتار کند؟!» برایش قابل‌تصور نبود. از آن لحظه به بعد تا موقعی که به عقب تخلیه شد، هر بار که عباس را می‌دید، با او با احترام برخورد می‌کرد.»

انتهای پیام/ 141



منبع خبر

این مطلب مفید بود؟
>

آخرین اخبار

تبلیغات
تبلیغات
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید