به گزارش مشرق، آنچه در ادامه می خوانید، یادداشتی از سردار گلعلی بابایی، با عنوان «چند خطی برای «چشم جنگ»» درباره کتابی از انتشارات ستارهها است.
حدود دو ماه پیش بود که آقای سعید محسنزاده از نشر ستارهها، پرینت صفحهبندی شدهی کتابی را به من داد به اسم چشم جنگ.
این کتاب حاوی خاطرات شفاهی آقای فرید محمدیمقدم؛ یکی از دیدهبانان لشکر ۵ نصر است، که محمّدمهدی خالقی آن را تدوین و نگارش کرده است.
کتاب هشت فصل دارد با دو مقدمه در ۲۸۵ صفحه.
مقدمه اول مربوط است به ناشر و مقدمه دوم به قلم تدوینگر کتاب نگاشته شده که خیلی هم طولانی و خسته کننده است.
یک صفحه اختصاص داده شده به دست خط جناب آقای راوی [فرید محمدیمقدم] که قاعدتاً بایستی در تأئید محتوای کتاب قلم میزد، اما بیشتر به دلنوشته و درد دل شخصی شباهت دارد.
در هشت فصل اصلی کتاب، وقایع زندگی راوی از مرداد ۱۳۴۴ تا ۱۳۷۰ به صورت گذرا و در بخشهایی هم به صورت ریز به ریز بازگو میشود. کتاب از ریتم خوب و هنرمندانهای برخوردار است که همین ریتم خوب خواننده را با آن همراه میکند. فراز و فرودهای جذاب کتاب، برگرفته از روایتی صادقانه است که راوی بدون هیچ گونه خود سانسوری خاطراتش را گفته است. سپس این خاطرات توسط نویسندهای با ذوق با نثری روان در کنار هم قرار گرفته و اثری خلق شد به اسم «چشم جنگ».
چشم جنگ از نگاه یک دیدهبان بخشهایی از وقایع جنگ را مقابل دیدگان مخاطب قرار میدهد. دیدهبانی که در سنگر دیدهبانی خودش نشسته و با دوربینی حساس و دقیق تمامی تحرکات اطراف خودش را میبیند.
محمدیمقدم در زمان جنگ، هم رزمنده بود و هم دانشجو و جالب آن که او، هم خاطرات جنگاش را بدون خودسانسوری روایت کرده و هم خاطرات دوران تحصیل را.
روایتهایی از نگاه یک بسیجی تیزبین، حساس، دقیق و اهل درد. شاید به واسطه همین خصلت او هست که بخشهایی از خاطرات او کام انسان را تلخ میکند.
اما این فقط تاریخ شفاهی یکی از هزاران رزمندهی خراسانی است که در جبهههای جنگ حضور داشته است. قطعاً استان خراسان با سابقهی درخشان، یگانهای متعدد و کارآمدِ حاضر در جنگ و رزمندگان و فرماندهان مجرب و کارآزموده که تعدادی از آنها به شهادت رسیدهاند و عدهای هم در قید حیات هستند، بایستی سهم بیشتری در حوزه ادبیات جنگ داشته باشد. هم در حوزه تاریخ شفاهی رزمندگان و فرماندهان، هم در حوزه نقش استان در جنگ و یا به عبارتی مستندنگاری وقایع هشت سال دفاع مقدس و هم در بحث معرفی فرماندهان و رزمندگان شهید. یعنی بحث زندگینامه نویسی، که یک نمونهی موفق آن زندگینامه شهید عبدالحسین برونسی در کتاب خاکهای نرم کوشک است همان کتابی که توسط سعید عاکف نگاشته شده و در تیراژ بسیار زیاد چاپ و پخش شده است.
به نظر این حقیر در استان خراسان، با آن همه سوژههای ناب قابلیت خلق آثار فاخر وجود دارد، فقط باید همّت کرد و حمایت شد.
مستدام باشید
گلعلی بابایی