ماجرای «شهیده اسدی» یادآور چه کتابی است/ حسن بیگی: برای نوشتن از کومله 5 سال به سنندج رفتم
خبر شناسایی پیکر مطهر «شهیده فاطمه اسدی» که به دست حزب دموکرات کردستان مظلومانه به شهادت رسید، داستان «چتههای» ابراهیم حسن بیگی را به ذهن متبادر میکند. او برای نوشتن در این باره 5 سال به سنندج رفت.
به گزارش مجاهدت به نقل ازخبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، چند روزی است خبر شناسایی پیکر مطهر «شهیده فاطمه اسدی» که به دست حزب دموکرات کردستان مظلومانه به شهادت رسیده بود و بعد از ۳۷ سال شناسایی شد، منتشر شده است و حتی روز گذشته هم در معراج شهدا مراسم وداعی با وی برگزار شد.
این بانوی جوان، پس از اسارت همسر توسط گروه تروریستی حزب دموکرات کردستان برای صیانت و عشق به خانواده، برای آزادی همسرش، عزتمندانه به دل دشمن میزند و همه اموال خانواده را میفروشد تا بهای آزادی شوهر را فراهم کند، اما بعد از یک ماه شکنجه، ناجوانمردانه تیرباران میشود.
پسر شیرخواره این شهیده بزرگوار که هم نام حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) است پس از شهادت مظلومانه مادر و اسارت پدر به دلیل بیسرپرستی و رسیدگی نشدن، وفات میکند.
شهادت شوهر اسیر وی پس از ۳۷ سال در قامت شهید مدافع سلامت حکایت از سبک زندگی مجاهدانه و عزت مندانه این خانواده دارد.
(شرح کاملتر شهادت این زن دلاور کرد را اینجا بخوانید)
بر اساس این گزارش، همه این موارد و واقعیتها شاید شما را هم به یاد کتاب «چتهها» نوشته ابراهیم حسن بیگی اندازد.
کتاب «چتهها» مجموعه داستان های ابراهیم حسن بیگی است که سال ۶۵ نوشته شده است. چته، به معنی «دزد گردنه بگیر» است که اصطلاحاً به گروهکهای ضد انقلاب گفته میشود.
* ۵ سال به سنندج مهاجرت کردم تا از جنگهای چریکی بنویسم
ابراهیم حسن بیگی درباره آفرینش داستانهای این مجموعه و آن چه که مربوط به حال و هوایِ طبیعی، سیاسی و اجتماعیِ دیار بحران زده آن زمانِ مناطق کُردنشین ایران است، در گفتوگو با خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس میگوید: سال ۵۹ و ۶۰ که کار داستان نویسی را شروع کردم، همزمان با آغاز دفاع مقدس بود و ما نویسندههای نوقلم در آن هنگام بیشتر در مسیر نوشتن از جنگ بودیم.
وی ادامه داد: یکی از مسائل، پیش از آغاز جنگ، مسأله جداییطلبان کردستان بود، گروههای چپ و راست در کردستان تلاش میکردند و بحث جنگ سخت و تن به تن همواره مطرح بود، موضوع این نوع جنگهای چریکی و پارتیزانی برای هر نویسندهای جذاب است و شاید یکی از علل مهاجرت من از «گرگان» به «سنندج» و استقرار ۵ ساله در این شهر همین بود که میخواستم داستانهایی را در این زمینهها بنویسم.
نویسنده رمان «محمد(ص)» متذکر شد: اولین مجموعه داستانم «چتهها» و بعد «کوه و گودال» بود و بعد رمان «نشانههای صبح» محصول پنج سال استقرارم در سنندج محسوب میشود، البته دو کتاب اول را در سنندج تألیف کردم، ولی رمان «نشانههای صبح» را چند سال پس از جنگ در تهران نوشتم.
حسن بیگی اضافه کرد: تمام تلاشم این بود، از واقعیتهایی که آنجا نقل میشود و به زبان میآید و از جنگها و شیوه آنها بنویسم، در این مسیر با خانوادههایی که درگیر جنگهای چریکی بودند، صحبت میکردم که از دل آن صحبتها، این چند مجموعه داستان تولید شد.
او پیش از این هم گفته بود: «خلق این گونه داستانها به سالهایی برمیگردد که در منطقه غرب کشور در ارتباط با تبلیغات جنگ و مسائل فرهنگیِ انقلاب فعالیت میکردم. حوادثی که در کردستان به لحاظ سیاسی و نظامی اتّفاق میافتاد، بسیار درخور توجه بود و بعضی از این اتّفاقها اندیشه مرا به خود مشغول میکرد. مجموعه داستان «چتهها» برگرفته از احساسات گریزناپذیر این دوره است».
انتهای پیام/
منبع