میزگرد با عوامل «نجلا»| قصه سریال «حب الحسین یجمعنا» است/ ماجرای عشقی زمینی که آسمانی می‌شود

میزگرد با عوامل «نجلا»


خبرگزاری فارس-گروه رادیو و تلویزیون: این شب ها سریال «نجلا» با محوریت وفاداری و عشق در بستر پیاده روی اربعین از شبکه سه پخش می شود. سریالی که علاوه بر تهران در آبادان نیز مقابل دوربین رفته است و به روابط و زندگی آبادانی و خرمشهری ها قبل از سال ۶۰ می پردازد.

خیرالله تقیانی پور (کارگردان)، سید حسین امیرجهانی و مهدی حمزه (نویسندگان)، مصطفی ساسانی و عبدالرضا نصاری (بازیگران) و علی غابشی (بازیگر و مسئول زبان عربی) این سریال در میزگردی به منظور نقد و بررسی این سریال مهمان خبرگزاری فارس بودند.

 

** آقای تقیانی پور قرار است قصه سریال به جنگ بین ایران و عراق هم بپردازد؟ یا تمام می شود؟

– تقیانی پور: نه قصه ما در همان سال ۵۸ بسته می شود و به جنگ نمی رسد.

 

** شما در بخشی از قصه این سریال به موضوع پیاده روی اربعین می پردازید. آیا پیاده روی اربعین در آن سالها برقرار بوده است؟

-حمزه: بله آنطور که شنیدیم و در تحقیق هایمان به آن رسیدیم در آن سالها هم راه نجف تا کربلا را پیاده می رفتند اما خب به طور رسمی نبوده است.

-امیرجهانی: قصه ما در روزهای پایانی سال ۵۸ می گذرد اما پیاده روی اربعین قدمت چند صد ساله دارد و یکی دو سال بعد از روی کار آمدن حکومت بعث، عده ای به طور پنهانی به پیاده روی می رفتند. اما این تصور هم وجود دارد که به تازگی این موضوع باب شده است.

-حمزه: اما این درست است که از ایران کسی برای پیاده روی اربعین نمی رفته اما از شهرهای مرزی مثل خرمشهر و آبادان به پیاده روی می رفتند.

-غابشی: من اصالتا آبادانی هستم و از کودکی در این شهر بزرگ شدم. یادم است در همان سالها در خرمشهر و آبادان، مدرسه هایی بود که عراقی ها در آن درس می خواندند.

-امیرجهانی: پیاده روی به سمت حرم امام حسین (ع) ملزم به زمانی مثل اربعین نبود بلکه علمای نجف ماهی یک بار از نجف به کربلا را پیاد می رفتند و جاده طریق العلما را باید همه شنیده باشیم و برای همین قدمت دارد. همچنین در دوره خلفای عباسی هم مردم به صورت مخفیانه به پیاده روی می رفتند و حتی قانون هایی بود که می گفتند اگر به کربلا بروید دست تان قطع می شود!

 

-حمزه: حتی در قصه سریال نجلا این را داریم که بارها عنوان می شود رفتن به این سفر کار خطرناکی است و شخصیت اصلی داستان می خواهد به دنبال فرزندش در عراق برود و اینطور است که سیستم با رفتن آنها مخالفت می کند و قصه شکل می گیرد و اگر خیلی راحت می شد به این سفر رفت که دیگر قصه ای شکل نمی گرفت.

** قصه شما در ۱۵ قسمت به پایان می رسد؟ و آیا ادامه سریال هم ساخته خواهد شد؟

-تقیانی پور: نسخه پایانی ارائه شده ۱۶ قسمت شد و درباره ساخت ادامه آن سازمان باید تصمیم بگیرد.

**داستان این سریال طوری است که مخاطب حدس می زند انگار ادامه سریال را باید در فصل های بعدی تماشا کند آیا این اتفاق می افتد؟

-امیر جهانی: قصه ما ظرفیت و پتانسیل قسمت های بیشتری را داشت و قسمت ۲۰ هم می شد ادامه دهیم اما خب زمان مان محدود بود و این اجازه را به ما نداد و متاسفانه ما همیشه دقیقه نود کار مناسبتی انجام می دهیم. حتی ۴ قسمت قصه داشتیم برای ادامه داستان و بعد از شروع پیاده روی و مجبور شدیم این قسمت ها را برای فصل دوم نگه داریم که اتفاقا ریتم تندی داشت و از طرفی هم کار باید به پخش می رسید. درباره سوالی که درباره زمان جهان قصه پرسیدید باید بگویم ماجرای اربعین برای ما مهم بود و از این جهت دست روی سال ۵۸ گذاشتیم و می خواستیم درباره برهه ای از زمان صحبت کنیم که فشاری از سمت بعث روی مردم عراق است و چند سال بعد ماجرای اربعین سرخ رخ داد و فلش بک هایی که از گذشته نجلا و گم شدن فرزندش می بینیم همان اربعین سرخ است.

** پژوهش شما در حوزه پیاده روی اربعین چقدر بوده است؟ به هر حال حاشیه هایی هست که ایجاد سوال می کند و آنهم این است که چقدر از قصه ریشه در واقعیت دارد؟

-حمزه: اگر فرصت بود خیلی بیشتر از این می توانستیم بپردازیم. اگر فشاری که از سمت سازمان به گروه تولید کارهای مناسبتی می شود، کمتر بود ما هم می توانستیم با عمق بیشتری کار کنیم، اما این که می گویید در همین فرصت محدود هم خوب بود.

 

** قصه شما از لحاظ جغرافیایی الان حساسیت برانگیز است. غیر از ماجرای اربعین، موضوع لهجه است. خیلی از کارگردان ها دوست ندارند از تهران بیرون بروند به این خاطر که هر جا بروند به این لهجه ها اعتراض می کنند. چه شد که شما به سمتی رفتید که همه بازیگرانتان لهجه دارند؟

-تقیانی پور: معتقدم ترس برادر مرگ است. قبل از نجلا، تجربه فیلمی داشتم به نام اینجا خانه من است و خیلی از هنرمندان آبادانی در آن حضور داشتند که تجربه خوبی بود. دوستانی که در سازمان این سریال را به من پیشنهاد دادند بر اساس پشتوانه کار قبلیم این پیشنهاد را دادند. منتهی اینکه ما بترسیم که نکند عده قلیلی بگویند لهجه ها درست نبود، حالا شاید هم به حق باشد که می گویند لهجه ما این شکل نیست، اما معمولا کم پیش می آید بازیگری که بومی آنجا نیست در مدت زمان کوتاه بتواند لهجه عربی یاد بگیرد و مثل بومی های آن خطه صحبت کند. دلمان به قاطبه بازیگری مردم خرمشهر و آبادان گرم بود و بحث کرونا دستمان را بست. درصدی کم شد و مجبور شدیم یکسری لوکیشن هایمان را در تهران انتخاب کنیم. به جرات می توانم بگویم ۶۰ درصد از بازیگران ما یا اهل جنوب هستند یا در همان خطه زندگی می کنند. از طرفی علی غابشی نیز در کنار ما به عنوان مشاور لهجه و بازیگر حضور داشت و در همین مدت زمان کوتاهی که از پیش تولید تا تولید داشتیم مرتب دورخوانی می کردیم و سعی می کردیم لهجه ها را به آن چه که هست نزدیک کنیم.  

** تا الان بازخوردها چطور بوده است؟

-تقیانی پور: بازخوردهایی که تا الان داشتم اغلب مردم و اهالی خرمشهر و آبادان از این کار راضی هستند حالا اینکه عده ای معتقدند برخی لهجه ها درست ادا نشده و این را توهین می دانند طبیعی است. حالا آقای غابشی و ناصری که از هنرمندان بومی آن منطقه هستند بهتر می توانند روی بحث لهجه و حساسیت های عده ای توضیح دهند.

-غابشی: جا دارد در ابتدا از همه بازیگرانی که در این سریال برای ادای درست لهجه زحمت کشیدند تشکر کنم. من اصالتا آبادانی هستم و از کودکی در آنجا بزرگ شدم و زندگی کردم. از نظر من لهجه بازیگران در این سریال فوق العاده بود و در همین مدت بارها از اطرافیانم شنیدم که چقدر این بازیگران خوب بازی کردند و چقدر لهجه ها را خوب ادا کردند. ممکن است در این میان عده ای مخالف این باشند و طبیعی است اما اغلب مردمی که خوزستانی هستند از بیان لهجه در این سریال استقبال کردند. حتی برخی اعتراض می کنند و بعدا متوجه می شویم اصلا آبادانی نیستند! فردی اعتراض کرد و من به او گفتم شما آبادانی نیستی پس از کجا می دانی لهجه آبادانی چطور است؟ باید بگویم ما دو تا لهجه داریم یک لهجه آبادانی که مختص الان است و مدرنیته تر شده و یک لهجه ای هم داریم که برای آن موقع است. همانطور که در زبان عربی که وارد کشور عراق می شویم دو لهجه عربی داریم، زبان یکی است اما با دو لهجه بصره ای و بغدادی که خیلی کم به این موضوع توجه می شود.

 

برای این سریال که در سال ۵۸ می گذرد، سعی کردیم لهجه سال ۵۸ را توسط اقوامی که در آن زمان داشتیم، پیدا کنیم و اگر بخواهید لهجه آبادانی الان را با لهجه آبادانی در سال ۵۸ قیاس کنید از زمین تا آسمان فرق دارد. چرا؟ به این خاطر که در سال ۵۸ به خاطر بندرنشین بودنش اغلب ملت های مختلف در آن رفت و آمد داشتند. مثل انگلیسی ها، آمریکایی ها، هندی ها و … و از کلمه هایی مثل لاتین، عربی، لری، دشتی و حتی هندی استفاده می کردند و همه اینها با هم ترکیب شده بود و لهجه آبادانی را درست کرده بود. اگر بخواهم آبادانی آن زمان صحبت کنم در یک جمله عربی، آبادانی، انگلیسی و … دارد. لهجه الان با آن زمان خیلی فرق دارد و الان به فارسی نزدیک تر شده است و به نظرم بچه ها در این سریال درخشیدند و مادر من وقتی سریال را می دید لذت می برد و می گفت دقیقا ما در آن سالها به این شکل صحبت می کردیم. حالا یکسری می گویند شما لهجه آبادانی ندارید! سوالم این است که شما مگه می دانی لهجه آبادانی سال ۵۸ به چه شکل است؟ حتی باید از آقای تقیانی پور تشکر کنم به این خاطر که لوکیشن هایی که انتخاب می کرد به فضای آن سالها نزدیک بود و هم مدرن و هم قدیمی بود و این کار سختی بود به این دلیل که دیگر وجود ندارد و کارگردان مجبور شد این لوکیشن ها را بسازد. آن زمان آبادان مدرن ترین شهر ایران بود و لقب عروس ایران گرفته بود. در کدام فیلم بومی که تا حالا از آبادان ساخته شده است،‌ سینمای صامت آبادان را دیدیم؟ حتی در ورد لباس ها هم به همین شکل است. حتی مادرم بارها شده که با دیدن سریال نجلا گریه اش گرفته و می گوید دقیقا سال 58 آبادان به این شکل بوده که شما نشان دادید. عمویم می گفت لباسی که عبد می پوشد را من در آن سالها داشتم و می پوشیدم. حتی عده ای می گویند رفتار فلان کاراکتر عربی نیست! در صورتیکه آنها اصلا عرب نیستند و متاسفانه این دو را نمی توانند از هم تشخیص دهند. می گویند توهین است! من در در پاسخ می گویم چه توهینی؟ من بیایم و به خودم توهین کنم؟ بارها این را گفتم که اجازه دهید داستان تمام شود و بعد آن را نقد کنید. به نظر من که یک آبادانی هستم لهجه ها در این سریال بسیار دقیق بوده و دست همه بچه ها درد نکند و از آنها دفاع می کنم.

** یعنی می فرمائید آنچه الان روی آنتن رفت شاید مقداری دقیق نباشد؟

-غابشی: همین معنی دقیق نبودن را متوجه نمی شوم.

** منظور از غلظت، ادای لهجه است.

-غابشی: ما غلظت را در یکی از کاراکترها زیاد کردیم اما بچه ها تمام نکات مربوط به لهجه را رعایت کردند. البته برخی ها بر این باورند که عده ای از شخصیت های این سریال عرب هستند اما اینطور نیست. نه نجلا عرب است نه پدرش و اینکه نجلا برخی اوقات کلمه های عربی به کار می برد به این خاطر است که در عراق ازدواج کرده و یکسری کلمه ها مثل یوماه به معنی مادر را به کار می برد. حتی در آبادان همه مردم که عرب نیستند! اما وقتی وارد عراق می شوی، رفتار و پوشش و لهجه ها عرب می شود. به دوستان گفتم تا قسمت 9 صبر کنید و اگر نقدی دارید آن وقت به ما بگویید.

** شما در مورد نامه ای از نماینده مجلس آبادان هم صحبت کرده بودید.

-غابشی: بله این نامه توسط نماینده مجلس آبادان نوشته شده است که سریال را ندیده اند و وقتی پرس و جو کردم متوجه شدم ۹۹ درصد از افرادی که پای نامه را امضا کردند می گفتند ما اصلا اطلاع نداریم! در این نامه گفتند به آبادانی و خرمشهری ها توهین شده و من هر چه گشتم و از تمام هنرمندان شهر سوال کردم که این توهین چیست، متوجه نشدیم! و هنرمندان آبادانی خطاب به نماینده محترم نامه نوشتند و گفتند ما چنین مشکلی با سریال نداریم! اما در مورد این سریال عجولانه رفتار کردند.

– نصاری: ما در این سریال درباره آبادان در سال ۵۸ صحبت می کنیم. ممکن است فردی بختیاری باشد، لهجه آبادانی داشته باشد و یکسری اصطلاحات را بختیاری و انگلیسی به کار ببرد. مادربزرگ من عرب بود و انگلیسی هم بلد نبود اما وقتی می خواست به بیمارستان برود می گفت برویم هاسپیتال. پدرم سیکل دارد اما به خاطر شرایط آن زمان و شغلی که داشته انگلیسی نروژی و هندی هم بلد است. دوستان متاسفانه عجله کردند و به محض پخش شدن قسمت اول ما را قضاوت کردند. این موضوع در همه شهرها هست، مثل بختیاری ها و آذری ها اصطلاحی وجود دارد که خاص همان منطقه است و به یکباره میان صحبت های خود به لهجه آذری از اصطلاح های دیگری استفاده می کنند. اتفاقا دیشب سریال را با یکی از دوستان سوری ام می دیدم، او فکر می کرد خانم حاجیان اصالتا عرب است.

 

-تقیانی پور: حتی یکی از راننده سرویس هایمان می گفت خانم حاجیان برای کدام منطقه آبادان است؟ و زمانیکه گفتیم ترک هستند اصلا باور نمی کرد. حالا این بحث یک طرف، الان مهم ترین بحثی که می خواهم مطرح کنم این است که سهوا اَ، اِ شده است، سوالم این است که کجای این توهین تلقی می شود؟ کاش به جای این صحبت ها دوستان به داد فرهنگ تئاتر آبادان می رسیدند که در شرایط کرونایی اصلا اوضاع خوبی ندارند. من توقع ندارم که با آغوش باز به سراغ ما بیایید، کما اینکه فرمانده شادگان این کار را کرد، اما لااقل این حرف ها را نزنید که پخش سریال را متوقف کنید! کاش تا قسمت ۱۶ می دیدند بعد نقد می کردند که در آن صورت ما با جان و دل پذیرای نقدهایشان بودیم. شاید این استقبال ها از سمت مردم آبادان باعث شد ما به فصل دو سریال «نجلا» فکر کنیم و انشاله تا آن زمان دیگر کرونا نباشد. تولید این سریال در آن منطقه نوعی اشتغال زایی برای بومی های آنجا است. آن وقت می گویند سریال را توقیف کنید، آنهم سریالی که مناسبتی است و برای اربعین است و حول محور امام حسین (ع) ساخته شده است.

-امیرجهانی: اصلا لفظ قومیت عرب و فارس کلمه هایی نژاد پرستانه است و حساسیت مردم را بیشتر می کند! با اینکه ما تا الان از سمت مردم آن منطقه هیچ واکنش منفی نداشتیم. قصه نجلا قصه ای است که دارد از ترغیب دو ملت ایران و عراق حرف می زند و دلیل اینکه به سال ۵۸ رفتیم این است که قبل از ماجرای جنگ مرم ایران و عراق حتی مدرسه های مشترکی داشتند.

-تقیانی پور: همان شعار «حب الحسین یجمعنا» قبل از جنگ هم بوده است.

-امیرجهانی: حتی مقام معظم رهبری در نماز جمعه ای که بعد از شهادت سردار سلیمانی برپا شد، فرمودند زیر تابوت این دو شهید وحدتی بین دو ملت ایجاد شده است که ما باید روی این نقطه دست بگذاریم. رسانه ها و بازار این دو ملت باید به هم نزدیک شوند و هنوز هم اشتراک های فرهنگی بین ما وجود دارد و ما هم روی همین نقطه دست گذاشتیم. اتفاقا سازمان صداوسیما باید روی این مسائل بیشتر کار کند.

 

-نصاری: من بچه آبادان هستم درست است که سالها در تهران زندگی می کنم اما اصالتا آبادانی هستم پس حساسیت هایی که روی ما به خاطر بومی بودنمان هست بیشتر بود و توقع از ما بیشتر. من شما را ارجاع می دهم به یکس از سکانس های سریال آنجایی که عمه یک زن آبادانی است اما از اشعار کهن ادبیات فارسی استفاده می کند و پدر نجلا که می گوید  من فارسم اما حرمتی که مردم عراق به من گذاشتند من را شیخ نامیدند. فرهنگ چیست؟ ما آن را داریم در همین یک جمله تعریف می کنیم. کدام شهر در سال ۵۸ باشگاه قایقرانی داشته است که ما این را در سریال نشان دادیم.

-تقیانی پور: ما جنگی را در آنجا شروع نکردیم اما وقتی در شهر بمب گذاری می شود و رادیو فراخوان می دهد که عده ای نیاز به خون دارند، شیخ و اهالی آبادان می روند و خون می دهند. ما تازه کارمان در آبادان تمام شده و این صحبت ها خستگی را روی دوشمان باقی می گذارد. شما الان هر جای تهران دوربین بگذارید نهایت همکاری مردم این است که سکوت کنند، اما مردم آبادان علاوه بر اینکه در کنار ما بودند و به ما روحیه و انرژی می دادند، در گرمای ۶۰ درجه کولرهایشان را خاموش می کردند که صدابردار ما راحت بتواند کار خود را انجام دهد. یکی از نکته هایی که شنیدیم درباره این بود که شما آبادانی ها را سیاه نشان دادید! اول اینکه انسان شریف است به انسانیتش و هیچ رنگ پوستی به رنگ پوست دیگری ارجح نیست و این حرف، خوراک دادن به رسانه های بیگانه است. چرا آبادان و خرمشهر با وجود اینهمه بازیگر خوب، یک سالن خوب تئاتر ندارد؟

 

-غابشی: این سریال اگر برای شهرهای دیگر هیچ نداشت برای هنرمندان شهر من خیلی خوب بود و در این مدت بالغ بر ۶۰ بازیگر آبادانی در این سریال بازی کردند.

-امیرجهانی: ما در کشوری زندگی می کنیم که به خاطر تاریخی که پشت سر گذاشتیم زندگی همه ما با هم عجین شده است، من آبادانی نیستم اما از روزیکه به دنیا آمدم زندگی ام با این شهر گره خورده است.

**آقای تقیانی پور با توجه به محدودیت زمانی که به آن اشاره کردید بازیگرهای خوبی در این سریال جمع کردید.

-تقیانی پور: یکی از افتخاراتم این است که زاده تئاترم. و در تئاتر این را یاد می گیرید که کار برایتان جدی باشد و برای اینکه بتوانی هنرت را ارائه بدهی چندین ماه زحمت می کشی و صرف این است که دوربین و چراغ ها روشن شوند و تو بروی جلوی دوربین. یکی از بزرگترین افتخاراتم این است که ۹۹ درصد از بازیگران سریال نجلا از بچه های تئاتری هستند، از خانم حاجیان گرفته تا هدایت هاشمی و … حسام منظور و سارا رسول زاده را از قبل می شناختم و قرار بود همکاری داشته باشیم که نشد. با مصطفی ساسانی و علی غابشی چندین کار مشترک داشتم. شیوه کاری من به این صورت است که قبل از روشن کردن دوربین با بازیگر تمرین می کنم. حتی در یکی از سکانس های فینال سینه موبیل نیامد و بچه ها خودشان تمرین کردند و هر اتفاق خوبی افتاد ماحصل همین تمرین ها بود.

 

** و اینکه برای حضور این بازیگران به شهرستان دچار مشکل نشدید؟

-تقیانی پور: عمدتا اغلب بازیگرانی که در این سریال حضور دارند، انتخاب های اولم هستند.

** شما قصه ها را بر اساس بازیگرانی که در ذهنتان بود نوشتید یا اینکه قصه نوشته شد و بعد دنبال بازیگران رفتید؟

-تقیانی پور: با گروه نویسندگاه در تعامل بودیم و درباره هر کدام از بازیگران نظرهای دوستان برایمان مهم بود.

** و خانم رسول زاده برای اولین بار است که نقش محوری سریالی را بازی  می کند. چطور شباهت فیزیکی این بازیگر را به نقش دختری عرب درآوردید؟

-تقیانی پور: بله و تک تک بچه ها برای ایفای نقش هایشان زحمت کشیدند. یکی از معنی فارسی اسم نجلا یعنی چشمان زیبا و پرستاره و دنبال بازیگری بودم که این خصیصه را داشته باشد. خانم رسول زاده سبقه تئاتری داشت و از لحاظ سنی هم به نقشی که ما می خواستیم نزدیک بود. حتی بازیگرانی مدنظرمان بودند که به دلیل سن نمی توانستیم از آن افراد استفاده کنیم و اگر می خواستیم این کار کنیم باید سن عبد را هم بالا می بردیم و با اساس قصه تمایز داشت. خانم رسول زاده بازیگر خوبی است و مدام برای این نقش تمرین می کرد.

** نام دو شخصیت اصلی قصه در فیلم نامه بود؟

-تقیانی پور: یادم است ایده اولیه قصه را اولین بار با علی غابشی در میان گذاشتم و علی اسم عبد را به من پیشنهاد داد. برای اسم نجلا هم جست و جویی کردیم و از آنجایی که به دنبال اسم عربی بودیم بهترین گزینه همین نام بود.

 

-امیرجهانی: این سریال از لحاظ اجرایی کار سختی بود و ما که در بخش نگارش بودیم این را بهتر می دانیم که سکانس های بالای دو صفحه کم داشتیم!

** آقای ساسانی شیرینی ای در کاراکتر شما دیده می شود. این از ابتدا در متن وجود داشت؟ یا اینکه نتیجه شوخ طبعی ذاتی خودتان است؟

-ساسانی: یک بازیگر توسط سه راه می تواند کاراکتر را بشناسد، براساس حرف هایی که می زند، رفتارهایش و دیگری حرف هایی که دیگران درباره اش می زنند. اگر بازیگر دقت کند، متن ایده هایی به او می دهد که براساس آن داده ها می توانید ساختمانی برای نقشتان بسازید و من وقتی متن را می خواندم مشخص بود که رابطه عبد و عطا، عطا با پدر همسرش، عطا با شیرین به چه صورت است. در قدم بعدی هدایت کارگردان است. همیشه معتقدم اگر بازی بازیگران خوب می شود، کارگردان هم درست انتخاب کرده و هم درست هدایت کرده است.

 

** حتی دست و پا چلفتی بودنش؟

-بله شما به عنوان یک بازیگر اگر متن را بخوانید از متن متوجه می شوید که عطا در مواجهه با پدر همسرش هول می کند. من هر ایده ای درباره ساخت یک شخصیت می گیرم، از خود متن می گیرم. در رابطه بین عبد و عطا، مشخص است که عبد به لحاظ اینکه صاحب کار است از عطا بالاتر است و جنس دیالوگ این را می گوید و چیزی نیست که خودم به کاراکتر اضافه کنم و خودم را در زمینه بازیگری خیلی خلاق نمی دانم.

** شما از برخی تکه کلام ها و اصطلاح ها هم استفاده می کردید. همه اینها برگرفته از متن بود؟

– بیشتر روی متن متمرکزم و حتی در رابطه بین عطا و شیرین هر آنچه متن در اختیارم قرار داده بود را اجرا کردم. درباره تکه کلام ها هم باید بگویم یکسری از اینها را کارگردان ایده می داد و تعدادی از آنها در متن وجود داشت. ما یک ماه تمرین می کردیم و غیر از آقای تقیانی پور هیچ کس راضی نبود این نقش را بازی کنم.

** چرا؟ دلیلی داشتند؟

-می گفتند نمی تواند خوب بازی کند.

** اتفاقا حضور شخصیت عطا، فضای سنگین قصه را تلطیف کرده است.

-بله به این دلیل که آنقدر قصه اصلی ما تراژیک است، حضور عطا در قصه تنفسی برای مخاطب به شمار می آید. ما در همان مدتی که تمرین می کردیم بارها بچه ها به من ایده می دادند و اجرا می کردیم و آزمون و خطا می کردیم که رابطه به خوبی دربیاید.

** شما اصالتا جنوبی نیستید، برای رسیدن به این نقش چقدر تمرین کردید؟

-ساسانی: قبلتر در کار دیگری تمرین لهجه جنوبی کرده بودم و برای سریال نجلا هم یک ماه و روزی ۸ ساعت با علی غابشی تمرین می کردم و دیگر از دست من کلافه شده بود و در زمان استراحتم هم تمرین لهجه می کردم.

-غابشی: در این بیست سالی که تئاتر کار می کنم تا به حال فردی را ندیده بودم که به اندازه مصطفی تمرین کند.

 

-ساسانی: معتقدم نقش در تمرین در می آید و با فکر کردن صرف در نمی آید.

** تدوین این کار به صورت فشرده و در زمان محدودی انجام شد. این موضوع به کار شما لطمه نزد؟

-تقیانی پور: بله خب چند بار قسمت هایی آماده می کردیم و با اصلاحیع مواجه می شدیم. خوشحالم که در این کار با مهدی سعدی تدوین گر آشنا شدم که به کارشان مسلط هستند.

** اصلاحیه ها چه بود؟

-تقیانی پور: در آبادان مردم از واژه هایی استفاده می شود که برای پخش از تلویزیون مناسب نبود.

** چند قسمت پیش در سکانسی که عبد برای آوردن جنس های قاچاق می رفت، سکانس بعدی رفت در مغازه و تا حدی بی ربط به آن سکانس بود.

-تقیانی پور: ما نخواستیم زیاده گویی کنیم و الان طوری است که خاطب قراردادهای سینما و تلویزیون را متوجه می شود. این زیاده گویی ها ریتم کار را کند می کند و فکر می کنم اگر توفیقی در این چند قسمت پخش شده داشتیم به خاطر ریتم درست کار بوده است. حتی پلانی داشتیم که گرفته شده اما مهدی سعدی گفته این پلان ریتم کار را کند می کند و استفاده اش نکردیم. از قسمت دو و سه ریتم مان صعودی بوده و تا قسمت های پایانی نیز به همین صورت خواهد بود.  

 

** شما اغلب کارهایتان در حوزه تئاتر است. درباره تفاوت مدیوم تئاتر و تلویزیون  بفرمائید.

-تقیانی پور: در تئاتر شما هستی و بازیگر و هیچ واسطه دیگری وجود ندارد، اما در تلویزیون اینطور نیست  و افراد دیگری هستند که دخیل هستند و تا کار به تولید برسد فاکتورهای زیادی وجود دارد از جمله صدا، تصویر و … که ایده آل تئاتری را ندارد. هر زمان که تئاتر کار می کنم، دوست دارم وقتی تمام شد کار تصویر انجام دهم و هر زمان کار تصویر می کنم دوست دارم بعد از اتمامش تئاتر کار کنم.

** بخشی از قصه شما در عراق می گذشت که گویا به خاطر کرونا نرفتید.

-تقیانی پور: بله و مرزها بسته شد.

** یعنی قصه را بر اساس لوکیشن تغییر دادید؟

-تقیانی پور: نه، لوکیشن هایی که قرار بود در عراق بگیریم را در ایران گرفتیم.

** یکی از گلایه هایی که برخی ها دارند این است که در کارهای جنوبی که ساخته می شود، دیگر هیچ اثری از معماری قدیمی در شهر نیست.

-تقیانی پور: آبادان در آن زمان در محاصره بود و انکس دست نخورده و سینما نفت بازسازی شده و خرمشهر اشغال شده است. اما باز من سعی کردم در منطقه هایی آبادان را به تصویر بکشم که دست نخورده باقی مانده بود.

 

 

** چقدر روی زندگی و روابط آبادانی ها تحقیق و پژوهش داشتید؟

-تقیانی پور: دو کار قبلی ام در همان فضا بود و همان زمان تحقیق هایی داشتیم و حدود دو سه هفته ای به آبادان رفتیم و با آداب و رسوم آنجا از نزدیک آشنا شدیم.

-غابشی: آنقدر که آقای تقیانی پور از بوم من (آبادان) شناخت دارد، من ندارم و عاشق آنجا است و خیلی خوب با این شهر ارتباط برقرار می کند.

 

-تقیانی پور: آبادان و خرمشهر مردم با صفایی دارد و نیازی نیست برای ارتباط با آنها زمان زیادی بگذارید و با هر تفکر و سلیقه ای به راحتی با آنها ارتباط برقرار می کنید.

** چقدر به فیلم نامه وفادار بودید؟

-تقیانی پور: دوستان نویسنده باید بگویند.

-امیرجهانی: حتی از قبل از شروع تولید تعامل خوبی با هم داشتیم و به همین خاطر همه ما به ذهنیت واحدی رسیده بودیم. نکته مثبتی که خیرالله دارد این است که روی دورخوانی تمرکز دارد و همین به بازیگران کمک زیادی کرد. از طرفی وجود شخصیت عطا برای کم کردن سنگینی قصه بود و دراجرا خیلی خوب درآمد. عشق زبان جهان شمول است و همه آن را می فهمند و قومیت و نژاد و جغرافیا نمی فهمد و مخاطب هم با این کلیشه جذاب، همراه است. امیدوارم این روند ساخت سریال در خارج از تهران ادامه داشته باشد چراکه مخاطبان دوست دارند آثاری را در خارج از تهران ببینند و از آنها استقبال می کنند. ما باید به سمت قومیت ها برویم و از این ماجرا نترسیم و باید همه نوع مخاطب را در نظر داشته باشیم و باید سریالی بسازیم که همه آن را متوجه شوند.

 

-حمزه: براساس تجربه هایی که داشتم به این نتیجه رسیدم که نویسندگی به صورت گروهی در تلویزیون و در زمان محدود خیلی خوب جواب می دهد و شما با ایده های خوبی روبرو می شوید. به همین خاطر این کار با سه نویسنده من و آقای امیرجهانی و هادی قربانی پیش رفت. هم اینکه ما سه نفر تعامل خوبی با هم داشتیم و هم اینکه دوستان در بخش لهجه زحمت های بسیاری کشیدند و ما هم در متن تا جایی که سوادمان به لهجه می رسید از آن استفاده کردیم. تجربه نگارش گروهی در سریال های خارجی هم به همین شکل است، اما در ایران به خاطر سوتفاهم هایی که بر اساس نظریه مولف وجود دارد، کمتر به این سمت رفتیم و معتقدم کارهایی که نویسنده های متفاوتی داشته موفق تر بوده است و به نظرم تلویزیون اگر می خواهد کار خوبی بسازد باید به این سمت برود.

** فکر می کنید فصل دوم این سریال هم ساخته شود؟

-حمزه: سرنوشتی برای یکی از شخصیت های سریال نوشته بودیم که چون این احتمال وجود داشت تا بخواهیم ادامه اش دهیم، سرنوشت او را تغییر دادیم. اما در مورد ساخت ادامه سریال باید گفت که به شبکه سه و سازمان صداوسیما بستگی دارد. قصه این قابلیت را دارد به خصوص اینکه تجربه خوبی هم هست.

** این سریال قصه عاشقانه ای را تصویر می کند که بین دو نفر و یک مادر و فرزند وجود دارد. شما زاویه ورودتان به ماجرای اربعین و پیاده روی به چه شکل بوده است و قرار است این اتفاق را در چه قابی به مخاطبان ارائه دهید؟

-تقیانی پور: پیاده روی آرام آرام از عشق زمینی به عشق دیگری رفتن است و سیر و سلوکی است که همه اینها از پیاده روی نشات گرفته است و این سفر چنان پختگی به شخصیت های ما می دهد که ابتدا سعی کردیم از طریق عشق زمینی مطرحش کنیم و بعد به جایی ختم می شود که هم عشق زمینی را در بر می گیرد و هم عرفان و شناختی بین این دو نفر ایجاد می شود.

 

-حمزه: درباره این عشق باید بگویم دو طرف ماجرا از همدیگر تصوری دیگر دارند و در این سفر به شناختی کامل از هم می رسند و این سفر بستر مناسبی بود برای ایجاد شناخت دو نفر که می خواهند با هم زندگی ای را شروع کنند و عشق خام عبد در پایان به یک پختگی می رسد و این موضوعی بود که سفر اربعین محمل مناسبی برای این اتفاق بود.

-امیرجهانی: کشور ما در شرایط تحریم به سر می برد و المان هایی که از صحبت های مقام معظم رهبری نیز برداشت می شود روی بحث فرهنگی است و زنجیره فرهنگی بهترین وسیله برای شرایط الان ما است که توسط آن بتوانیم تحریم ها را دور بزنیم. شاید این اصطلاح ها در قصه ما نبود اما تاکیدی که روی سفر داشتیم این را نشان می دهد. حتی تقابل شیعه و سنی در ماجرای ورود ایرانی ها به عراق چشم پوشی می شود و همه به هدفشان که سفر اربعین است فکر می کنند. حتی با این روابط می توانیم ارتباط اقتصادی با کشورها برقرار کنیم.

** نکته ای باقی نمانده؟

-تقیانی پور: جا دارد از آقای سعید سعدی تشکر کنم. او در این کار بیشتر پیرغلام بود و پا به پای ما به آبادان آمد. حتی نمی توانستیم لوکیشن پیدا کنیم و دو سوم قصه را دکور زدیم و هیچ تهیه کننده ای این ریسک را نمی کرد. حتی خیلی ها معتقدند باید بازیگر چهره بیاورند تا سریالشان مخاطب پیدا کند اما آقای سعدی به حرف من اعتماد کرد. یادم است پلانی سخت گرفتیم و به نظرم خوب شد اما دست یکی از بازیگران روی درجه سروان عراقی قرار گرفت و حاج آقا گفت یکبار دیگر تکرار کنید و علی رغم مخالفت های من دوباره تکرار شد و بهترین پلان شد!

 

-حمزه: آقای سعدی هم چنان به کیفیت کار اهمیت می دهد.

انتهای پیام/

 

 





منبع خبر

این مطلب مفید بود؟
>

آخرین اخبار

تبلیغات
تبلیغات
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید