توجه به مقوله کتاب و کتابخوانی یکی از موضوعاتی است که همواره به اشکال مختلف مورد تأکید و توجه رهبر انقلاب بوده است.
به گزارش مجاهدت از مشرق، توجه به مقوله کتاب و کتابخوانی یکی از موضوعاتی است که همواره به اشکال مختلف مورد تأکید و توجه رهبر انقلاب بوده است. این تأکید و توجه گاه در بیانات ایشان در دیدار با آحاد مختلف مردم و اشاره به کتابهای مختلف بوده، گاه با مرقوم کردن یادداشتی بر یک کتاب مهم و اثرگذار خود را به نمایش گذاشته و گاه با بازدید از نمایشگاه کتاب تهران و سرزدن به غرفهها و ناشران مختلف و تبادل اطلاعات با آنان صورت گرفته است. ایشان همواره در این بازدیدها بیاناتی راقی و راهگشا پیرامون مسئله کتاب داشته و مسائل این حوزه را با نگاهی چند وجهی مورد توجه قرار دادهاند.
به همین مناسبت رسانه KHAMENEI.IR در گفتگو با جناب آقای علیرضا مختارپور، رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی، ابعاد مختلف نگاه رهبر انقلاب به حوزه کتاب را مورد بررسی قرار داده است.
در صحبت از رابطه رهبر انقلاب با موضوع کتاب و کتابخوانی، یکی از موضوعات مهمی که به ذهن متبادر می شود تقریظهایی است که ایشان بر کتب مختلف نوشته و آنها را مورد توجه قرار دادهاند. این تقریظها چه در مرحله انتخاب کتاب چه در مرحله نگارش و چه در انتشار عمومی چه سازوکاری دارند و چگونه نوشته و منتشر میشوند؟
بسم اللّه الرحمن الرحیم در پاسخ به این سؤال چند نکته را باید توجه کرد. تقریظ به معنی اعمش از یادداشت نوشتن، حاشیه نوشتن، نظر نوشتن که یک سنت قدیمی است. در مورد حضرت آقا به تصریح خود ایشان مربوط به دوران جوانی ایشان میشود. ایشان چندین بار تصریح کردند که من از جوانی کتابهایی که میخواندم گاهی اوقات در بعضی صفحات در ابتدا یا در انتهایش نظر خودم را مینوشتم. بنابراین یک امر ثابت است که مربوط به قبل از پیروزی انقلاب میشود. محدود به کتابهای خاص هم نبوده. بنده این سعادت را داشتم که حدود صد یادداشت ایشان را درباره حدود صد کتاب دیدهام. درمیان این کتابها هم کتاب عربی بوده، هم فقهی هم داستان هم ترجمه هم فلسفه هم اقتصاد، شعر، رمانهای مختلف و کتابهای سیاسی. این نوشتهها انواع مختلفی هم داشته است. بعضیهایش شبیه همین یادداشتهایی بود که ابتدای کتابها مینویسند، بعضیهایش انتهای کتاب بود، بعضی در حاشیهی صفحات بود. مثلا در حاشیهی صفحات نکاتی را در تأیید، نقد یا توضیح مطالب نوشته بودند. گاهی اوقات گفته بودند این نکتهای که ذکر شده صحیح به نظر نمیرسد. گاهی اوقات تأیید کرده بودند، گاهی اوقات یک نکتهای را اضافه کرده بودند. پس این موضوع از قبل از انقلاب بوده.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هم اولین یادداشتهایی که از ایشان میبینیم مربوط به زمانی است که حوزهی هنری در دههی اول انقلاب کتب دفاع مقدس چاپ میکرده. اینها را میفرستادند برای ایشان، ایشان در ابتدا، در انتها و گاهی در بین صفحات یادداشتهایی مینوشتند و به حوزهی هنری برمیگرداندند. اینها توسط حوزهی هنری در قالب یک کتاب منتشر شده است. البته حضرت آقا اینها برای انتشار ننوشتهاند و یکی دو بار هم این موضوع را گفتهاند. این یادداشتها شامل تشویق و تأیید بوده، یکی دو مورد هم نقدهای بسیار جدی است. مثلاً در یک مورد که من اسم نمیبرم نوشتهاند که نویسنده تخیّل خودش را به کار برده و این قضاوت ناصحیح خودش است و موضوع را درست درک نکرده. بعضی جاها غلط گرفته و گفتهاند اصلاً این قضیه اینطور نبوده. بعضی جاها واقعاً تأیید کردهاند. یعنی انگار که دارند محترمانه به نویسنده نقد میکنند که مثلا اینجایی که شما این را نوشتهاید، این غلط است و اینجور نبوده و آن شکلی بوده.
بعد از پایان جنگ چه اتفاقی افتاد؟
اولاً جریان ضدّ جنگ آرام آرام در تاریخ و ادبیات شروع به فعالیت کرد. من اسم نمیآورم اما کتابهایی نوشته شد در نقد دفاع مقدس و خسارتهای جنگ و اینکه این قضیه اشتباه بود. در دوران سازندگی و دوران بعدش هم فضا برگشت. اینجا دوران جدیدی بود. آقا هم حمایت قبلیشان را ادامه دادند هم اینکه احساس کردند که دشمن میخواهد دفاع مقدس و فعالیت رزمندگان را از یاد ببرد. همان چیزی که حضرت امام در پیام بعد از قطعنامه به آن اشاره کرده بودند. حضرت آقا به آن فعالیت جدید یک فعالیت جدیدی را افزودند. تقریباً از نیمهی دوم سال ۹۰ ایشان در مورد بعضی از کتابها اشارهی مستقیم کردند. یعنی این طور نبوده که کسی به ایشان پیشنهاد بدهد. من یادم نمیرود که پیام رسید آقا در مورد کتاب نورالدین پسر ایران چیزی نوشتهاند. این کتاب سه سال قبل چاپ شده و هنوز به شمارگان مناسبی هم نرسیده بود. شخص آقا توجه دادند که برای این کتاب نشست برگزار و تقریظ هم به خانواده داده شود.
آن جلسه در یکی از اتاقهای مؤسسهی حفظ و نشر با حدود شش هفت نفر برگزار شد که خود آقای نورالدین و همسرشان هم آمدند. یعنی پنج شش نفر بیشتر نبودند. بعد هم خدمت آقا رسیدند و نمازی خوانده شد. بعد از این باز به اشارهی ایشان تقریظ کتاب پایی که جا ماند آمد و یکی دو تا کتاب دیگر آمد. باز به اشارهی ایشان این جلسه و مراسم وسعت پیدا کرد. حالا ممکن است کسانی در این بین پیشنهادهایی هم کرده باشند اما به هر حال ایشان اجازه دادند که این کار در جمع بزرگتری صورت بگیرد و این فعالیتها شروع شد.
نمونه دیگر اینکه ما در آبان ماه سال ۹۵ که دیدارهای پنجشنبهای شروع شد خدمت ایشان رسیدیم. ایشان شهید علی خوش لفظ را اولین بار در آن جلسه دیدند و گفتند دارم کتاب شما را میخوانم. در همان جلسه هم بود که آقای حمید حسام کتاب وقتی مهتاب گم شد را به آقا دادند. یک کتاب هم مربوط به همسر شهید چیتسازیان بود که نویسندهاش آن را تقدیم کرد. خب اینها بود. خود حضرت آقا معتقدند که جریان دفاع مقدس باید تقویت بشود برای اینکه در معرض چند خطر است:
۱- خطر دشمن خارجی که سعی میکند این را از یاد و غفلت ما ببرد و این نقطهی سفید روشن پرافتخار را تبدیل به یک نقطهی ضعف تاریک فراموش شدنی کند.
۲- عدم توجه نویسندگان داخلی، نشر داخلی به این موضوع و رفتن سراغ موضوعات دیگری و سراغ ترجمههای آن چنانی رفتن، سراغ کتابهای دیگری در سبک زندگی مغایر رفتن. از آن طرف نیاز جامعهی ما برای حفظ انقلاب و حفظ نظام برای اینکه تجربهی نسل اول و دوم انقلاب به نسلهای بعدی منتقل بشود. در بیانیهی گام دوم هم اشاره شده نسل جدیدی که روی کار میآید که نه زمان دوران قبل از انقلاب را دیده، نه دوران حضرت امام را دیده حالا دیگر دفاع مقدس را هم ندیده. یعنی نسلی که الان دارد میآید روی کار تحصیل میکند، دانشگاه را به دست میگیرد، مدارس را به دست میگیرد، مدیریت کشور را به دست میگیرد اینها هیچ کدام از اینها را ندیدند. خب وقتی این جریان هست معلوم است که ایشان به عنوان رهبری که وظیفهی هدایت انقلاب اسلامی را به عهده دارد، حفاظت از دستاوردهای انقلاب و دفاع مقدس را به عهده دارد حساس باشند، تذکر بدهند هشدار بدهند و کتابهایی را در این فضا معرفی بکنند. برای همین هم در این حدود شصت و خردهای تقریظی که از سال ۹۰ به بعد و البته در آن قبلیهای حوزه هنری هم هست غلبه با دفاع مقدس است.
و این موضوع کاملا هدفمند و عامدانه هست.
بله. عامدانه و کاملاً با نظر ایشان است و اصلا خودشان هم نظر میدهند.
در مورد کتابهایی که به دست ایشان میرسد هم توضیح دهید.
ورودی کتاب برای ایشان هم خودشان باز تصریح کردهاند که افراد مختلف برایشان کتاب میفرستند از نویسنده و ناشر و امثالهم. شما دیدهاید مثلا در دیدار شعرا بعضی از شاعران کتابهایی که میآورند فقط شعر نیست کتابهای دیگر را هم میآورند. ناشرها و افراد مختلف هم میفرستند. ایشان در همان دیدار شهید خوش لفظ تصریح کرده و گفتند کتابهای مختلفی برایم میرسد. بعضی از این کتابها را یا دارم یا خواندهام یا نیازی نیست (حالا اینها تعابیر من است) اینها را رد میکنم برود یا هدیه میدهم یا به کتابخانهی خودشان میفرستند. در ادامه گفتند کتابهایی که احتمال خواندنشان را میدهم در یک قفسه میچینم و گاهی اوقات میروم از بین اینها تصادفی یک را انتخاب میکنم. به آقای خوش لفظ گفتند کتاب شما این جوری انتخاب شده. میخواهم بگویم اصلاً این فرایند یک فرایند هدایت شده یا مدیریت شده نیست. اصلاً این حرفها نیست. البته این به این معنا نیست که ایشان الان تنها کتابهایی که میخواندند یا تقریظ مینویسند فقط همین کتابهاست. ابدا این جوری نیست. شما حتماً مطلع هستید غیر از این تقریظهایی که نوشته و منتشر میشود، کتابهای دیگری هم هست که ایشان میخوانند و مثلا میگویند تلفنی از این نویسنده تشکر شود. همین یکی دو سال پیش از یک ترجمهی قرآنی تشکر و تقدیر کردند و گفتند که با مترجم تماس گرفته و از این ترجمه تقدیر بشود. بعضیها را پیام تلفنی میدهند. گاهی اوقات چیزی مینویسند و میگویند این را برای نویسنده بخوانید. یعنی انواع این شکلها هست. مثلاً یکی از کتابهایی که آقا تعریف کردند کتاب دا است. آقا راجع به دا اصلاً چیزی ننوشتند. صرفا در دو سه دیدار گفتند. کتاب خاکهای نرم کوشک شهید برونسی را در صحبتها گفتند. یعنی انواع گفتگوها هست. انواع حمایتها و تشویقها هست. گاهی اوقات هم مینویسند و میگویند خوب است که برای این کتاب مراسمی گرفته و به جامعه ارائه شود. این کار برای این انجام میشود که جامعه چند هدف بگیرد و فراموش نکند و درس بگیرد. ترویج و حفظ موضوع باشد. مثلاً کتابهایی که سال گذشته رونمایی شد مربوط به مساله مسجد بود. معلوم است اهداف مهمتری در کار است ورای این بحثهایی که بعضی فکر میکنند مثلا از ناشری حمایت شود. اصلاً به نظر من هدف ترویج کتاب و کتاب خوانی و گسترش آن است.
به سراغ بحث نمایشگاه کتاب برویم. از سال ۶۶ تاکنون ۳۵ دوره نمایشگاه کتاب برگزار شده است و رهبر انقلاب در بسیاری از این دوره ها شرکت کرده اند و همواره در این بازدیدها نکات مهمی را مطرح کرده اند. رهبر انقلاب بیشتر روی چه موضوعاتی تمرکز داشته و چه دیدگاه هایی نسبت به مسئله نمایشگاه داشته اند؟
همین مسئله هم یک پیشینه دارد. قبل از پیروزی انقلاب آقا یک سخنرانی در سال ۱۳۴۸ در مسجدی در بازار دارند برای اینکه کمک جذب و آن مسجد را تکمیل کنند. در آنجا ایشان دو نکته را ذکر میکنند. یکی اینکه تأسف میخورند از اینکه کتاب خوانی در کشور ما پایین است و چرا کتاب خوانده نمیشود. یکی هم در مورد شمارگان. آنجا میگویند تأسف میخورند از اینکه چرا شمارگان کتاب هزار تا و دو هزار تاست، ببینید این برای سال ۴۸ است.
در طول این دوران وقتی فعالیت ایشان را میبینیم محسوس است که ایشان دغدغههایی که از پیش از انقلاب و دهه اول انقلاب تا امروز هنوز هم دارند مسئلهی کتاب خواندن است. برای کتاب خواندن الزاماتی مورد نیاز است که تا امروز همواره ایشان تکرار کردند. اینکه کتاب خوب توسط نویسندهی خوب و متوسط با نیاز جامعه و به بهترین شکل از نظر کاغذ و قیمت و صفحه آرایی و جلد و سبک بودن وزن و اینکه باید عرضه و تبلیغ و ترویج شود.
من دغدغه همهی این سالها را در یک جمله میگویم. این باید ترویج و تبلیغ خوبی شده و در دسترس مردم باشد. یعنی مردم به کتابفروشی و نمایشگاه کتاب دسترسی داشته باشند. درنتیجه ایشان از همان سالهای اول از سال ۶۶ که نمایشگاه افتتاح شد روی چند نکته تأکید داشتند. یکی نمایشگاه دائمی است. ایشان گفتند باید نمایشگاه دائمی برگزار بشود حتی در بخش بین الملل.
گفتهاند معنی ندارد دانشجو و استاد یک سال صبر کند تا کتابهای خوبی که در دنیا و علوم مختلف منتشر میشود به دستش برسد. شما یک نمایشگاه دائمی بین المللی بگذارید که دائم این کتابها بیاید و اهل علم بتوانند از آن استفاده کنند.
دوم اینکه در مراکز استانها نمایشگاه دائمی کتاب برگزار بشود. البته در دورههایی نمایشگاههای استانی بوده اما افق فکر ایشان را ببینید. ما الان استانی داریم که کل استان دو کتابفروشی قابل توجه دارد. اصلاً دسترسی به کتاب نیست. حضرت آقا حرفشان این بوده حداقل در مراکز استان نمایشگاه دائمی کتاب برقرار باشد.
ایشان از نمایشگاه همیشه حمایت کردهاند. گفتند نمایشگاه کار خوبی است. اما آن دو انتظارشان هنوز برآورده نشده. یعنی نه نمایشگاه دائمی بین المللی کتاب که ما همواره با کتابهای روز جهان خصوصاً در علومی که به آن نیاز داریم، استاد و دانشجو و طلبه و محقق دسترسی داشته باشد و هم مردم کل کشور اما همین حدی که شده آقا بالاخره تجلیل کردند، تأیید کردند. در دو سال اول پیام دادند. سالهای مختلفی هم در این ۳۴ دورهای که برگزار شده حدود بیست دوره ایشان شخصا تشریف بردند.
بعضی دورهها ماه رمضان بوده یا سفر استانی بودند مثل سفر کردستان که حضور در نمایشگاه نداشتهاند. یک بار در توصیف نمایشگاه گفتند بهار کتاب، یک بار گفتند میعادگاه کتاب، یک بار تعبیر باشگاه فرهنگی را به کار بردند. یعنی همواره سعی کردهاند این پایه را تقویت بکنند. البته در کنار این انتقادهایی هم به محتوا شکل و امثالهم داشتهاند.
همین سال گذشته هم به گرانی کتاب هم به نامرغوب بودن کاغذ داخلی تصریح کردند. اما خود نمایشگاه را در بعضی از پیامها و بیانات میگویند این از یکی از آرزوهای ما بود. یعنی معلوم است که توصیههایی که کرده بودند خود وزرای ارشاد اسبق هم تأکید کردند که ایشان پیگیری میکردند نمایشگاه کتاب را. اما بارها گفتند نسبت به وضع نشر و وضع کتاب و وضع نمایشگاه تا نقطه مطلوب فاصله بسیار است.
چیزی که حضرت آقا دنبالش هستند چیست؟ محتوای خوب، شمارگان بالا، دسترسی وسیع. حالا اگر شما که هنوز با اینها فاصله دارید در چنین شرایطی اگر در یک موقعیت ده روزهای در سال توانستید اجتماعی درست بکنید که قدری از آن نقیصهها را تا حدی جبران کند آیا همین را هم تعطیل کردن به صلاح است؟ خب مطلوب نیست. مطلوب این است که ما در تمام مناطق کشور دسترسی عادلانه داشته باشیم. اگر شمارگان بالا برود قیمت کتاب تعدیل میشود.
به صورت خاص رهبر انقلاب در این سال ها چه مطالباتی در حوزه کتاب و کتابخوانی داشته اند؟
آقا به موارد متعددی اشاره داشته اند از جمله اینکه مواد اولیه و کاغذ باید کیفیت خوب داشته باشد. باید به محتوا و نویسنده خوب کمک بشود. مثلا همین بحث مشاوره کتاب نه حالا بلکه در سال ۷۵ و ۷۴ گفتند خوب است مشاورهی کتاب و کتاب و محتوای آن را ارتقای کیفی دهد. بعد که بالا رفت تبلیغ و ترویج شود. خود ایشان گفتهاند یک دلیل اینکه من نمایشگاه میآیم برای تبلیغ کتاب است. به صداوسیما هم برای تبلیغ و ترویج کتاب توصیه کردهاند.
حالا صداوسیما ترویج را شروع کرده ولی یک نوعش است. ترویج کتاب فقط یک نوع نیست که یکی بیاید بگوید این کتاب را بخوانید. انواع و اقسام دارد که از بحث ما الان وقت نیست.
سومین بحث هم حمایت حقوقی از نویسنده و مترجم و ناشر است و آقا به این تصریح دارند. الان ناشرها و نویسندهها از قاچاق کتاب میترسند. کتاب باکیفیت چاپ میکنند تعدادی قاچاقچی میآیند و چاپ میکنند و بعد هم در بعضی فروشگاههای مجازی با یک دوم قیمت اصلی به فروش میرسد. آقا میگویند از ناشر حمایت حقوقی شود. چرا کتاب الکترونیک در کشور ما رشد نمیکند؟ برای اینکه ناشر میگوید من هزینه کنم کتاب الکترونیکی را چاپ کنم فردا یک نفر میآید قفلش را میشکند و تکثیر میکند.
پس حمایت حقوقی باید بشود، وقتی همهی اینها با هم شد طبیعی است که شمارگان میرود بالا صنعت نشر میشود صنعت سودده، نیازی هم به بن و تخفیف و این جور چیزها هم اصلاً نیست. آقا به همهی این ابعاد توجه کرداند: حقوقی، کیفی، محتوایی، کاغذ، چاپ، دسترسی، کتاب فروشی، عرضه، تبلیغ و ترویج.
ما در نسبت بین رهبر انقلاب با کتاب با یک دوگانه مواجه هستیم. یک سمت قضیه معتقد است از نگاه ایشان فقط مطالعه کتب دفاع مقدس و موضوعات دینی ارزشمند است و دیگر حوزههای مطالعاتی ارزشی ندارند. سمت دیگر معتقد است که رهبر انقلاب بهعنوان یک کتابخوان حرفهای، همه کتابها و حوزهها را مفید و قابل تایید میدانند و اصولا از نگاه ایشان کتاب غیرمفید، وجود خارجی ندارد. تحلیل شما از این ماجرا چیست؟
خوشبختانه در این زمینه تصریحات و مستندات متعدد وجود دارد. یعنی الان اگر کسی مراجعه بکند میبیند ایشان در بعضی دیدارها با نویسندگان حوزه هنری حتی احتجاج کردند. در بعضی از دیدارها ایشان گاهی اوقات میگویند فلان کتاب را خواندهاید؟ کتاب دینی و اینها هم نیست، رمان است مثلاً. ایشان در مورد مطالعاتشان در قبل از انقلاب میگویند تمام رمانها یا اغلب رمانهایی که منتشر میشد را خواندهام.
در خاطراتشان میگویند وقتی کتابخانهی آستان قدس میرفتم متوجه گذشت زمان نمیشدم که این قدر زمان گذشته و من هنوز از صبح تا مثلاً غروب نشستم دارم کتاب میخوانم. خب استناداتی هم که میکنند شما دیدهاید راجع به جنگ و صلح، راجع به بینوایان، راجع به انواع کتابها، کتابهای شکسپیر و کتابهای دیگر استناد میکند. در شعر هم همین است.
انواع رمانها را ایشان اسم آوردند. منتها رسانههای ما یک اشتباهی هم گاهی میکنند. هر وقت ایشان اسمی از رمان یا کتابی میآورند فکر میکنند آقا دارند ترویج میکنند. آقا گاهی به یک کتاب استناد میکنند. گاهی اوقات نام یک کتابی را میگویند و آن را رد میکنند، گاهی اوقات هم یک کتابی را تأیید میکنند. ولی همه اینها را خواندهاند.
چند سال پیش در بازدید از نمایشگاه کتاب به غرفهی فرهنگ معاصر رفتیم کتاب ابلوموف روی میز بود. من گفتم این آقای مترجم قبل از انقلاب این کتاب را ترجمه و انتشارات امیرکبیر هم چاپ کرده بود. ایشان بعد از انقلاب رفت روسی یاد گرفت. در ادامه هم جنگ و صلح و هم ابلوموف را از روسی ترجمه کرد. من به ایشان توضیح دادم که این ترجمهی از روسی ابلوموف است. ایشان هم همان جا گفتند که من آن چاپ قبل از انقلاب را خواندهام.
خب ابلوموف در رمان و ادبیات کتاب مهمی است. یا مثلا در مورد رمان خانوادهی تیبو که به خاطرهشان با آقای نجفی اشاره کردند. یعنی اغلب این رمانها را خواندهاند حتی رمان در جستجوی زمان از دست رفته اثر مارسل پروست را. این کتاب را دیده بودند و به ناشر گفتند کسی این را تا آخر میخواند؟ اما راجع به مضر و مفید هم یک جمله بگویم ایشان دو تقسیم بندی دارند.
بعضیها فکر میکنند اینها مغایر با هم است. یک جا ایشان میگویند کتاب سه دسته است، مفید، مضر، خنثی. مفید کتابی است که در هر حوزهای به خواننده فایدهای میرساند اصلاً بحث دفاع مقدس یا فقط دین هم نیست. مضر چیزی است که حاوی محتوای غلط، فاسد، منحرف کننده، اشتباه یا تحریف شده است. خنثی چه کتابی است؟ خنثی کتابی است که محتوای منفی ندارد اما مثبت هم ندارد.
در یک جای دیگر هم میگویند ما یک کتاب مفید داریم یا مضر داریم. خب آن خنثی چه شد؟ ایشان توضیح میدهند میگویند کتاب خنثی اگر منجر به عادت مطالعه در شما و میل شما به کتاب خوانی بشود مفید است. اگر نشود مضر است چون وقتتان را تلف کردید.
یعنی در این نگاه رمان های عامه پسند احتمالا جزو کتاب های مفید هستند.
حالا من نمیخواهم اسم بگذارم. آدمها برای عادت به کتاب خوانی راههای مختلف دارند. بعضیها میگویند ما تا کتاب را باز میکنیم خوابمان میبرد. میگویند اگر شما یک کتابی خواندید که باعث عادت به مطالعه شد این مفید است چون همه که عادت ندارند. اگر کتاب خنثی باعث عادت شما به کتاب خوانی بشود این مفید میشود. برای اینکه شما را عادت میدهد. تا کجا مفید است؟! تا جایی که شما عادت کنی بروی سراغ کتاب خوب. اما اگر نه، شما عادت به مطالعه داری اما کتاب خنثی میخوانی که هیچ فایدهای برایت ندارد، این چون وقت شما را باطل کرده ملحق میشود به کتب مضر. بنابراین این یک نوع تقسیم بندی است.
مفید، مضر، خنثی، خنثی به شرایطی به مفید ملحق میشود در شرایطی به مضر ملحق میشود. ایشان هم انواع کتابها را خوانداند. یعنی کتابهای مختلفی من میگویم اگر آن کتابهایی که ایشان خواندند حالا غیر از آنهایی که در سخنرانیها نام بردند. اگر شما آن کتابهایی که در کتابخانهی ایشان هست و یادداشت ایشان را خواندند شما میبینید تاریخ فلسفه، فلسفه، فقه، شعر، شعر عربی، حقوق، جامعه شناسی، سیاست، رمان، ادبیات همهی اینها. یعنی حوزهای نیست که ایشان در آن موضوع مطالعه نداشته باشند.
من در میان روشنفکران و علمای صد سال اخیر کسی را من نمیشناسم که به اندازهی ایشان به تمام جریانهای فرهنگی، فکری، سیاسی، اجتماعی عصر خود و عصر ماقبل خود در حوزههای متنوع فرهنگی وقوف داشته باشد. با هر کسی هم که ادعای بنده را رد بکند حاضرم به محاجه و بحث بنشینم. شما دیدید در شبهای شعری که در ماه رمضان است اشکالاتی میگیرند که مثلاً قافیه چطور شد، سبک چطور شد.
راجع به ترجمه هم همین است. در یکی از همین بازدید نمایشگاه یک کتاب خلاصهای از رمانهای انگلیسی بود. آقا گفتند این را من در زمانی که زبان انگلیسی یاد میگرفتم خواندم. یعنی انگلیسیاش را دیدم آنجا. گفتند کار خوبی اینها میکنند که خلاصهای از رمانها را به انگلیسی منتشر میکنند. گفتند من برای زبان آموزی این را خواندم زمانی که انگلیسی یاد میگرفتم. حالا فرصت نشد امروز.
یک روزی باید راجع به سبک مطالعه، سبک کتاب خوانی هم صحبت شود. ببینید حالا این را هم من خوب است این را هم بگویم این شبهه هم برطرف بشود با اینکه بارها خود ایشان هم گفتند اما گاهی اوقات بعضیها فکر میکنند که کی وقت میکنند ایشان این قدر میخوانند. ایشان بارها گفتند من اصلاً در طول روز و کارهای جاری حکومتی اصلاً مطالعه نمیکنم و مطالعهام مال موقع استراحت قبل از خواب است.
یک جا میگویند در خانوادهی ما کسی نیست که قبل از خواب کتاب نخواند. این یعنی چه؟ یعنی آن امتداد این تجربه، سبک زندگی به خانواده به اطرافیان. یعنی فقط خود شخص نیست که اهل مطالعه است. خب شما این را بیایید مقایسه بکنید با جوانان امروزی که این همه استعداد و وقت و انرژی دارند و قسمت عمدهی وقتشان را بالاخره به فضای مجازی و چه میگذرانند.
با توجه به شناختی که از ایشان دارید آیا مورد یا مواردی بوده که یک کتاب را نه بهدلایل تخصصی و کارشناسی بلکه صرفا بهاین دلیل که مربوط به یک نویسنده یا ناشر خاص باشد کنار بگذارند و نخوانند؟
من تا به حال چنین چیزی را نشنیده و با آن مواجه نبودهام. البته ببینید ایشان در نمایشگاه بعضی وقتها مثلاً کتابی را دیده بودند که یکی دربارهاش گفته بود این کتاب، کتاب معنویتگراست ایشان گفتند نه! نویسنده اهل معنویت نیست. یک کتاب دیگر را گفته بودند ظاهرش رد صدام است ولی تبلیغ صدام است. مگر میشود کسی بدون خواندن این را بگوید. پس معلوم میشود این کتابها را میخوانند.
ببینید دو چیز را از هم جدا کنید. ایشان در مورد محتوا و در مورد اینکه ما محتوای مضر، منحرف کننده، خیانتبار و تحریف کنندهی تاریخ داریم و باید مقابل اینها بایستیم و افشا کنیم و اگر ضرر کتابی را نمیتوانیم با نقد برطرف کنیم در نشرش محدودیت قائل بشویم، به اینها معتقدند.
صریح هم گفتهاند و موضوع پوشیده و پشت پردهای نیست. اما در مورد کتب اندیشهای ایشان تصریح کردهاند هر موقع ما به جایی رسیدیم و باید برسیم که اگر کتابی منتشر شد ما بلافاصله نقد آن را هم به خواننده برسانیم اینجا دیگر خیالمان راحت است و اصلاً نباید ممانعت کنیم. یک حوزه استنثناست و آن هم اخلاق است. میگویند اگر یک رمان مستهجنی منتشر شد اثری که روی جوان میگذارد با کدام نقد قابل برطرف شدن است؟ این اصلاً از نوع اندیشه نیست که شما بگویید نقدش کنید.
این یک اثر احساسی و انفعالی است که روی چیزهای دیگر اثر میگذارد و این را شما نمیتوانید با نقد برطرف کنید. میگویند این مثل مواد مخدر است شما نمیتوانید مواد مخدر مصرف کنید و بعد بگویید حالا نقدش را هم مصرف میکنم! نه! آن اثر خودش را میگذارد. میگویند این را باید ارشاد مواظبت کند.
در یکی از دیدارهای هیئت دولت به وزیر وقت ارشاد وقت گفتند که آقای وزیر! (حالا من اسم نمیآورم) در کشور ما دو جریان فرهنگی هستند. یک جریان، جریانی است که مغایر ارزشهای ما فعالیت میکند. یک جریان هم جریان سالم فرهنگی است. جریان اول را نمیگویم تعطیلش بکنید. منظورم آن نیست اما حمایت نکنید. این دو جریان از پس هم برمیآیند.
بودجهی بیت المال نباید خرج حمایت از جریان ناسالم بشود. این جملهای هم که اینها از پس هم برمیآیند را هم گفتند حالا با همین تعبیر یا شبیه همین بود. تصریح کردند نمیگویم بروید تعطیلشان کنید اما اینکه در نویسندههای داخلی یا ترجمه نویسندهی خاصی را گفته باشند آثارشان را هرگز نخوانید یا ترجمه نکنید یا منتشر نکنید یا نشر خاصی را ببندید و تعطیل کنید، بنده شهادت میدهم که تا این لحظه چیزی دالّ بر این موضوع از ایشان ندیدهام. البته که مواردی مانند مورد خاص سلمان رشدی از این بحث مستثنی هستند و تکلیفش هم روشن است.
ممنون از اینکه وقتتان را در اختیار ما قرار دادید. در پایان اگر نکته تکمیلی دارید در خدمتتان هستیم.
ایشان از شش گروه، شش توقع کردند. از مردم یک توقعی دارند از رسانهها یک توقعی دارند و امثالهم. یک زمانی این را نوشتم و منتشر شده و نمیخواهم هم تکرار کنم. اما میخواهم بگویم برای بعضیها این وظیفه سنگینتر است. وظیفه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است که مطالباتی که ایشان در موضوع نمایشگاه و نشر کتاب از ابتدا تا الان داشتهاند را فهرست کنند و نشان بدهند که نسبتشان با این انتظارات چیست و برای کدامش برنامهریزی کردند و چه میکنند. من معتقدم این کار جدی باید توسط وزارت ارشاد انجام گیرد.
دستگاه رسانهای کشور اعم از صداوسیما، پایگاه اطلاعرسانی، رسانههای مکتوب اینها باید وظیفهشان را در نقد کتاب، ترویج کتاب، تبلیغ کتاب به شکلهای متنوع انجام دهند نه اینگه فقط بنده بیایم کتاب دست بگیرم. الان در بعضی از کشورهای غربی سریال با نام کتابداران پخش شده است. سریال با عنوان کتاب فروشی پخش میشود. ما اصلاً در سریالها و فیلمهایمان اینها را نداریم. ما در بعضی از نشریاتمان در سالهای قبل صفحهی کتاب داشتیم اما الان خیلیهایشان ندارند. نشریات خاص کتاب، بارها از سمت آقا مورد تأکید قرار گرفتهاند متأسفانه نشریات حوزهی کتاب جریان متعهد انقلاب رو به تعطیلی رفتند.
ناشران و فعالان فرهنگی این عرصه هم باید در آن حوزههایی که حضرت آقا میگویند در ارتقای کیفیت کوشا باشند. ببینید آقا گفتند آثار مکتوب دفاع مقدس باید صد برابر بشود، همین چند ماه پیش یک متنی از ایشان منتشر شد که گفتند آقا من نگفتم برای صد برابر شدن کیفیت پایین بیاید. این صد برابری باید به شرط کیفیت باشد. ما الان کمیتمان در عنوان و نه در شمارگان دارد بالا میرود اما محتوایمان از نظر کیفی متأسفانه در برخی حوزهها رو به سمت بالا حرکت نمیکند. در همه عرصهها هم وضعمان همین است. در حوزهی دینی که بدتر است. ما الان کتاب در حوزههای دینی به زبان نسل نو در بسیاری از عرصهها اصلاً کتاب نداریم.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است