به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرگزاری فارس، شاید اگر قوانین مدون و به روزی درباره سگ گردانی در کوچه و خیابان وجود داشت ماجرای دختر لواسانی و بسیاری دیگر از دختران اتفاق نمی افتاد، سگها در پارکها و خیابانها جولان نمی دادند و زنان و کودکان از ترس آسیب، خود را در خانه حبس نمیکردند. مجموعه این نگرانیها امروز تبدیل به یک مطالبه عمومی در کشور شده است تا آنجا که ۳۵هزار امضا روی پویشی حک شده است که خواستار مقابله با سگگردانی در خیابانها و مکانهای عمومی شده است.
در پی اتفاقاتی که پیشتر برای برخی کودکان رخ داده است، دکتر جعفر بای جامعهشناس، روژان مظفری جامعهشناس، سیدعباس صمدی حقوقدان، علی صدیق پژوهشگر حوزه دامپزشکی و مدیر کمپین فارس من را دعوت کردیم تا ابعاد جامعه شناسی، قانونی و پزشکی سگ گردانی را تحلیل و بررسی کنند؛ متن زیر حاصل این میزگرد است، با هم آن را بخوانیم:
جعفر بای، جامعه شناس: ارتباط انسان با حیوان یک تاریخ بسیار دیرینهای دارد و این رابطه تعاملی و عاطفی بین انسان و حیوان به ویژه سگ پدیده جدیدی نیست. اما این روابط در طول تاریخ دستخوش تغییراتی شده است. اگر مطالعه تطبیقی بین نحوه نگهداری حیوان توسط انسان با جامعه مدرن و فرهنگ نگهداری آن انجام گیرد، متوجه میشویم که گذشتگان ما از این حیوان به واسطه ویژگیهای مثبتی که دارد، متناسب با غرایز آن حیوان و با رعایت تمام جوانب برای پاسداشت منزل و گله و… استفاده میکردند.
مرگ عاطفهها و بیگانگی انسانها از یکدیگر، سگ ها را به خانه آورد
در زندگی مدرن، این حیوان وارد فضای بسته و زندگی آپارتمانی شد. در زندگی مدرنیته با اسارت انسان در قید و بندهای ماشینی، مرگ عاطفهها و بیگانگی انسانها از یکدیگر، انسان محکوم شد و همین امر موجب شد که انسان خود را قطب عالم امکان بداند و به خاطر اهمیتی که به انسان داده میشود «انبوه تنها» اتفاق بیفتد. انسان امروزی در جمع حضور دارد، اما تنها است. کاهش ارتباط بین فردی از جامعه به جمع دوستان و حتی اعضای خانواده کشیده شده است؛ تا جایی که زمانی اعضای خانواده باهم سپری میکنند، حدود یک دقیقه است و این یک فاجعه به شمار میرود.
وقتی ارتباطات بین فردی به حد شدیدی کاهش میباید و انسان در تنهایی و عزلت نمی تواند محبتی دریافت کند، گمشدهای در خود حس میکند و به این ترتیب برای رفع این خلأ به حیوان پناه میبرد. اگر چه این پناهندگی به حیوان نمیتواند نیاز او را برآورده کند. اکنون حیوانات بغلی قیمت بالاتری دارند و یک ویژگی منحصر بفرد برای آنها تلقی میشود. چراکه جوان امروزی با الگوگیری از فرهنگ غرب شیوه درست نگهداری از حیوانات را نمیداند و همین موجب بروز بیماریهای بین انسان و حیوان شده است.
نگاه اسلام به حیوان نگاه عاطفی است و در احادیث مختلفی نیز به حرمت گذاشتن، توجه و غذادادن به حیوان تأکید شده است. بنابراین باید مسلمانان را به عنوان چهرهای حیوان دوست به جهان معرفی کنیم. البته این نوع حیوان دوستی باید در چارچوبهای خودش باشد. در کشور ما در زمینه نگهداری حیوانات خانگی به ویژه سگ خلأ قانونی وجود دارد.اگر با قوه قهریه و سلبی برخورد شود، واکنشهای منفی به همراه دارد. بنابراین باید طوری برخورد شود که جلوی سواستفادههای عدهای را بگیریم.
ای کاش حیوانها زبان شکایت داشتند…
انسان دوست دارد غرایز حیوان را مطابق امیال خودش سرکوب کند. اگر حیوانات زبان شکایت داشته باشند، طومار عظیمی از حیوان آزاری توسط افرادی که حیوان را نگه میدارد، شاهد خواهیم بود. نگهداری از حیوان با شرایط خاص و در آپارتمان نوعی حیوان آزاری است. مسأله دیگر عقیم سازی است. بسیاری از افرادی که سگ نگهداری میکنند، فطرت و طبیعت سگ را زیر سوال میبرند.
بسیاری از موضوعات مهم که برای سلامت انسان در مواجهه و ارتباط با حیوان است، در قالب دستورات دینی و آموزههای قرآنی وجود دارد تا از این طریق مسلمانان ملزوم به رعایت آن شوند و درگیر مشکلات و بیماریها نشوند. حتی در گذشته چوپان هم این موارد را رعایت میکرد. اما اکنون با تغییر سبک زندگی و ترویج فرهنگ غربی، نگهداری و پرورش سگ در روستاها دورافتاده هم باب شده است.بنابراین، اگر فکری جدی و آگاهی بخشی و فرهنگ سازی در این زمینه صورت نگیرد، مشکلاتی را شاهد خواهیم بود.
یکی از تفاوتهای نگهداری سگ در جامعه سنتی و مدرن تغییر کاربری آن است. در جامعه سنتی حیوانات منفعت اقتصادی داشتند. اما اکنون هزینه بر شده است و گاهی طبقه بندی اجتماعی افراد هم بر اساس حیوانی است که نگهداری میکنند. مثلا اگر سگ است، نوع نژاد را مطرح میکنند. در جامعه سنتی استفاده از سگ در اقتصاد منزل تاثیر مثبت داشت. اما اکنون نگهداری سگ با توجه به هزینههایی که دارد، برای اقتصاد منزل مضر است. ما واقعا دچار خطاهای فاحشی شدیم که باید اصلاح شود.
عدهای با دستکاری ژنتیک، سگها را وارد خانه کردند
رژان مظفری، جامعه شناس: رابطه انسان و حیوان و چرا جامعه امروز به سمت ارتباط با حیوان پیش رفته است، نکات مهمی است. حیوانات خانگی به طور معمول وجود نداشتند و بسیاری از حیوانات با دستکاری طبیعت و ژنتیک به عنوان حیوان خانگی تلقی شدند. به تناسب پا گذاشتن در تمدن، اول ارتباط افراد با یکدیگر و به نوعی جامعه انسانی کاهش پیدا کرد. یکی دیگر شکست انسان در رابطه با همدیگر است. بر اساس آموزه جهان مدرن، برخی مسائل همچون منفعت طلبی و سودجویی تبدیل به فضیلت شد.
در جهان مدرن شیوه تولید سرمایه داری بر اساس منطق سود و فایده شکل گرفت و از آن زمان روابط عاشقانه و حتی زناشویی مبتنی بر سود و زیان شد. مثلا در خواستگاری اول میپرسند شغل و درآمد پسر چقدر است؟ یا برعکس خانم ها به دنبال قدرت اقتصادی و اجتماعی حرکت میکنند. حتی روابط عاشقانهمان به روابط دو دو تا چهارتایی تبدیل شد؛ تا جایی که اولین سوال در روابط عاشقانه این است که این فرد چه دارد، عاشقش شدی؟
هر چه انسان جلو رفت، تنهاتر و در روابط ارتباطی دچار شکست شد. به همین دلیل، به وجود موجودات بیزبانی که اعتراض نکنند، نیاز پیدا کرد. وقتی در روابط انسانی یک طرف خلاف توقع دیگری عمل کند، طرف مقابل اعتراض میکند. اما حیوانات زبان انتقاد و اعتراض اینگونه را ندارند. به همین دلیل انسان به سمتی موجوداتی رفت که قدرت اعتراض نداشته و از طرفی هر چه آزار ببیند، به او محبت کند. وقتی سگی را نگه میدارید، دو بار هم او را بزنید، بعد از مدتی به سمت شما میآید. این در روابط انسانی امروزه وجود ندارد؛ چرا که در روابط امروزی اگر عشق بدهید، عشق می بینید.
نگهداری از سگ، الگویی نمایشی برای خودنمایی طبقه متوسط جامعه است
نوع رفتار انسان با حیوان به ویژه سگ در بسیاری از جوامع بازنمایی میشود؛ به طوری که در فیلم و کارتون و .. سگ به عنوان موجودی وفادار به نمایش در آمده است. این در حالی است که روابط انسان در جهان امروز بر مبنای تولید کالا و خرید تعریف میشود. ما یک انسانی هستیم که به انسان مصرفی در جامعه نمایشی تیدیل شدهایم. با لباسی که میپوشیم، با گوشی که دستمان میگیریم یا با آنچه مینوشیم، شناخته میشویم.
طبقه متوسط چون به طبقه بالا نزدیک نمیشد و در آرزوی رسیدن به آن طبقه بود و از طرفی نیز با طبقه کارگر هم فاصله داشت، مواردی را برای خود تعریف و آن را به عنوان الگوهای نمایشی و مصرفی طبقه متوسط معرفی کرد. یکی از آنها نگهداشتن حیوان خانگی است یا رفتن به کنسرت، سینما. شاید برای این افراد بسیاری از این موارد جنبه فرهنگی نداشته باشد، بلکه یک اقدام نمایشی است که الگویی از طبقه خود را نشان میدهد.
وقتی وارد فضای مجازی میشویم، برخی خود را دوستدار طبیعت و حیوانات معرفی و از سگی که نگهداری میکنند، تصاویری منتشر میکنند. در حالی که نمیداند که اگر دوستدار طبیعت باشید، نباید باغ وحش داشته باشید یا حیوانات را نگهداری کنید.
یکی دیگر از مشکلاتی که وجود دارد، دستکاری در ژن و طبیعت سگها است که در سالهای اخیر افزایش یافته؛ تا جایی که اکنون عمل زیبایی سگ هم رواج پیدا کرده است. هر حیوانی در جایگاه خود زیبایی خاصی دارد. اما به طور مثال، من تصورم به زیبایی طوری دیگر است. به همین دلیل دوست دارم سگی که دارم به شکل دیگری تغییر پیدا کند تا به نظرم زیبا شود. در برخی کلینیکهای تهران عملهای روی سگ با هزینه بالا حتی تا ۳۰۰ میلیون تومان انجام میشود. مثلا مدل پوزه سگ را تغییر میدهند، غافل از اینکه وقتی پوزه را عمل میکنید خاصیت اصلی سگ که دریافت فرکانس بالاتری از بویایی است، از بین میرود. چرا باید در طبیعت حیوان مداخله شود و از طرفی هم همان فردی که سگ را نگهداری میکند مدعی است که آن سگ در خانهاش پادشاهی میکند!
بیماریهای حیوانات خانگی، بسیار خطرناک و کشنده هستند
علی صدیق پژوهشگر حوزه دامپزشکی: موضوع اصلی، حضور حیوانات در جامعه شهری است. هر حیوانی زیست بومی دارد و اگر او را از زیست بوم جدا کنیم، هم مخاطراتی برای حیوان و هم برای افراد جامعه ایجاد خواهد شد و به نوعی این تغییرات میتواند بیماریهای مختلف به همراه آورده و گاهی هم خشونتی به بار بیاورد.
سال۸۴، بر اساس گزارش پلیس یزد ۴۰ درصد تصادفات رانندگی مربوط به انگل «توکسوپلاسما» است. وقتی این انگل روی سیستم عصبی و مغز اثر میگذارد موجب میشود که سرعت عکسالعمل در رانندگی و فشار روی پدال ترمز کاهش یابد. جالب اینجاست که آگاهی در این زمینه وجود ندارد. در خیابان میبینیم که والدین به فرزند میگویند که گربه خیابانی یا سگ را لمس کن؛ در حالی که از آلودگی آن بیخبر هستند.
البته اکنون ممکن است برخی مدعی شوند که گوسفند هم این مشکل را دارد و چرا به آن نمیپردازید؟ باید بگویم کسی گوسفند را در خانه نمیآورد. یکی از بیماریهای مهم هم «هیداتیک» به شمار میرود که عامل اصلی آن سگ است. وزارت بهداشت باید پاسخگو باشد و بگوید چند درصد مرگ و میر بر اساس «کیست هیدروتیک» صورت میگیرد؟ بر اساس آمار غیررسمی در شهر۵۰ هزار نفری، ۵۰ نفر بر اساس این کیست فوت کردند. باید آمارها شفاف سازی شود تا مردم مراعات کنند. ما نمیتوانیم جلوی حضور حیوانات را بگیریم، بلکه باید قوانین بهداشتی را تدوین کنیم.مثلا ببینیم غرب چه قوانینی دارد؟ آیا آنها اجازه میدهند در آسانسوری که حمل حیوانات ندارد، ساکنان آن حیوان نگهداری کنند. محیط خانه هم باید مورد تأیید شهرداری باشد که فضای نگهداری سگ را دارد یا نه؟ متأسفانه اکنون در خانه ۵۰ متری سه نفر در کنار سگ زندگی میکنند.
برخی میگویند سگ را واکسن میزنیم و از نظر بهداشتی تحت کنترل است. اما برخی واقعاً این امور را رعایت نمیکنند. در کشور قوانینی وجود دارد که سگ و سلامت او شناسایی شود که مثلا واکسن زده و قرص ضدانگل را مصرف کرده است؟ شهرداری هم باید نظارت داشته باشد و عوارضی برای تردد سگها اخذ کند و این هزینه را برای خود آنها مصرف کند.
در تهران پارک و فضایی برای سگها بسازند و شهرداری هم متولی این امر شود یا به بخش خصوصی واگذار کنند. چه اشکالی دارد محوطهای فضاسازی شود و از صاحبان سگ برای ورود به این محوطه هزینه دریافت شود؟ این اقدام میتواند ابزاری شود که اگر در فضای دیگری سگها را گرداندند، پلیس بتواند به صاحبان آنها تذکر دهد که در فضا و محل بازی کودکان سگها را نیاورند و در صورت تخلف هم جریمه سنگین درنظر بگیرند.
خلاء قانونی در موضوع سگ گردانی
صمدی: ابتدا درباره اینکه سگ گردانی جرم هست یا نه باید بگویم که قانونی وجود ندارد که حمل و نقل سگ یا سگ گرداندن در شهر جرم باشد اما رفتارهایی که ممکن است از سگ سر بزند، می تواند جرم باشد و در دادگاه ها قابل پیگیری است؛ چرا که سگ ذاتا عاقل نیست و می تواند با رفتارش ضررهایی وارد کند. از جمله اینکه سگ می تواند گاز بگیرد و یا فضولات در محیط شهری بریزد، می تواند تهدید علیه محیط زیست باشد و هم اینکه ضرر وارد کند.
اینکه ما در این موضوع خلاء قانونی داریم درست است، ما باید درباره محل های رفت و آمد و حمل و نقل حیوانات خانگی قوانین شفاف و روشنی تصویب شود و چند وقتی هم هست که شنیده می شود طرح هایی در مجلس در این خصوص مطرح شده که البته فعلا نتیجه ای حاصل نشده است. در صورتی که قطعا لازم است که چنین قانونی به تصویب برسد تا بتواند رفتارهای صاحب سگها را طوری شکل دهد که منجر به آسیب روحی و آسیب جسمی نشود.
اینکه تابلوهایی نصب شود که ورود سگ ها به پارک ممنوع است، دستورالعمل شهرداری و شورای شهر است اما قانونی تصویب نشده است و نمی توان کسی را که برخلاف این دستورالعمل اقدام کند، تنبیه یا مجازات کنیم. قانون چیزی است که مجلس آن را تصویب کرده باشد و شورای نگهبان آن را تأیید کند. این مواردی که در شورای شهر یا شهرداری تصویب می شود قانون نیست و ضمانت اجرا ندارد و کسی که مرتکب عملی خلاف این موارد شود مجازاتی نخواهد داشت اما قانون در خود مجازات هایی از قبیل حبس، جریمه نقدی و محرومیت های اجتماعی پیش بینی می کند که در صورت ارتکاب جرم با طی مراحل دادرسی و حکم مقام قضایی اعمال خواهند شد.
برای تنظیم قانون هم می توان از سازوکارهای الکترونیکی برای نگهداری حیوانات استفاده کرد تا اگر حیوان رها شد برای صاحبش جریمه در نظر گرفته شود و محدودیت های مکانی برای سگ گردانی اعمال شود.
مرجع مطالبه برای تدوین قانون برای ساماندهی این موضوع سه قوه است که این کار را انجام دهند اما به نظرم اگر مجلس بیاید این کار را انجام بدهد و با طی مراحل کارشناسی طرحی ارائه دهد می تواند بسیار سودمند باشد.
صاحب سگ مسئول آسیبهای ناشی از سگ است
اگر جراحتی وارد شود باید دیه آن جراحت از سوی صاحب سگ پرداخت شود و از این جهت که صاحب سگ سهل انگاری کرده و مراقبت نکرده مجازاتی در نظر گرفته خواهد شد که هم حبس دارد و هم جزای نقدی. متأسفانه چون تعداد سگ های سطح شهر زیاد شده، به تبع درگیری ها در این باره افزایش یافته و راهکار کاهش این موضوع هم این است که یک قانون پیشگیری در این خصوص تصویب شود. مثلا اجازه ورود سگ ها به پارک ها داده نشود و اگر کسی با سگش وارد پارک یا اماکن عمومی شد مجازات متناسب برای او در نظر گرفته شود.
جمالی، سردبیر پویش فارس من: خیلی ها از سگ می ترسند و در اثر ترس از سگ و فرار از او آسیب می بینند و برخی از سگ ها هم واقعا ترسناکند و هیبت وحشتناکی دارند، پیگیری قضایی این موارد چگونه است؟
صمدی: ترس از سگ همان مصداق ضرر معنوی می شود و ممکن است با توجه به سن و جنسیت متفاوت باشد، با این حال اگر هر آسیبی در نتیجه این ترس به فرد برسد، صاحب سگ باید آن را جبران کند، چون سگ سبب آن اتفاق است و اگر آن سگ نبود آن اتفاق روی نمی داد، برای هر جرمی هم دلایلی برای اثبات هست و در هر محل عمومی، شهود یا دوربین می تواند وجود داشته باشد و اگر این دو بود به کمک او می رسد.
نقش فضای مجازی در تبلیغ نگهداری از حیوانات در خانه
روژان مظفری: جلوتر آمدیم و با محیطی مانند فیسبوک آشنا شدیم؛ فیسبوک عکس و متن باهم بود و خیلی محدودیت نوشته دیده نمیشد تا زمانی که به سیستمی به نام اینستاگرام رسیدیم که پایه آن بر مبنای عکس است؛ ابتدا فقط پست بود، سپس وقتی دیدند خیلی تأثیر گذاشت نیست، گفتند استوری هم بگذاریم؛ استوری چی بود؟ استوری آن بخش از زندگی نمایشی بود که اینها دوست داشتند آن را نشان بدهند. آن را به چه صورت نشان دهند؟ ابتدا یکسری انسان هایی را خودشان آوردند که اینها از زندگی روزمره خود در اینستاگرام به عنوان استوری عکس گذاشتند.
برای نمونه: من الان رفتم رستورانی و عکس میگذارم، مشغول اسب سواری هستم و عکس میگذارم و…. ابتدا با نشان دادن زندگی تجملی شروع شد و یکسری انسانهایی که در سواحل مشغول آفتاب گرفتن بودند و همزمان کرم تبلیغ میکردند، میرفتند رستوران، پارک آبی و انواع و اقسام زندگی مصرفی؛ یعنی از این نقطه شروع شد و آن جریانی که من زندگی روزمره خودم را به منصه نمایش بگذارم و به دیگران نشان دهم. ما دیدیم بخاطر ارتباط گرفتن با دوستانمان مجبوریم وارد این فضا شویم.
شما زمانی که وارد این فضا میشوید. آرام آرام اتفاقاتی میافتد؛ چون به هر حال یکسری تیمهای روانشناسی و جامعه شناسی قدرتمندی پشت این شبکه ها وجود دارد که درخدمت نظام سرمایه و برای اینکه پول بیشتری کسب کنند مشغول فعالیت هستند. اینها آمدند و دیدند نه این موضوع خیلی هم جذاب نیست، تصمیم گرفتند در قسمت جستجو اینستاگرام، محتواهای متفاوتی بارگذاری کنند؛ چون مخاطب بیکار است و پس از تماشای پست دوستان نزدیکش برود و پستهای طنز و معرفی رستوران ها و مکان های مختلف را ببینند و تصمیم میگیرد به رستورانی که معرفی شده بود، مراجعه کند اما پس از مراجعه متوجه میشود که ظرف های سرو متفاوت با تبلیغ است.
فضای مجازی یک سبک را در کل جهان ترویج میدهد، یعنی یکسان سازی ذائقهها، علایق و نیازها. آنها قبل از اینکه چیزی را تولید کنند، نیازش را در شما ایجاد میکنند. برای نمونه: پیش از اینکه این گوشی خاص را تولید یا وارد کنند، کاری میکنند که برنامه های جدید و به روز روی گوشی موبایل قبلی شما بروزرسانی نشود و شما مجبور باشید تا به دنبال گوشی جدیدتر بروید و خریداری کنید هرچند که گوشی قبلی شما سالم باشد! ما ناگهان متوجه شدیم که با سیل عظیم حیوانات خانگی مواجه شدیم، سپس آمدند و تبلیغ کردند که بله این حیوان به خرید میرود، این حیوان فلان کار را انجام میدهد و …
برای نمونه: در حال حاضر سگ معروفی در ایران وجود دارد که مدام نیز در فضای مجازی از آن فیلم و عکس به اشتراک میگذارند و من دیدم که در حال حاضر افراد بسیاری هستند که علاقهمند به نگهداری آن شده اند، ژرمن شپرد اصلا حیوانی نیست که بشود در منزل از آن نگهداری شود، این حیوان اگر در منزل از آن نگهداری شود پس از مدتی دچار ضعف عضلات و مشکل آرتروز پیدا میکند؛ چون این حیوانی است که باید در روز ۲۵ تا ۳۰ کیلومتر بدود. بعد شما برای مثال براساس چیزی که در فضای مجازی میبینید که مدام نیز وایرال میشود این را برمیدارید و در زندگی شخصی میآورید و بعد میبینید؛ نه آن فیدبک را نیز ندارید.
شما نگاه کنید در زمینه نگهداری، واگذاری، خرید و فروش حیوانها آگهیها بسیار هستند و این یک سبک جهانی است؛ اینها برایشان فرقی نمیکند تا شما در کجای این جهان هستی هستید همین که شما مصرف کننده باشید، کافی است! مجددا تأکید میکنم اتفاقا یک بخش از افراد که جزو جامعه بالا هستند که آنها به هر حال حیاط های بسیار بزرگ دارند، در خانههای بسیار بزرگ زندگی میکنند و خیلی نیاز ندارند تا حیوان خانگیشان را به پارک ببرند و به نوعی بگردانند؛ آن قشری که حیوانش را به پارک میآورد و میگرداند از طبقه متوسطی است که دوست دارد طبقه بالا باشد؛ برای نمونه میگویم: شخص کلی مشکل دارد به طور مثال ۴ دندان خراب دارد اما گوشی آیفونش را دستش میگیرد تا از آن جامعه نمایش عقب نماند و بتواند خود را طوری متصل به طبقه بالا نشان دهد که یکی از بزرگترین مظاهر این طبقه؛ نگهداری حیوانات خانگی است.
لزوم تعیین جریمههای سنگین برای سگ گردانی
این طبقه ای که این کار را انجام میدهد ساکن طبقه متوسطی است که خیلی هم نمیتواند آن هزینههای خاص را برای حیوانش داشته باشد اما دلش میخواهد که این کار را انجام دهد. به همین خاطر است که ما میگوییم اگر ما برویم به سمت این موضوع که یکسری قوانین باشد که شامل جریمههای سنگین است، مطمئن باشید که این طبقه رعایت میکند.
به نظر من بزرگترین مشکل ما این است که بخش عظیمی از آموزهها، دادهها، اطلاعات و فرهنگ سازی ما از طریق فضای مجازی وارداتی است؛ چون به هر حال این فضا، فضایی نیست که مخصوص ما باشد چون به هر حال ما در یک سپهر شرقی زندگی میکنیم و در یک فرهنگ شرقی، به هر حال چه دوست داشته باشیم و چه دوست نداشته باشیم یک نسل قبل از ما؛ یعنی مادر و پدر من اصلا نمیتوانند حضور حیوانات در محل زندگی را خیلی بپذیرند و این نسل جدید است که خیلی راحتتر چون تحت تأثیر این آموزهها و داده قرار گرفته است، این اتفاق برایش افتاده است.
بازهم با این حرف موافقم که آن قوای قهریه، سلبیه و ….خیلی به کار نمیآید، اصولا در جامعه شناسی ما اعتقاد داریم که این فرهنگ و فرهنگ سازی؛ طبق گفته پیشینم ما یک سپهر شرقی داریم و چه دوست داشته باشیم و چه دوست نداشته باشیم، ما آدم های وابسته به شب نشینی هستیم؛ یعنی هنوز ما وقتی عکسی را میبینیم که طرف در یک خانه چوبی در شمال است، حالمان خوب میشود حتی با دیدن یک عکس و این نشان میدهد که من خیلی از آن فضا فاصله نگرفتم و میشود آن ارتباط را ایجاد کرد و میشود حتی این فضاهای مجازی و اینستاگرام که تغذیه میکند متأسفانه و تغذیه غلط و اشتباه نیز میکند را میشود به راحتی تبدیل به یک فضای جذابتر ولی درونی کرد.
قضیه تسترها، همانطور که میدانید این فرهنگ کاملاً فرهنگ غربی است، از حدوداً۳۰ الی ۴۰ سال گذشته در فرانسه وجود داشته است و افرادی میرفتند به عنوان منتقد در رستورانها غذا میخوردند و نقد مینوشتند. خیلی راحت میشود و اگر قرار باشد ما بعداً یکسری راهکار و سازکار بدهیم، من به عنوان جامعه شناس فرهنگ اسلامی میدانم که چه اتفاقاتی میتواند بیفتد که ما این تأثیر گذاری ها را کمتر کنیم.
انگلهایی که جان دانش آموزان را تهدید میکند!
صدیق: بیماری مشترک را ما در سه بخش تقسیم میکنیم: انگل، ویروسی و باکتریایی. ما در شهر تهران قانوناً نباید در مهدکودکها و مدارس شپش بر روی موی دختران و پسران دیده شود اما به شکل بسیار وسیع، شاید بعضی از آمارها می گوید شاید این مورد در تهران شاید از بسیاری از مناطق عشایری نیز بیشتر باشد و جرب دارند؛ جرب اصلا چیز عجیبی است وقتی من میبینم بر موهای برهم تنیده دختران، اصلاً برایم عجیب است این داستان که این از کجا میآید.
زمانی که انگل بیایید اینگونه نیست که راحت بتوان از دستش خلاص شد، چون انگل جا پیدا میکند و درمانش بسیار بد است، نمیدانم خانواده ها چطور کنار میآیند؟ یک بچه ای را با این داستان کنار بیایند و الان نیز به تازگی مد شده است در فیلم های سینمایی و شبکه ماهواره ای بچه را با یک سگ بزرگ میکنند.
یکی دیگر از بیماریهای معروف هاری است البته هاری بسیار شناخته شده است اما خب جالب است اگر خدایی نکرده کسی در ایران هاری بگیرد باید بعد از چند ساعت به سرعت پادزهر تزریق شود، سالی حدوداً ۶۰ هزار نفر میمیرند و اگر آن پادتن سریعاً تزریق نشود خیلی مشکل ایجاد میشود. جالب است که اینها تمام آمارهای وزارت بهداشت است.
موضوع دیگر، «کیست هیداتیک» است. این کیست واقعا هزینه سرسامآوری را به کشور وارد میکند. جالب است به تازگی هرکس به هر بیماری مبتلا میشود و پزشکان احتمال ۱۰۰ درصدی مرگ میدهند، میگویند سرطان است؛ چرا که این کیست هیداتیک یک لایه بسیار نازک مانند پوسته تخم مرغ دارد که به کبد میچسبد و باید وقتی که بزرگ میشود، کنده شود. زمانی که دکتر میخواهد این را جراحی کند، معمولا برش آن خیلی سخت است و با تیغههای لیزری میبرند و وقتی میخواهند ببرند احتمال پاره شدن آن بسیار بالاست.
به همین خاطر میبینید درحین عمل یکی از آنها میترکد سپس سریعاً بخیه میکنند و پس از بیرون آمدن از اتاق عمل رنگ بیمار زرد میشود و پزشکان میگویند سرطان داشته است و نمیگویند که پاره شدن کیست موجب مرگ بیمارشد! این کیست امکان دارد در جای جای بدن باشد، امکان دارد در مغز باشد.
«توکسوپلاسموز» بیماری دیگری است که از گربه انتقال پیدا میکند، سگ نیز ناقل این بیماری است و حتی گوسفند نیز میتواند ناقل آن باشد اما در شهری مانند تهران ما دیگر نمیتوانیم بگوییم گوسفند ناقل بوده است. بدون شک در تهران یا از گربه های خیابانی یا از سگ منتقل میشود. در همین تهران سگی میخواهد زایمان کند و توله هایش را به دنیا بیاورد ۲۰ نفر در اتاق منتظرند و صف کشیدند که خانم میخواهد زایمان کند و بچه ای به دنیا بیاید وابستگی شدید عجیبی به این حیوانات خانگی دارند.
برخی خانوادهها، سگها را جایگزین فرزندان کرده اند!
بای: در حال حاضر در زندگی امروز که تفاهم خلاء تربیتی بچه ها متفاوت کرده است. آن انتظاری که والدین داشتند و بچه ها چیز دیگری شدند.اصلا خانواده های تک فرزندی و بدون فرزندی برای جایگزین فرزند، از سگ استفاده میکنند و میگویند راحتتر است.
صدیق: چون تحت امر است و مشکلاتش کمتر است میآورند و بزرگ میکنند اما ببینید ما باید یک بعد مادی را نیز درنظر بگیریم، یک سگ ۱۲ سال عمر میکند و شما تمام عمر، زندگی و عاطفه تان را میریزید به پایش و میشود بچه شما و بعد از ۱۲ سال میمیرد و باید یک خط بکشید روی آن و تمام. اما شما اگر یک بچه بیاورید و سرمایه گذاری کنید این بچه میتواند حتی اگر بچه بدی نیز باشد، باز دوباره شاید قدرش را به این زودی ها ندانید؛ اگر پدر و مادر اول فوت کنند آن فرزند سرمایه ای بزرگ برای ان خانواده است.
مظفری: همین امروز جمعیت جهان به سمت جمعیت پیر در حال حرکت است؛ چون اصلا اصل اول تشکیل خانواده این بوده که شما فرزند داشته باشید واگر قرار است شما فرزند نداشته باشید برای چه ازدواج میکنید؟ فلسفه وجود نهاد خانواده و اولین چیزی که جامعه شناسی خانواده درباره آن صحبت میکند این است که وظیفه نهاد خانواده فرزندآوری و تولید مثل است که شما نیرو داشته باشید. امروز ما دارای فرزندی نباشیم در نهایت باید برویم خانه سالمندان زندگی کنیم و ما اصلا نسل بعدی نخواهیم داشت تا بیایند و جای ما را پر کنند یا مثلا درنهایت یک بچه ممکن است مجبور باشد مشکلات ۴ یا ۵ پیرمرد و پیرزن را به تنهایی به دوش بکشد و این تأکید که در حال حاضر روی فرزندآوری است تأکید مهم است.
بای: ما درخصوص فرهنگ نگهداری این حیوانات دچار انحراف بسیار فراوان شده ایم و این موضوع یک عزم ملی میخواهد برای اصلاح این فرهنگ و جا انداختن فرهنگ درست؛ یعنی فی النفسه ما نمیتوانیم این را نفی کنیم و مسئله را چون نمیتوانیم حل کنیم به طور کامل پاک کنیم بلکه باید تصحیح کنیم به شیوه ای که اراده ملی در آن باشد؛ یعنی ما یک بخش کوچک برای نمونه نهادهای فرهنگی و تربیتی به تنهایی نمیتوانند و باید یک مدیریت کلان اعمال شود تا بتوانیم فرهنگ راستین نگهداری حیوانات را به شیوه اصولی و منطقی که مضرات و مشکلات دیگر نداشته باشد را داشته باشیم وگرنه به شکل نادرست به شدت دارد توسعه مییابد و فراگیری اش روستا و شهر را و همه را میگیرد و به شکل اپیدمی در آمده است.
صمدی: به هر حال در کشورهای مختلف قواانین مختلفی وجود دارد و هر کشوری با توجه به فرهنگ اداره و پیشرفتی که دارد قانون وضع کرده است. مانند کشور چین که هر فرد مجاز به نگهداری یک سگ است و مشخصاتش حتی یکسری قوانین دارد و… کشورهای دیگر نیز به نحوی دیگر این موضوع را قانونی کردند. کشور ما نیز در این چند سال اخیر نگهداری سگ بسیار شده است و به صورت یک فرهنگ عمومی در میآید درنتیجه حتما لازم است یک ساز و کار و قانونی داشته باشد و قانونی برای حمل و نقل، نگهداری، گردش، محیطی که میخواهند پرورش دهند و … تدوین شود.
باید بگویم جای زندگی گربه یا سگ در خانه نیست
مظفری: ما نباید با حیوان ارتباط غیر طبیعی داشته باشیم، ارتباط طبیعی انسان با حیوان این است که من اگر میخواهم بروم و حیوان ببینم من را در قفس کنند تا حیوان را ببینم نه اینکه حیوان را در قفس کنند و از آن طرف دنیا بیاورند این جا و بعد در باغ وحش و قفس کنند تا آن را ببینم. یعنی نباید هیچ موجودی را از زیست بوم خود جدا کرد، ما وقتی این را میگوییم مطمئنا ما به عنوان آدم هایی که دوست نداریم حیوان را در قفس ببینیم درباره این سیستم صحبت میکنیم و مطمئناً مورد انتقاد قرار میگیریم.
باید از حیوان دفاع کنیم، باید گفت کسانی که این حیوان را در منزل نگه میدارید از ابتدای تاریخ سگ بخاطر آن وظیفه یا حالتی که در ارتباط با انسان داشته حالت پاسبان و نگهبان و اینها بوده است و شما وقتی مدام این را کوچک و کوچکتر میکنید در طبیعت حیوان دستکاری میکنید و دقیقا آن کسی که حیوان دوست نیست شما هستید.
باید بگویم جای زندگی گربه یا مثلا سگ در خانه نیست چون این حیوان باید بدود،شیطنت کند، بازی کند و… انواع بیماری هایی که این حیوانات دچار میشوند، اصلا درباره بیماری های مشترک نمیگویم انواع بیماری هایی که ما به اینها تزریق میکنیم مثلاً میگوییم نه این نژاد تکان نمیخورد و… خب معلوم است حیوان در یک خانه ۴۰ متری بعد از یک مدتی صرفا یک نقطه مینشینم و تکان نمیخورد.
میخواهم بگویم که یکسری فرهنگ ها اگر که واقعاً در مورد آن فرهنگ سازی درست انجام شود مطمئن باشید که استقبال هم میشود و ما باید برویم وبگوییم اتفاقا تو نیستی که انسان دوستی و روی صفحه ات نوشته ای حامی حیوانات و بعد ۹ تا گربه داری، چرا باید ۹ تا گربه در خانه داشته باشی؟ به نوعی ۹ زندانی در خانه داری این نگاه باید باز تعریف کنیم چرا که اشتباه تعریف شده است.
مدیر پویش فارس من: آقای دکتر بای گفتند مخالف هستند که به صورت قهری با پدیده سگ گردانی مواجه شود و با این موافقم چون هر زمان که تصمیم گرفتند به صورت قهری جلو بروند موضوع بدتر شده است اما میشود که قوانینی را وضع کرد که کار برایشان سخت شود و این موضوع برایشان هزینه داشته باشد.و این در ایران جواب میدهد.در ایران با قوانین سختگیرانه با جریمه ها خیلی راحت فرهنگ سازی و نهادینه میشود.
انتهای پیام/
منبع خبر