مبتکر حفر کانال در جنگ تحمیلی را بشناسید

مبتکر حفر کانال در جنگ تحمیلی را بشناسید

به گزارش مشرق، شهید «غلامحسین رعیت رکن آبادی حجتی» فرزند علی در ۳۰ فروردین سال ۱۳۲۷ در روستای رکن آباد میبد یزد به دنیا آمد.

تحصیلات ابتدایی را تا کلاس پنجم در روستا گذراند. پس از آن به کار مقنی‌گری و موزائیک‌سازی پرداخت. در ۲۰ سالگی ازدواج کرد، در ۲۱ سالگی برای ادامه زندگی راهی قم شد.

او در دوران انقلاب پرشور و بانشاط در صحنه‌ها حضور داشت و چندین بار تا مرز دستگیری پیش رفت.

با پیروزی انقلاب اسلامی، سنگر نمازجمعه برایش حضور در خلوت انس بهشتیان بود و این شوق و علاقه با سفر به سرزمین وحی در سال ۱۳۵۹ دوچندان شد، با شروع جنگ تحمیلی راهی جبهه های حق علیه باطل شد.

او طی سال‌های ۶۰ تا ۶۲ پنج بار به جبهه اعزام شد. این شهید والا مقام در ۱۴ اردیبهشت سال ۶۲ از سوی دفتر شهید محراب، آیت الله صدوقی به جبهه اعزام و در قرارگاه تاکتیکی لشکر ۲۱ حمزه ارتش جمهوری اسلامی ایران مشغول خدمت شد.

در عملیات فتح المبین برای دورزدن دشمن حفر کانال را پیشنهاد داد که بسیار مورد توجه فرماندهان نظامی قرار گرفت و منشاء خدماتی ارزشمند شد.

یکی از فرماندهان و سرداران دوران دفاع مقدس در باره این شهید والا مقام می‌گوید: قبل از عملیات فتح‌المبین در جلسه فرماندهان عالی ارتش، مشکل جبهه کرخه مطرح شد، در این جبهه به علت وجود میادین گسترده مین، برتری دید دشمن، وجود رودخانه و باتلاقی بودن بخشی از زمین‌ها، امکان به کارگیری گسترده نیروها و انجام عملیات وسیع ممکن نبود و برای این منطقه، طرح راه زیر زمینی مطرح شد و من مأمور پیگیری موضوع شدم و بلافاصله از جبهه به یزد آمدم و موضوع را با آیت‌الله صدوقی در میان گذاشتم و به واسطه یکی از ائمه محترم جمعه شهید «حاج غلامحسین رعیتی» که استادکار مقنی‌های رکن‌آباد و مهرآباد میبد بود معرفی شد.

آن ایام مقارن با عاشورای حسینی بود، یکی از روحانیون در رکن‌آباد به منبر رفت و خطابه‌ای پرشور و رسا در مورد شهادت یاران امام حسین (ع)، ضرورت یاری امام حسین (ع) و حضور در جبهه‌ها خواندند و در همان شب بیش از صد نفر برای جانفشانی و حضور در جبهه ثبت‌نام نمودند. گروهی دیگر در استان فارس مشغول کار بودند که از آن‌ها دعوت کردیم، ولی برای شروع کار یک گروه ۳۰ نفری به سرپرستی حاج غلامحسین رعیت انتخاب شدند و به جبهه آمدند.

پس از ارزیابی از منطقه و انجام بررسی‌های لازم شروع به کارکردند و در فاصله چند روز ۲۰ متر کانال حفر شد، گرمای زیاد و شرجی بودن هوا موجب شد که بعد از هر ۳۰ متر یک هواکش، به قطر حدود ۲۵ سانتی‌متر به سمت بالا کنده شود. هوای کانال به قدری شرجی بود که شب‌ها مثل دود قطار از آن بخار خارج می‌شد و برای جلوگیری از لو رفتن کانال هر شب سوراخ‌های آن را می‌گرفتیم تا موضوع که در دید دشمن و در نزدیکی خط آن‌ها بود لو نرود.

کارها به خوبی پیش می‌رفت، این حرکت چند ماه ادامه داشت و در آن فاصله شهید حاج غلامحسین چند دفعه به یزد آمد و نیروهای تازه‌نفسی همراه خود آورد و کار را ادامه داد تا این کانال برای عملیات فتح‌المبین آماده شد. نیروهای مقنی از صبح تا شب در دو شیفت کاری، با عشق و علاقه تمام کار می‌کردند و دراین مدت حدود ۴۶۰ متر کانال حفر کردند و در طول مسیر چندین پیچ قرار دادند تا اگر درگیری در کانال پیش آمد جان نیروها محفوظ‌تر باشد و چندین سنگر بزرگ برای اورژانس، تجمع نیرو و فرماندهی ساخته شد و در مجموع یک دژ استوار و محکم در زیر زمین حفر شد که تا پشت جبهه دشمن ادامه داشت.

در شب عملیات حاج غلامحسین رعیت آخرین کلنگ کانال را زد و نیروهای کماندویی ویژه به سرعت از کانال بیرون آمده و در پشت دشمن به سوی دشمن آتش گشودند.

دشمن زبون بعثی وقتی خود را در محاصره کامل دید چاره‌ای جز زبونی و ذلت و اسارت نداشت و گروه اندکی از بعثی‌ها در همان لحظات اول کشته و خیل عظیمی از آن‌ها به اسارت گرفته شدند و عملیات در این بخش از جبهه‌ها با پیروزی حیرت‌انگیز به نتیجه رسید.

حاج غلامحسین رعیت سرپرست مقنی‌ها بود، اما مزد نمی‌گرفت، بلکه هرگاه برای مرخصی به یزد می‌آمد برای سربازها و فرماندهان سوغاتی می‌آورد و حتی به جای سربازها کار می‌کرد، من هرگاه یادم می‌آید گریه‌ام می‌گیرد، ایشان ساعت یک شب می‌خوابید و از صبح زود شروع به کار می‌کرد و پس از عملیات فتح‌المبین، حاج غلامحسین و آن ۳۰ نفر را نزد آقای صدوقی بردیم و به آن‌ها هدیه دادیم، ولی هیچ‌کدام از هدایا را ایشان نگرفتند.

بعد از عملیات محرم در منطقه شرهانی یک ارتفاع ۲۷۵ متری بود که گرده ماهی بود و نیروها وقتی از یک دسته به دسته دیگر می‌خواستند بروند مورد هدف تک‌تیراندازهای دشمن قرار می‌گرفتند وقتی دو تا از بچه‌ها شهید شدند تصمیم گرفتیم از ایشان کمک بگیریم و من به قم رفتم و صبح به در خانه ایشان رسیدیم و ایشان بلافاصله همراه من شدند و به طرف جبهه حرکت کردیم و مشغول به کار شدند.

پس از چند روز کار، خمپاره‌ای نزدیکی ایشان فرود آمد و ایشان را مجروح کرد، بلافاصله هلی‌کوپتر فرستادیم و او را به بیمارستان صحرایی منتقل کردیم، ولی ایشان به کما رفت و پس از دو ساعت که در حالت کما بود به ما چند نفری که در اطراف او بودیم با شدت اشاره کرد و گفت: «بروید عقب، بروید عقب که حضرت علی (علیه‌السلام) تشریف آوردند» ایشان به صورت نیم خیز بلند شد و بعد راحت دراز کشید به گونه‌ای که کسی دست بر پشتش گذارده و او را به آرامی می‌خواباند و وقتی خوابید دیگر بلند نشد و روز بعد در بیمارستان اهواز شهید شد.

او دو سال با لشکر در ارتباط بود، ولی یک ریال حقوق نگرفت و همیشه از ته مانده غذاها استفاده می‌کرد و می‌گفت: ثواب دارد.

وقتی ما و مقنی‌های دیگر به خانه ۳۷ متری اش در قم می‌رفتیم، زن و بچه‌اش به زیرزمین می‌رفتند. شهید رعیت در خانه‌اش عکس بچه‌هایی که کانال فتح‌المبین را کنده بودند داشت. او آن‌ها را به من نشان می‌داد و می‌گفت: «این فلان جا شهید شد، آن یکی در فلان جا شهید شد و…، ولی من ماندم» و گریه می‌کرد. من گفتم: «زنده بودن شما مهم است، ولی او عاشق شهادت بود و در نهایت به آرزویش رسید».

همسر شهید رعیت می‌گوید: حاج غلامحسین یک بار در جبهه زخمی شد، ولی نگذاشت کسی بفهمد و در حالی که ترکش در بدنش بود، کار می‌کرد و وقتی برای آخرین بار به جبهه می‌رفت به من گفت: «همسرم، من شهید می‌شوم و تو نباید از شهادت من ناراحت شوی اگر ما به جبهه نرویم چه کسی به جبهه برود؟ ما باید همه برویم و تا پایان جنگ حضور فعال در تمام جبهه‌­ها داشته باشیم»».

شهید غلامحسین رعیت رکن آبادی در تاریخ ۲۵ اردیبهشت سال ۶۲ در منطقه پاسگاه شرهانی به شهادت رسید و چند روز بعد در قم تشییع و در گلزار شهدای علی ابن‌جعفر (ع) به خاک سپرده شد.

منبع: باشگاه خبرنگاران منبع خبر

این مطلب مفید بود؟
>

آخرین اخبار

تبلیغات
تبلیغات
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید