به گزارش مجاهدت از دفاعپرس از فارس، حجت الاسلام «ابراهیم کلانتری» تولیت آستان مقدس احمدی و محمدی علیهماالسلام، در جلسه هشتاد و ششم «جهاد تبیین» و شصت و یکم از سلسله مباحث «ولایت فقیه» به بیان اجمالی و ذکر نتایج مباحث جلسات پیشین در خصوص اصل اساسی و محوری «توحید» در جهانبینی اسلام پرداخت.
وی ضمن عرض تبریک به مناسبت ولادت با سعادت امام محمد باقر علیه السلام و حلول ماه رجب المرجب، با تاکید بر اهمیت مغتنم شمردن فرصتها گفت: بعد از این ماه مبارک، ماه شعبان و رمضان را در پیش داریم، این هم لطف پروردگار نسبت به بندگان خود هست که گردش آسمانها و زمین و این ماهها را به گونهای طراحی و ترسیم کرده هست که علی الدوام همه ما را به یاد خداوند و بندگی او متذکر میکند و همین باعث جلوگیری از غفلت انسانها میشود تا در دامهای شیطان گرفتار نگردند.
رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی، در ادامه ضمن عرض تسلیت پنجمین سالگرد شهادت سرداران رشید اسلام، دو رهبر بزرگ جبهه مقاومت، حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس، گفت: نکاتی را که مقام معظم رهبری در مورد سردار سلیمانی فرمودند، باید بارها با خودمان تکرار کنیم؛ که حاج قاسم یک مکتب هست، که این همان مکتب اسلام، مکتب پیامبر اکرم (ص) و مکتب اهلبیت عصمت و طهارت (ع) هست؛ «مکتب سلیمانی همان مکتب اسلام هست، مکتب قرآن هست و او به این مکتب پایبند بود و به آن عمل میکرد.
استاد دانشگاه تهران، اظهار کرد: «مکتب سلیمانی»، مکتب آگاهی، وظیفهشناسی و اقدام هست، که همه این موارد با یکدیگر پیوند خورده هست، اینکه انسان درست بشناسد و هم تکلیف و حجت خداوند را دقیق متوجه بشود و هم به موقع به آن عمل بکند. اینها زمانی که در کنار یکدیگر قرار بگیرند همان مکتب اسلام و مکتب نبی مکرم اسلام (ص) و همچنین مکتب اهلبیت عصمت و طهارت (ع) میشود.
وی تصریح کرد: تمام همّت پیامبران بزرگ، اولیای الهی و ائمه معصوم (ع) در طول تاریخ منطبق بر همین مکتب بوده هست و همه یک هدف داشتند؛ شکلگیری انسانی که هم آگاه و هم معتقد و مومن نسبت به آن آگاهیها هست و هم با تمام وجود به دنبال عمل به تکلیف خود هست. حال اینکه نتیجه آن چه چیزی میشود دیگر در دست ما نیست و هیچ پیامبری هم به دنبال نتیجه و حساب و کتاب دنیایی آن نبوده هست. امر مهم، قدم گذاشتن در راه درست و تکلیف مداری هست. البته خداوند بزرگ وعده داده هست که هر کس به تکلیف خود به درستی عمل کند، پاداش آن قطعی هست؛ بعضی وقتها این پاداش آنقدر عظمت دارد که ما حتی فکر آن را هم نمیکنیم. سردار بزرگ اسلام در عصر ما در این مسیر حرکت کرد و آن را به پایان رساند. آیا آن روزی که ایشان در این مسیر قرار گرفتند، فکر آن را میکردند که تک تک این قدمها جمع بشود و چندین کشور و یک منطقه وسیع و حساس از جهان بر مقاومت در مقابل استکبار جهانی متمرکز بشوند؟ آیا فکر این را میکردند که استکبار را اینگونه فلج بکنند؟
این استاد حوزه و دانشگاه، در ادامه به حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ در آمریکا اشاره کرد و گفت: زمانی که ساختمانهای مرکز تجارت جهانی مورد هدف قرارگرفت، جورج بوش رئیس جمهور وقت آمریکا، ایران را در کنار افغانستان، عراق و کره شمالی، به عنوان محور شرارت اعلام کرد که باید از بین بروند. در همین راستا از افغانستان آغاز و آن کشور را با خاک یکسان کردند. در ادامه، به عراق حمله کردند و آن کشتار وسیع را انجام دادند و عراق را به خاک سیاه نشاندند. آنقدر مسئولان و سردارانی مانند شهید سلیمانی خوب کار کردند که کلاً طرح و هدف آنها به هم خورد و متوجه شدند که این برنامه و نقشه نتیجهای در بر نخواهد داشت و ادامه کار در افغانستان و عراق را نیمه تمام رها کردند.
وی خاطرنشان کرد: کشور ایران که قرار بود تحت بمباران و نابودی قرار بگیرد، در نتیجه همین حوادث، نهتنها تضعیف، بلکه قویتر شد و به یک قدرت منطقهای و جهانی تبدیل شد و همه جهان به این اعتراف و اذعان دارند که ایران، قدرتی هست که باید با آن با احترام برخورد شود. حتی سرکرده تحریرالشام که حالا سرمست پیروزیهای خود هست، اعلام کرد که ایران کشور بزرگی هست و باید حواسمان باشد که احترام ایران رعایت بشود.
تولیت حرم مطهر حضرت شاهچراغ علیه السلام، گفت: اینها پاداشهایی هست که خداوند به رشادتها و وظیفه شناسی مردان بزرگی همچون شهید سلیمانی و ابومهدی المهندس، جوانان جبهه مقاومت و مدافع حرم داده هست، خداوند پاداش خون آنها را اینگونه داده و همین قدرت باعث شده هست که همین جریان تکفیری که به ظاهر دنیا را به تکاپو انداخته هست، باز همین امروز تمام نگاهها را متوجه ایران بکند. همانگونه که مقام معظم رهبری فرمودند که هرجا نیروها و جوانان بسیجی، انقلابی و مومن از خودگذشته حضور داشته باشند، استکبار قطعاً فلج خواهد شد و به پیروزی نخواهد رسید.
وی اضافه کرد: متاسفانه در برهه کنونی، این جوانان در سوریه به حاشیه رانده شدند و سوریه به دست تکفیریها و استکبار افتاد. در یمن این جوانان حاکم هستند و این کشور جهان را به لرزه درآورده هست یا در لبنان که این جوانان جایگاه خود را مستحکم کرده و مشاهده میکنید که هیچ کاری از دست دشمن صهیونی بر نمیآید. در عراق نیز با فتوای مرجعیت و حمایتهای جمهوری اسلامی و شهید سلیمانی، آنها اقتدار پیدا کردند و کسی حاضر نیست به عراق حمله بکند، و در ایرانام القرای جهان اسلام، تفکر بسیجی حاکمیت دارد، که امام خمینی رحمت الله علیه فرمودند اگر این تفکر حاکم باشد، دیگر هیچ قدرتی نمیتواند در برابر این نظام قد علم کند، و تا امروز هم این به اثبات رسیده هست.
کلانتری گفت: حقیقتاً شرایط زمان، هجمهی نرم دشمن و جنگ شناختی اقتضا میکند که ما شیعیان بار دیگر همه اصول دین خود را مرور کنیم.
وی، در بخش دیگری از سخنانش اظهار کرد: با پشت سر گذاشتن مباحثی از قبیل تبیین کلیدواژههای اصلی و بیان ادلّه قرآنی، ادلّه روائی و ادلّه عقلی اثبات نظریه «ولایت فقیه»، نوبت به مبانی اعتقادی این نظریه رسید، که طی چند جلسه، اصل اساسی و بسیار مهم «توحید» را بررسی کردیم. با تشریح اصل توحید، پنج نتیجه حاصل شد.
کلانتری در ادامه با بیان اینکه اعتقاد واقعی به اصل توحید، آثار و نتایج فراوانی در فضای ذهن و زندگی فردی و اجتماعی مؤمنان واقعی دارد، به بررسی این آثار پرداخت و پیرامون نخستین دستاورد و نتیجه آن گفت: اعتقاد واقعی به توحید بدین معناست که انسان مؤمن به این باور قطعی رسیده هست که همه هستی با همه اجزاء ریز و درشت آن، به اراده خداوند پا به عرصه وجود گذاشته و مخلوق و مملوک و تحت ولایت حقیقی خدای یکتاست و هیچ ذرّهای را نمیتوان در هستی سراغ نمود که منهای اراده خدا پا به عرصه وجود گذاشته باشد و از تحت ولایت او خارج باشد.
تولیت حرم مطهر حضرت احمدبن موسی الکاظم علیهماالسلام، تصریح کرد: اصل توحید در اسلام، یک اصل اعتقادی، زیرساختی مهم و ستون فقرات اسلام هست؛ اگر این اعتقاد وجود نداشته باشد، یعنی اگر کسی خود را مخلوق و مملوک فرد دیگری بداند، خود را مالک فرض کند یا خود را از قید ولایت خدا خارج کرد، این شرک هست. روزی جوانی از امام معصوم (ع) پرسید من اهل گناه هستم، چکار کنم و کجا بروم تا گناه نکنم؟ در پاسخ به ایشان گفته شد اگر میتوانی به جای دیگری از زمین برو که خداوند در آنجا نباشد، آنگاه هرچقدر میخواهی گناه کن؛ اما آیا چنین جایی هست؟ هرگز. جایی که خداوند در آنجا وجود و حضور نداشته باشد، اصلا نیست، هرچه در هستی میباشد، از ذرات ریز گرفته تا بزرگترین، همه ملک خدا و تحت ولایت الله هست. همانطور که در آیه ۱۴ سوره علق بیان شده هست: «أَلَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرَى»؛ «آیا او ندانست که خدا (اعمال زشتش را) میبیند (و از او روزی انتقام میکشد)»؛ اصلاً انسان از زیر دوربین خداوند نمیتواند خارج بشود، هرکاری که انجام دهد، تحت ولایت و نگاه الله هست، همهی سیم وجودی ما دست خداوند هست، اگر یک لحظه اراده او قطع بشود، همه چیز تمام هست.
استاد دانشگاه تهران، در ادامه به دومین نتیجه احصاء شده از بررسی «اصل توحید» اشاره کرد و گفت: همه اصول جهان بینی اسلام، یعنی «عدل»، «معاد»، «نبوّت» و «امامت»، بر محور «اصل توحید» که ستون فقرات این جهان بینی به شمار میآید، بنا شدهاند. منهای اصل اعتقاد به خدایی که خالق، مالک و ولیّ مطلق هستی هست، این اصول هیچ معنا، اعتبار و ارزشی نخواهند داشت.
وی با بیان اینکه اصول جهان بینی اسلام، از هم جدا نیستند، گفت: همه این اصول به همان اصل اساسی توحید بر میگردند. به لحاظ مفهومی هم اینگونه هست، زمانی که ما در اسلام عدل را تعریف میکنیم، همه آن به الله برمیگردد، یعنی خالقی که هستی را عادلانه خلق کرده هست؛ این یعنی اعتقاد به عدل؛ آفریدگار، هم اشیاء را عادلانه خلق کرده و هم به قدر ظرفیت هر شئ و هر شخص، امکانات لازم را به او داده و کم نگذاشته هست. معاد یعنی «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ»؛ بازگشت همه به سوی خدا هست؛ اگر اصل توحید نباشد، اصل معاد معنی نخواهد داشت. نبوت، یعنی فرستاده خداوند، اگر خدا برای ما محلی از اِعراب نداشته باشد، فرستاده به چه معناست؛ امامت هم همین گونه هست.
تولیت آستان مقدس، در ادامه به سومین نتیجه حاصل شده از بررسی «اصل توحید» اشاره کرد و گفت: شریعت اسلامی که همه احکام جزئی و کلی، اعم از فردی و اجتماعی را شامل میشود، اعتبار و ارزش خود را فقط از اصل توحید دریافت میکند و منهای اصل توحید هیچ حکمی از اعتبار و ارزش الهی برخوردار نخواهد بود و در نگاه انسان موحد، تک تک این حکمها، اعتبارش به الله هست. از روزه ماه مبارک رمضان و اقامه نماز تا جهاد فی سبیل الله در مکانهایی به دور از خانه و خانواده، همه به اصل اعتقادی توحید بر میگردد، اگر غیر این باشد هیچ عقل سلیمی آن را نمیپذیرد. ارزش هر حکمی در اسلام، به الهی بودن آن هست و مفهوم احکام به اصل توحید بر میگردد.
رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی، در ادامه به چهارمین نتیجهی به دست آمده از بررسی «اصل توحید» اشاره کرد و گفت: جریان یافتن اصل توحید در جامعه اسلامی، زمانی تحقق مییابد که هم ساختار حاکمیت بر اساس شریعت اسلامی ایجاد شود و هم حاکم جامعه اسلامی از طرف خداوند منصوب و مأذون برای حاکمیت باشد. در غیر این صورت نه حکومت و حاکمیت مشروع هست و نه حاکم، حتی اگر همه افراد جامعه، آن حاکم را پذیرفته باشند. دلیل این اصل آن هست که حاکمیت در واقع تصرف در جان و مال و عِرض (= حیثیت و آبروی) مردمی هست که تحت حاکمیت قرار دارند و همه اینها ملک خداوند هست و بدون اذن خداوند کسی نمیتواند در ملک او تصرف کند.
تولیت حرم مطهر تصریح کرد: اگر این اموال در اختیار و ملک خود ما میبود، باید بعد از مرگ میتوانستیم آنها را با خود ببریم. حتی با اینکه اموال ما به دیگران به ارث میرسد باز برای کسی جاودان نیست، حتی برای آن نسل آخری که تا پایان عمر دنیا حضور دارند هم چیزی باقی نمیماند و همه از بین میرود و فقط یک چیز باقی میماند که آن خدا هست و هرچه در هستی هست متعلق به او هست که در آیه ۲۷ سوره الرحمن نیز به آن اشاره شده هست؛ «وَیَبقَى وَجهُ رَبِّکَ ذُو ٱلجَلَلِ وَٱلإِکرَامِ»؛ «و تنها ذات پروردگارت که صاحب شکوه و بزرگوارى هست، باقى مىماند».
وی ادامه داد: حاکم و ساختار حاکمیت، مشروعیت خود را فقط از جانب خداوند میتوانند دریافت کنند ولا غیر. ممکن هست کسی بگوید نمیشود ما خودمان رای بدهیم و اختیار خودمان را به رئیس جمهور بدهیم، مانند همین کاری که در غرب اتفاق افتاده هست. آنجا اِعمال حاکمیت و ولایت منتخب مردم، با رأی اکثریت هست؛ در پاسخ باید گفت که مردم صاحب اختیاری نیستند که بخواهند آن را دست کسی دیگری بدهند، حتی خود همین فردی که انتخاب میشود هم مملوک هست. در نگاه توحیدی، تک تک شهروندان مملوک خداوند هستند و اختیاری ندارند که بتوانند آن را به کس دیگری انتقال بدهند.
رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی، در توضیح پنجمین نتیجه و اثر «توحید» در ذهن و زندگی فردی و اجتماعی انسان، گفت: توحید آنگاه که به طور واقعی درجامعهای جریان مییابد، بدون شک آن جامعه صاحب ویژگیها و مختصاتی میشود که هرگز در جامعه مشرک نمیتوان از آنها سراغ نمود. جامعه توحیدی، جامعهای هست که روح توحید در همه زوایای آن حضور دارد؛ اعتقاد کامل به توحید به هیچ وجه با اعتقاد به لیبرالیسم قابل جمع نیست، زیرا آنچه در جهان بینی لیبرالیسم اصل اول و زیرساخت به شمار میآید، اعتقاد به محوریت انسان، یعنی «اًمانیسم» هست، نه خدا محوری. بر اساس همین اصل هست که در تفکر لیبرالیستی همه اجزاء و اصول و فروع فردی و اجتماعی، اعم از سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اخلاقی و حقوقی، بر پایه اصالت انسان شکل گرفته و دین و شریعت در آن هیچ جایگاهی ندارد.
انتهای پیام/
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست