به گزارش مشرق، آنچه در ادامه می خوانید، یادداشتی از حسن مجیدیان، نویسنده و فعال فرهنگی درباره کتاب «خیابان تبریز» است. این کتاب که گذری دارد بر زندگی و زمانه معلم شهید، قدرت الله چگینی را نشر مجنون منتشر کرده است.
آنها که اهل دقت و فراست در اوضاع و احوال زمانه هستند و تاریخ زندگی پر فراز و نشیب انسان را مطالعه کرده اند به خوبی در می یابند که برای ساخت بشر و رشد و تعالی او، معلم و مربی چه نقش بی بدیلی دارد.
مرحوم استاد علی صفایی حایری جمله ای به این مضمون دارند که : اگر در عالم کاری بهتر و والاتر از معلمی بود، خدا آن کار را به انبیاء و اولیاء و خوبان خودش می داد…
حقیقت این است که مقامی بالاتر از معلمی و هدایتگری نیست. هیچ شان و رتبه ای به پای معلمی نمی رسد. معلم کارش با روح و جان و فکر آدمی است و از این حساس تر و مهم تر برای انسان پیدا نمی شود که روح و جانش را علو ارتقاء بدهد. زندگی و افکار و مجاهدت ها و تجربیات این والاگوهران را باید دید و شنید و نوشید. خاصه آن که آن معلم پس از عمری دویدن و سوختن، خلعت مبارک شهادت را پوشیده باشد. آیا از ترکیب "معلم شهید" زیباتر و دل پذیر تر پیدا میشود؟
معلم شهید قدرت الله چگینی حقیقتا عنصر شریف و مجاهدی بوده که مرور زندگیش برای هر آن کس که دل در گرو تعلیم و تربیت دارد، لازم و ضروری است. این آقا معلم ما دوستداشتنی بوده و ویژه. هر برهه از زندگی و مبارزات و تدریس و فعالیتهای او، هر کدام را که خوب بنگریم و تامل کنیم و حوصله به خرج بدهیم، نکته ها و درس ها و البته عجایبی در آن ها می بینیم که راحت از کنار آنها نمی شود گذشت. به نظر می آید در تاریخ ادبیات پایداری انقلاب، حق آقاقدرت به خوبی ادا نشده و آنچنان که باید غبار از چهره ی تابناک این شهید کنار نرفته!
حیات این شهید، افکارش، درسها و تفسیرهای قرآنش، منش اجتماعی و خانوادگی او هنوز جای کار و پردازش دارد. دغدغه های شهید چگینی، دغدغه های امروز ماست. صلابت، تقوا، نظم و آراستگی، اهتمام او به مبارزه، جدیت او در تعلیم و تربیت، انس او با قرآن و معارف اهل بیت (ع)، بلاپذیری و تحمل او در مبارزات و زندان ها، تلاش شبانه روزی و از پای ننشسن او و … نیاز امروز همه ی آن هایی است که ادعای انقلابی بودن و کار فرهنگی و تربیتی کردن هستند!
کتاب "خیابان تبریز" خواندنی و روان است. البته متن روایت می شد که بهتر و صمیمی تر باشد و در پاره ای از موارد عاری از نتیجه گیری ها و مستقیم گویی ها و تعاریف کلیشه ای باشد. اما با همه ی این ها برجستگی خاطرات و سلوک نورانی شهید، ضعف های اندک متن را پوشانده است. قلم میثم رشیدی در کارهای دیگر او چیز دیگری است!
اما از ضعف طراحی و صفحه آرایی و ضمایم کتاب هم نمی شود گذشت. نمیدانم چرا هر دو کتابی که از آقا میثم خوانده ام، متاسفانه این طور چاپ شده اند؟ برای شهدا باید بهترین ها را انجام داد و شایسته نیست که جنبه های بصری و دقت های هنری را در خروجی محصول ندید. این هم مخاطب را به سمت کتاب نمی کشاند و هم تلاش نویسنده را کم اثر میکند. من خودم درگیر کتاب شهید محمد عبدی هستم و رنج مصاحبه و نوشتن و تدوین کار را کشیده ام و میدانم که چاپ خوب و چشمنواز کتاب،حداقل انتظار نویسنده از ناشر است…
در هر حال کتاب خوب و ارزشمند " خیابان تبریز" که در 136 صفحه و توسط نشر مجنون منتشر شده است را از دست ندهید لطفا!