«جواد احمدی» فرزند شهید مدافع حرم «فریدون احمدی» در گفتگو با خبرنگار دفاعپرس اظهار داشت: پدرم مثل یک سرباز واقعی، راهی را که اعتقاد داشت درست هست، تا آخرین لحظه رفت.
برای شنیدن روایتی واقعی از راه پر افتخار مقاومت، خبرنگار فارس به سراغ جواد احمدی، فرزند شهید مدافع حرم فریدون احمدی، رفته هست تا روایت شهادت پدر را از زبان فرزند بازگو کند. شهید فریدون احمدی در سال ۱۳۹۴، پس از طی مراحل مقدماتی، عازم سوریه شد.
جواد احمدی، فرزند شهید، میگوید: پدرم با ما خداحافظی کرد و گفت این مسیر، تکلیف شرعی و دینی من هست. او به حدیث پیامبر (ص) اشاره کرد که فرمودهاند هرجا ندای مظلومی را بشنوید و یاری نکنید، مسلمان نیستید. علیرغم مخالفتهای خانواده، او تصمیمش را گرفته بود.
پسر شهید با صدایی آرام اما محکم ادامه میدهد: ما تلاش کردیم منصرفش کنیم. گفتم: بابا، زهرا هنوز بچه هست، کلاس سوم ابتدایی. ولی او میگفت این لباس سبز پاسداری بر تنم حکم میکند که بروم.
ندای مظلوم و تصمیمی که برگشتپذیر نبود
باور پدر ریشه در کلام پیامبر داشت. او با جدیت گفته بود: «هر جا ندای مظلومی را شنیدی و یاریاش نکردی، مسلمان نیستی.» تصمیمش قطعی بود. حتی زمانی که خواهر بزرگترم، کوثر، تلاش کرد او را قانع کند که بماند،
وی گفت: «اگر من نروم، چه کسی باید برود؟» آبانماه سال ۱۳۹۴، فریدون احمدی راهی سوریه میشود، جواد آن روزها را روایت میکند و میگوید: پدرم یک ماه آنجا شبانهروز کار کرد. وظیفهاش امدادگری بود. زخمیها را از خط مقدم بیرون میآورد. اما در یکی از مأموریتها، مسیر را اشتباه رفتند و کمین تکفیریها گرفتارشان کرد. پدر اسیر شد. از آنجا به بعد، روزهایی سخت و تلخ شروع شد.
روزهای اسارت و شجاعت پدر
۱۴ ماه و ۱۵ روز اسارت، دوران سختی بود که از زبان فرزند شهید روایتی شنیدنی دارد: پدرم با زبان عربی با نگهبانان ارتباط برقرار کرده بود. یک شب پیامی به ما داد و گفت: دشمن در فلان منطقه عملیاتی دارد آماده میشود. اطلاعات مهمی از نقشههای دشمن داد این اطلاعات باعث شد جان بسیاری از مدافعان حرم نجات پیدا کند. او از شجاعت پدرش میگوید: حتی در سختترین شرایط، از آرمانهایش کوتاه نیامد. او همواره میگفت؛ «خون شهدا هیچگاه هدر نمیرود، زیرا برای خدا ریخته شده هست».
پیوند شهادت با حضرت زینب (س)
شهید احمدی در تاریخ ۱۵ آبان ۱۳۹۵، در سن 40 سالگی پس از ۱۴ ماه و ۱۵ روز اسیر بودن در دست تروریستهای تکفیری و تحمل شکنجههای بسیار زیاد، همزمان با ولادت حضرت زینب (س)، به شهادت رسید.
جواد با افتخار میگوید: پدرم یک بهیار بود و همیشه میگفت: اگر شغلم کمک به مردم هست، باید آن را در سختترین شرایط انجام دهم. شهادتش در روز ولادت حضرت زینب (س) برای ما پیام بزرگی داشت. او مثل یک سرباز واقعی، راهی را که اعتقاد داشت درست هست، تا آخرین لحظه رفت.
پایانی نیست، راهی که ادامه دارد
جواد میگوید: خون شهدا هیچگاه هدر نمیرود. این خونهاست که مقاومت را زنده نگه داشته. اگر دوباره لازم باشد، ما آمادهایم تا این راه را ادامه دهیم.
وی با چشمانی پر از باور ادامه میدهد: پدرم همیشه میگفت: هر خونی که برای خدا ریخته شود، گم نمیشود. این پرچم، روزی به دست صاحب اصلیاش خواهد رسید.
جواد ادامه میدهد: پدرم برای راه خدا و مظلومان سوریه رفت. اگر امروز هم نیاز باشد، ما آمادهایم تا پرچم را به صاحب اصلیاش برسانیم.
فرزند شهید احمدی با اشاره به آیهای از قرآن تأکید میکند: ما راه مقاومت را ادامه میدهیم، چه در سوریه، چه در لبنان، چه در هر جای دیگری که نیاز باشد. این مسیر برای ما افتخار هست.
شهید فریدون احمدی، همچون دیگر مدافعان حرم، جان خود را فدای اعتقادی بزرگ کرد؛ اعتقادی که فرزندش نیز در ادامه آن راه ثابت قدم هست.
انتهای پیام/
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست