همیشه لباسهای ساده و گشاد میپوشید
ریش بلند و لباسهای گشاد و شلوار کردی تیپ همیشگی پسری ست که چشم و چراغ خانهاست. اما او چرا این شکلیست؟ در کتاب میخوانیم که ابراهیم با ساک ورزشیاش راهی باشگاه میشود. پشت سرش چند دختر درباره ظاهر خوب و مرتبش حرف میزنند و یکی از هم باشگاهیها این موضوع را با ذوق و شوق برای ابراهیم تعریف میکند. ابراهیم از آن روز به بعد به جای ساک ورزشی لباسهایش را داخل کیسه میگذارد و لباسهای بلند و گشاد میپوشد. مرام ابراهیم مثل همه رفتارهایش عجیب است. هیچوقت لباس نو نمیپوشد هر زمان لباسی از حالت نو بودن بیرون میآید تازه برای ابراهیم پوشیدنی میشود. خواهر ابراهیم درباره پوشش ساده گشاد ابراهیم میگوید:« در خانه یک کارگاه خیاطی راه انداخته بودند. ابراهیم اندازه میزد و میبرید آقا رضا هم میدوخت. ابراهیم با دست اندازه میزد متر و خط کش نداشت. عروسی را هم می خواست با شلوار کردی برود. این شلوار کردی جیبهای بزرگی داشت. در یکی از عملیاتها که چند روز از ابراهیم خبری نبود. همه فکر میکنند حداقل به خاطر گرسنگی مردهاست. اما ابراهیم شاد و سرحال بر میگردد. وقتی از او سوال میکنند که چطور زنده ماندهای. میگوید نان خشکهای داخل شلوار کردی را آب می زده و می خورده. یک زمان مردم فکر میکردند کسانی این طور لباس میپوشند کثیف هستند و حمام نمی روند. اما ابراهیم خیلی ترو تمیز میبود ولی میخواست ساده باشد. طوری که حتی موهای فرفری ش را کوتاه کوتاه نگه میداشت. می گفت وقتی بلند میشود آدم می رفت به یک عالم دیگر(میخندد)»
منبع
montagheme_khone_shohada@
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.