به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، بهمناسب سالگرد عروج حاج عباس تیموری، سید علیرضا مهرداد در مطلبی نوشت:
عباس جان! من تو را گم کرده بودم. و نمیدانستم کجا بجویمت. پارادوکس عجیبی بود. همه جا بودی و هیچجا نبودی و هنوز هم همینطور است. در همین فضای مجازی همهجا هستی و هیچجا نیستی.
امام راحل درباره شهید بهشتی فرموده بود:«آنچه که من راجع به ایشان متأثر هستم شهادت ایشان در مقابل او ناچیز است و آن مظلومیت ایشان در این کشور بود.» شاید بشود این را برای تو هم گفت. من از مظلومیت تو بیشتر متأثرم تا شهادتت.
چند شب پیش در همین گروه راویان فتح رضوی که ٢ سال است عکس تو را با لباس پاسداری زینتبخش نمایه خودشان کردهاند پرسیدم: «عباس تیموری چه کسی است؟ چرا عکسش همهجا هست؟» به جز یکی دو نفر کسی جواب درست و درمان و منطقی به من نداد. بعضیها حتی تکفریمان کردند که:«تو چطور عباس تیموری را نمیشناسی؟! او بسیجی بود… تو اصلاً بسیجی را میشناسی؟» دریغ از یک صفحه زندگینامه، سالشمار، روزشمار. دریغ از یک خط خاطره. همهاش شعار. همهاش هارت و پورت.
هیچکس ننوشت که پدرت متمول بوده و شماها هر سال کت و شلوار و لباس سهمیه داشتید و مثل آقازادهها زندگی میکردید ولی وقتی پدر به دلایلی دچار فقر میشود و بعد هم شماها را ترک میکند و به رحمت خدا میرود در همین کوچه پس کوچههای ضد دستفروشی و کارگری میکردی و فالی میفروختی. هیچکس ننوشت مادرت مجموعهای از کرامت انسانی بوده و به قول ابوالفضل بیهقی زنی بوده است سخت جگرآور و شماها را بعد از پدر چهطور از آب و گل درآورد و چه تأثیری در شخصیت تو و برادرانت داشته است.
کسی ننوشت پدربزرگ مادریت ملای شجاع و انقلابی بود که توسط رضاشاه خلع لباس شده است. هیچکس در گروه راویان ننوشت که تو از سال ۶١ در جبهه فرمانده گردان بودی تا من بپرسم فرمانده گردان یعنی؟ و چه ویژگیهایی باید داشته باشد. منتظر بودم یک نفر بگوید: «من در عملیات خیبر و بدر و و والفجر و کربلای۴ و ۵ با حاج عباس بودم» نگفتند…
منبع خبر