نماد سایت مجاهدت

مهندس معروفی که دنبال وزیر شدن نبود + عکس

مهندس معروفی که دنبال وزیر شدن نبود + عکس



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، سال ۵۷۹ شمسی به دنیا آمد و تا زنده بود، کار علمی کرد و ۱۹۰ کتاب و مقاله نوشت در ریاضیات و نجوم و فلسفه و عرفان و منطق و اخلاق و فقه و طب و علوم غریبه و تفسیر قرآن کریم. خواجه از آن دسته دانشمندان بزرگی است که امروزه به «همه‌چیزدان» معروفند و اگر بخواهیم دقیق‌تر بگوییم، فیلسوف و متکلم و فقیه و مهندس و معمار و منجم و پزشک و ریاضی‌دان و عارف و شاعر و استاد اخلاق بود. مشهورترین مهندس ایران که او را در واقع بنیانگذار علم مهندسی می‌دانند در ریاضی، مثلثات را به عنوان علمی مستقل پایه‌گذاری کرد و کتاب‌هایی نوشت که تا قرن‌ها بعد در اروپا و آسیا تدریس می‌شد و در هندسه کارهایی کرد نبوغ‌آمیز و در نجوم، فقط یک کارش این بود که رصدخانه مراغه را ساخت و البته ابزار رصد و اندازه‌گیری دقیق هم ابداع کرد و محاسبات نجومی پیشرو انجام داد.

در اخلاق هم کتاب «اخلاق ناصری» را نگاشت که جزو مهم‌ترین کتب حکمت عملی اسلامی است و در آن فلسفه و علم و دین را در هم آمیخته برای زندگی انسان و خانواده و جامعه. خواجه آن‌قدر باسواد بود که شاگردانش که خودشان سرشناسان علم و دانش هستند به وی لقب «استادالبشر» دادند. شاگردانش که بودند؟ امثال علامه حلّی و ابن میثم بحرانی و قطب‌الدین شیرازی و ابن فوطی و مجدالدین مراقی و سید رکن‌الدین.

قدیمی‌ترین نگاره منسوب‌ به خواجه نصیرالدین طوسی

خارجی‌ها هم قدرش را فهمیدند

آن‌قدر دانشمندان زمانه، دور خواجه نصیرالدین جمع شدند در مراغه که دانشگاه شد مراغه و یک کتابخانه هم داشت از آن کتابخانه‌ها که شهرتش در تاریخ مانده است. خواجه بزرگوار ما آن‌قدر کارهای مهم علمی کرده که خارجی‌هایی هم که اهل بینش و دانش هستند، قدرش را می‌دانند و نامش را می‌دانند و البته فرانسوی‌ها زودتر از همه قدرش را شناختند و کتاب مثلثاتش را در قرن ۱۶ میلادی ترجمه کردند تا سر در بیاورند از نبوغ این ایرانی و نابغه دوران‌ها. آوازه‌اش نه ‌فقط تا آن‌سوی زمین که تا آسمان هم رفته است و یک دهانه برخوردی بزرگ در نیمکره جنوبی ماه را به نامش کرده‌اند؛ «Nasireddin».

تغییر لوگوی گوگل به مناسب هشتصد و دوازدهمین زادروز خواجه نصیرالدین طوسی

شاه را تربیت می‌کرد!

حالا از نبوغ علمی خواجه نصیرالدین که بگذریم، خودش چه جور آدمی بوده؟ خواجه نصیر را هرچقدر مردم ایران کم می‌شناسند، بزرگان ایران زیاد می‌شناسند و خوب می‌شناسند. خواجه در درگاه هلاکو خان، شاه عجیب و غریب مغول، مشاور و وزیر بوده و مقامی بلند داشته و شاه را هدایت و تربیت می‌کرده و به مردم خدمت می‌کرده؛ از بد و خطرناک برای مردم، خوب و ایمن می‌ساخته برای آنان.

 بسیاری از شهرهای ایران میزبان حداقل یک مجسمه از خواجه نصیرالدین طوسی هستند

امام خمینی(ره) درباره روش خواجه نصیرالدین بسیار روشن و موجز فرموده‌اند: «شما می‌دانید این را که خواجه نصیر که در این دستگاه‌ها وارد می‌شد، نمی‌رفت وزارت کند؛ می‌رفت آن‌ها را آدم کند. نمی‌رفت که برای این‌که در تحت نفوذ آن‌ها باشد. می‌خواست آن‌ها را مهار کند تا آن اندازه‌ای که بتواند. کارهایی که خواجه نصیر برای مذهب کرد، آن کارهاست که خواجه نصیر را خواجه نصیر کرد؛ نه طب خواجه نصیر و نه ریاضیات خواجه نصیر. آن خدمتی که به اسلام کرد. خواجه نصیر که رفت در دنبال هلاکو و امثال آن‌ها لیکن نه برای این‌که وزارت بکند، نه برای این‌که برای خودش یک چیزی درست کند. او رفت آن‌جا برای این‌که آن‌ها را مهار کند؛ و آن‌قدری که قدرت داشته باشد، خدمت بکند به عالم اسلام و خدمت به الوهیت بکند.»

نگاره‌ای از خواجه نصیرالدین طوسی روی یک تمبر بزرگداشت متعلق به چند دهه قبل

روایت علم و وصیت خواجه!

از جنبه اخلاقی و تربیتی هم که بگذریم خواجه نصیرالدین واقعا چه جور آدمی بوده؟ جواب در روایتی از علامه «حسن‌زاده آملی» نهفته است که معرفت وجودی خواجه نصیرالدین را در حد کمال بیان فرموده‌اند: «حدود ۳۰ سال پیش صحبتی با یک ریاضی‌دان داشتم تا این که کلام کشید به این شکل هندسی قطاع. من از او، به‌خاطر غرض الهی که در نظر داشتم، سوال کردم: عزیز من! از این شکل چند حکم هندسی می‌توان استفاده کرد؟ گفت: شاید هفت تا ده تا حکم.
گفتم: مثلا بیست تا چطور.
گفت: شاید. ممکن است.
گفتم: دویست تا چطور؟
به من نگاه می‌کرد که آیا دویست حکم هندسی می‌توان از آن استنباط کرد و توقف کرد.
گفتم: دو هزار چطور؟ همین‌طور به من نگاه می‌کرد. گفتم: دویست هزار تا چطور؟

خیال می‌کرد که من سر مطایبه و شوخی دارم و به مجاز حرف می‌زنم. بعد به او گفتم: آقا این خواجه نصیرالدین طوسی کتابی دارد به نام «کشف القناع عن اسرار شکل القطاع» و جناب خواجه از این یک شکل، چهارصد و نود و هفت هزار و ششصد و شصت و چهار حکم هندسی استنباط کرده، یعنی قریب نیم میلیون.
بعد به او گفتم: این خواجه نصیر طوسی که راجع‌ به یک شکل هندسی، یک کتاب نوشته و قریب پانصد هزار حکم از آن استنباط کرده، شما آن کتاب و خود خواجه را می‌شناسی؟
گفت: نخیر.

بعد راجع ‌به شخصیت خواجه مقداری صحبت کردیم و به او گفتم: این خواجه وقتی که در بغداد حالش دگرگون شد و دید دارد از این نشانه به جوار الهی ارتحال می‌کند، وصیت کرد: مرا از کنار امام هفتم، باب‌الحوائج الی الله، از این معقل و پناهگاه بیرون نبرید و در عتبه به خاک بسپارید و روی قبرم در پیشگاه امام هفتم؛ مثلا نوشته نشود آیت‌الله و علامه، این امام است، حجةالله، قرآن ناطق و امام ملک و ملکوت است؛ روی قبر من بنویسید: «و کلبهم باسط ذراعیه بالوصید» [بخشی از آیه ۱۸ سوره کهف به معنای: و سگشان (به حالت پاسبانی) دو دست خویش بر درگاه (غار) گشاده بود]

و این عالمی است صاحب این همه کتاب در حکمت، فلسفه، عرفان، ریاضیات، فقه و اصول، علوم غریبه، معماری و مهندسی و بناکننده رصدخانه مراغه و صاحب زیج ایلخانی و بالاخره خواجه نصیرالدین طوسی و استاد بشر و استاد کلّ فی الکل. اما در پیشگاه امام هفتم وصیت می‌کند این طور روی قبرش بنویسند.»

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، سال ۵۷۹ شمسی به دنیا آمد و تا زنده بود، کار علمی کرد و ۱۹۰ کتاب و مقاله نوشت در ریاضیات و نجوم و فلسفه و عرفان و منطق و اخلاق و فقه و طب و علوم غریبه و تفسیر قرآن کریم. خواجه از آن دسته دانشمندان بزرگی است که امروزه به «همه‌چیزدان» معروفند و اگر بخواهیم دقیق‌تر بگوییم، فیلسوف و متکلم و فقیه و مهندس و معمار و منجم و پزشک و ریاضی‌دان و عارف و شاعر و استاد اخلاق بود. مشهورترین مهندس ایران که او را در واقع بنیانگذار علم مهندسی می‌دانند در ریاضی، مثلثات را به عنوان علمی مستقل پایه‌گذاری کرد و کتاب‌هایی نوشت که تا قرن‌ها بعد در اروپا و آسیا تدریس می‌شد و در هندسه کارهایی کرد نبوغ‌آمیز و در نجوم، فقط یک کارش این بود که رصدخانه مراغه را ساخت و البته ابزار رصد و اندازه‌گیری دقیق هم ابداع کرد و محاسبات نجومی پیشرو انجام داد.

در اخلاق هم کتاب «اخلاق ناصری» را نگاشت که جزو مهم‌ترین کتب حکمت عملی اسلامی است و در آن فلسفه و علم و دین را در هم آمیخته برای زندگی انسان و خانواده و جامعه. خواجه آن‌قدر باسواد بود که شاگردانش که خودشان سرشناسان علم و دانش هستند به وی لقب «استادالبشر» دادند. شاگردانش که بودند؟ امثال علامه حلّی و ابن میثم بحرانی و قطب‌الدین شیرازی و ابن فوطی و مجدالدین مراقی و سید رکن‌الدین.

قدیمی‌ترین نگاره منسوب‌ به خواجه نصیرالدین طوسی

خارجی‌ها هم قدرش را فهمیدند

آن‌قدر دانشمندان زمانه، دور خواجه نصیرالدین جمع شدند در مراغه که دانشگاه شد مراغه و یک کتابخانه هم داشت از آن کتابخانه‌ها که شهرتش در تاریخ مانده است. خواجه بزرگوار ما آن‌قدر کارهای مهم علمی کرده که خارجی‌هایی هم که اهل بینش و دانش هستند، قدرش را می‌دانند و نامش را می‌دانند و البته فرانسوی‌ها زودتر از همه قدرش را شناختند و کتاب مثلثاتش را در قرن ۱۶ میلادی ترجمه کردند تا سر در بیاورند از نبوغ این ایرانی و نابغه دوران‌ها. آوازه‌اش نه ‌فقط تا آن‌سوی زمین که تا آسمان هم رفته است و یک دهانه برخوردی بزرگ در نیمکره جنوبی ماه را به نامش کرده‌اند؛ «Nasireddin».

تغییر لوگوی گوگل به مناسب هشتصد و دوازدهمین زادروز خواجه نصیرالدین طوسی

شاه را تربیت می‌کرد!

حالا از نبوغ علمی خواجه نصیرالدین که بگذریم، خودش چه جور آدمی بوده؟ خواجه نصیر را هرچقدر مردم ایران کم می‌شناسند، بزرگان ایران زیاد می‌شناسند و خوب می‌شناسند. خواجه در درگاه هلاکو خان، شاه عجیب و غریب مغول، مشاور و وزیر بوده و مقامی بلند داشته و شاه را هدایت و تربیت می‌کرده و به مردم خدمت می‌کرده؛ از بد و خطرناک برای مردم، خوب و ایمن می‌ساخته برای آنان.

 بسیاری از شهرهای ایران میزبان حداقل یک مجسمه از خواجه نصیرالدین طوسی هستند

امام خمینی(ره) درباره روش خواجه نصیرالدین بسیار روشن و موجز فرموده‌اند: «شما می‌دانید این را که خواجه نصیر که در این دستگاه‌ها وارد می‌شد، نمی‌رفت وزارت کند؛ می‌رفت آن‌ها را آدم کند. نمی‌رفت که برای این‌که در تحت نفوذ آن‌ها باشد. می‌خواست آن‌ها را مهار کند تا آن اندازه‌ای که بتواند. کارهایی که خواجه نصیر برای مذهب کرد، آن کارهاست که خواجه نصیر را خواجه نصیر کرد؛ نه طب خواجه نصیر و نه ریاضیات خواجه نصیر. آن خدمتی که به اسلام کرد. خواجه نصیر که رفت در دنبال هلاکو و امثال آن‌ها لیکن نه برای این‌که وزارت بکند، نه برای این‌که برای خودش یک چیزی درست کند. او رفت آن‌جا برای این‌که آن‌ها را مهار کند؛ و آن‌قدری که قدرت داشته باشد، خدمت بکند به عالم اسلام و خدمت به الوهیت بکند.»

نگاره‌ای از خواجه نصیرالدین طوسی روی یک تمبر بزرگداشت متعلق به چند دهه قبل

روایت علم و وصیت خواجه!

از جنبه اخلاقی و تربیتی هم که بگذریم خواجه نصیرالدین واقعا چه جور آدمی بوده؟ جواب در روایتی از علامه «حسن‌زاده آملی» نهفته است که معرفت وجودی خواجه نصیرالدین را در حد کمال بیان فرموده‌اند: «حدود ۳۰ سال پیش صحبتی با یک ریاضی‌دان داشتم تا این که کلام کشید به این شکل هندسی قطاع. من از او، به‌خاطر غرض الهی که در نظر داشتم، سوال کردم: عزیز من! از این شکل چند حکم هندسی می‌توان استفاده کرد؟ گفت: شاید هفت تا ده تا حکم.
گفتم: مثلا بیست تا چطور.
گفت: شاید. ممکن است.
گفتم: دویست تا چطور؟
به من نگاه می‌کرد که آیا دویست حکم هندسی می‌توان از آن استنباط کرد و توقف کرد.
گفتم: دو هزار چطور؟ همین‌طور به من نگاه می‌کرد. گفتم: دویست هزار تا چطور؟

خیال می‌کرد که من سر مطایبه و شوخی دارم و به مجاز حرف می‌زنم. بعد به او گفتم: آقا این خواجه نصیرالدین طوسی کتابی دارد به نام «کشف القناع عن اسرار شکل القطاع» و جناب خواجه از این یک شکل، چهارصد و نود و هفت هزار و ششصد و شصت و چهار حکم هندسی استنباط کرده، یعنی قریب نیم میلیون.
بعد به او گفتم: این خواجه نصیر طوسی که راجع‌ به یک شکل هندسی، یک کتاب نوشته و قریب پانصد هزار حکم از آن استنباط کرده، شما آن کتاب و خود خواجه را می‌شناسی؟
گفت: نخیر.

بعد راجع ‌به شخصیت خواجه مقداری صحبت کردیم و به او گفتم: این خواجه وقتی که در بغداد حالش دگرگون شد و دید دارد از این نشانه به جوار الهی ارتحال می‌کند، وصیت کرد: مرا از کنار امام هفتم، باب‌الحوائج الی الله، از این معقل و پناهگاه بیرون نبرید و در عتبه به خاک بسپارید و روی قبرم در پیشگاه امام هفتم؛ مثلا نوشته نشود آیت‌الله و علامه، این امام است، حجةالله، قرآن ناطق و امام ملک و ملکوت است؛ روی قبر من بنویسید: «و کلبهم باسط ذراعیه بالوصید» [بخشی از آیه ۱۸ سوره کهف به معنای: و سگشان (به حالت پاسبانی) دو دست خویش بر درگاه (غار) گشاده بود]

و این عالمی است صاحب این همه کتاب در حکمت، فلسفه، عرفان، ریاضیات، فقه و اصول، علوم غریبه، معماری و مهندسی و بناکننده رصدخانه مراغه و صاحب زیج ایلخانی و بالاخره خواجه نصیرالدین طوسی و استاد بشر و استاد کلّ فی الکل. اما در پیشگاه امام هفتم وصیت می‌کند این طور روی قبرش بنویسند.»



منبع خبر
خروج از نسخه موبایل