گروه استانهای دفاعپرس- «فاطمه سادات علوی» عضو هیئت علمی جامعه المصطفی العالمیه و رئیس مدرسه عالی علوم انسانی؛ به مناسبت سالروز میلاد پر سرور مولی الموحدین امیرالمؤمنین علی علیهالسلام، به تبیین اندیشه مقاومت علوی در فرمایشات رهبر معظم انقلاب اسلامی پرداخته میشود.
«إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ» (فصلت/۳۰)
بر اساس آیه شریفه قرآن، آن چه ایمان را بارور میکند و به نتیجه میرساند، مقاومت هست. زندگی انسان در دنیا، آمیخته با مشکلات و گرفتاریهاست. (انشقاق/۶)
اگر انسان استقامت کند پیروز خواهد شد و اگر تسلیم مشکلات شود از رسیدن به نتیجه بازخواهد ماند. استقامت در برابر مشکلات و گرفتاری، معادل واژه «صبر» در فرهنگهای لغت هست: «صَبَرَ صَبْراً علی الأَمر: جرا و شجع و تجلد؛ صبر بر چیزی به معنای جرأت و شجاعت و ایستادگی و شکستناپذیری در آن چیز هست.» (المنجد، واژه صبر) امیر المؤمنین علی علیهالسلام که خود کوه صبر هستند میفرمایند: «علَیکَ بمَنهَجِ الاستِقامَةِ؛ فإنّهُ یُکسِبُکَ الکرامَةَ و یَکفیکَ المَلامَةَ؛ بر تو باد پایداری در راه راست؛ زیرا که این کار، به تو کرامت میبخشد و سرزنش را از تو باز میدارد.» (غرر الحکم/ ص ۴۴۵)
مقام معظم رهبری که پرچمدار مقاومت اسلامی در منطقه و جهان هستند، در پاسخ به این پرسش که معنای مقاومت چیست؟ میفرمایند: «معنای مقاومت این هست که انسان یک راهی را انتخاب کند که آن را راه حق میداند، راه درست میداند و در این راه شروع به حرکت کند و موانع نتواند او را از حرکت در این راه منصرف کند و او را متوقف کند.» (اندیشه مقاومت: طلیعه)
مقاومت اسلامی در معنای عام، شامل هر نوع مقاومتی میشود که بر اساس آموزهها و احکام دین توسط یک نفر یا گروه مسلمان در مقابله با تهاجم دشمنان شکل میگیرد. این معنای مقاومت، از زمان بعثت رسول خدا (ص) شکل گرفت که مسلمانان در برابر انواع تهدید و شکنجه و ارعاب مشرکان و کافران مقاومت نمودند و تسلیم آنان نشدند و شاهد مثال آن، مقاومت سه ساله مسلمانان در شعب ابیطالب هست. بعد از رحلت نبی مکرم اسلام (ص)، امیرالمؤمنین علی علیهالسلام کانون مقاومت اسلامی قرار گرفت.
رهبر انقلاب اسلامی در تبیین ابعاد مقاومت علوی معتقدند: امیرالمؤمنین علیهالسّلام از اوایل نوجوانی تا هنگام شهادت، دو صفت «بصیرت» و «صبر» – بیداری و پایداری – را با خود همراه داشت. او یک لحظه دچار غفلت و کجفهمی و انحراف فکری و بد تشخیص دادن واقعیتها نشد. از همان وقتی که از غار حرا و کوه نور، پرچم اسلام به دست پیامبر (ص) برافراشته شد و کلمه «لاالهالااللَّه» بر زبان آن بزرگوار جاری شد و حرکت نبوت و رسالت آغاز گردید، این واقعیت درخشان را علیبن ابیطالب علیهالسّلام تشخیص داد؛ پای این تشخیص هم ایستاد و با مشکلات آن هم ساخت؛ اگر تلاش لازم داشت، آن تلاش را هم انجام داد؛ اگر مبارزه لازم داشت، آن مبارزه را کرد؛ اگر جانفشانی میخواست، جان خود را در طبق اخلاص گذاشت و به میدان برد و اگر کار سیاسی و فعالیت حکومتداری و کشورداری میخواست، آن را انجام داد. بصیرت و بیداری او، یک لحظه از او جدا نشد. دوم، صبر و پایداری کرد و در این راه استوار و صراط مستقیم، استقامت ورزید. این استقامت ورزیدن، خسته نشدن، مغلوب خواستهها و هواهای نفس انسانی – که انسان را به تنبلی و رها کردن کار فرا میخواند – نشدن، نکتهی مهمی هست. (بیانات در دیدار جمعی از دانشآموزان و دانشجویان ۱۲/ ۰۸/ ۱۳۷۷)
معظم له در مورد هزینههای مقاومت معتقد هست: «مقاومت هزینه دارد؛ اما هزینهی سازش و تسلیم، از هزینهی مقاومت به مراتب بیشتر هست.» (سخنرانی رهبر انقلاب اسلامی در مراسم سیامین سالگرد رحلت امام خمینی (ره)؛ ۱۴/ ۳/ ۱۳۹۸)
ایشان درباره هزینههای مقاومت امیرالمؤمنین در جنگ احد میفرماید: «… امیر المؤمنین علیهالسّلام را با شصت و چند جراحت، به پشت خط مقدم جبهه آوردند. شصت و چند جراحت برداشتن در جنگ، شوخی نیست! … راوی انس بن مالک میگوید: «و هو قرحة واحدة»؛ سر تا پایش کأنه یک جراحت بود. ببینید چقدر حال آن حضرت، وخیم بوده هست! … کسی که در جبهه، چنان فداکاریای از خود نشان داده، چندین مرتبه با شمشیر خود، بلا را به ظاهر از جان پیغمبر دور کرده هست و لشکر فراری شده را با مقاومت خود برگردانده یعنی یکتنه، کار هزار نفر یا هزاران نفر را انجام داده هست آخر سر این همه جراحت برداشته هست.
مسلمانان دسته دسته به عیادتش میآیند و میروند. پیغمبر میآید و چنان محبتی در حقِ علی میکند. امیرالمؤمنین علیهالسّلام در برابر لطف پیغمبر، محبت مؤمنین و شفای جراحات در نقطهای که محل شدید لغزش و غرور برای خیلیهاست برخوردش چگونه هست: فقال علیٌّ علیهالسّلام: «الحمد للّه الذی جعلنی لم أفرَّ و لم اولی الدبر» نگفت: من ایستادگی کردم. گفت: خدا را شکر میکنم، زیرا کاری کرد تا من نگریزم! خدا را شکر میکنم که کاری کرد تا پشت به دشمن نکنم! این روحیه، روحیه برجستهای هست که باید از آن الهام بگیریم. اگر کار برجستهای در خودمان سراغ داریم، خودمان را شکر نگوییم. مگر ما کهایم و چهکاره هستیم؟! باید خدا را شکر بگوییم؛ و آن وقت: «فشکر الله تعالی له ذلک فی موضعین من القرآن.» در دو جای قرآن، خدای متعال از این عمل امیر المؤمنین علیهالسّلام طبق این روایت شکرگزاری کرد: و هو قوله تعالی: «سیجزی الله الشاکرین، و سنجزی الشاکرین.» (المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۴، ص ۶۷) این، عمل امیر المؤمنین علیهالسّلام فیمابین خود و خدایش بود. کوبیدن پتک بر سر پیل مستی بود که نامش نفس هست و در وجود بشر، سر بلند میکند. مثل یک پیلبان زرنگ، باید دائم با چکش بر سر پیل نفس بکوبی؛ و الّا رم میکند و دیگر قابل کنترل نیست.» (بیانات در خطبههای نمازجمعه ۰۷/ ۰۱/ ۱۳۷۱)
انتهای پیام/
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست