گروه حماسه و جهاد دفاعپرس: نهضت انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) درحالی روز به روز بیش از گذشته لرزه بر اندام رژیم سفاک شاهنشاهی میانداخت که عدم هماهنگی نیروهای مختلف نظامی و امنیتی، خصوصاً ساواک و شهربانی برای مقابله با این نهضت، موجب بهوجود آمدن مشکلات عدیدهای شده بود؛ بنابراین کمیته مشترک ضدخرابکاری (ساواک – شهربانی) چهارم بهمن سال ۱۳۵۰، برای ایجاد هماهنگیهای بیشتر میان این دو سازمان، بهدستور «محمدرضا پهلوی» تأسیس شد.
ساختمان اصلی این کمیته که اکنون بهعنوان «موزه عبرت ایران» شناخته میشود، شاهد جنایتهای غیرانسانی زیادی علیه هزاران نفر از زنان و مردان مبارز انقلابی بود که به بند کشیده شده و شکنجه میشدند؛ بهطوریکه دهها نفر از آنها با بدنی کاملاً سالم به این دژ خوفناک وارد شدند؛ ولی در زیر شکنجههای بیرحمانهای که بر روی آنها اعمال شد، جان به جان آفرین تسلیم کردند.
جنایتکاران، جسم بیروح این افراد را از این مکان بیرون برده و در گزارشهای خود، علت مرگ آنها را دلایلی واهی، همچون خودکشی، نارسایی کلیوی، کشته شدن در درگیری خیابانی و… قلمداد میکردند؛ ولی با مقایسه برخی از سندهای موجود مانند گزارش ساواک با اسناد پزشکی قانونی و سندهای بیمارستان شهربانی و وجود تناقض در آنها، مشخص میشود که این افراد در زیر شکنجه جان باختهاند و متأسفانه محل دفن بسیاری از آنها، پس از گذشت سالهای سال هنوز مشخص نشده است.
«فریدون توانگری» ملقب به «آرش» یکی از شکنجهگرهای ساواک بود که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، محاکمه و اعدام شد. وی در پاسخ به سؤالی در خصوص عکسالعمل مقامات «ساواک» پس از شهید شدن انقلابیون زیر شکنجه آنها، گفته است: «مقامات مافوق بعد از این ماجراها (کشته شدن افراد زیر شکنجه) عکسالعمل خاصی انجام نمیدادند و فقط پروندهسازی میکردند. نامهای تهیه میکردند که این شخص یا بر اثر خونریزی یا خودکشی در زندان فوت نموده است».
شهید «امیرمراد نانکلی» یکی از دهها نفری است که با بدنی سالم وارد زندان کمیته مشترک ضدخرابکاری شد؛ اما بازجوها وقتی نتوانستند کلمهای از او اعتراف بگیرند، وی را به شهادت رسانده و مظلومانه بدون اینکه خانوادهاش اطلاعی از وضعیت او پیدا کنند، جسدش را دفن کردند.
«حمیده نانکلی» خواهر شهید «امیرمراد نانکلی»، نحوه دستگیری و شهادت برادر خود را اینگونه روایت کرده است: «وی را در تاریخ پنجم اسفند سال ۱۳۵۱ مصادف با بیستم ماه محرم در ساعت ۱۱ صبح دستگیر کردند. همه دوستان به برخورد خوب او و مردمی بودنش معترفند. «مراد» هرماه یکبار به بیمارستانها سر میزد و از بیمارانی که ملاقاتکنندهای نداشتند، عیادت میکرد.
هیأتی به نام «جوانان سجادیه» تشکیل داده بود که برنامههای تفریحی، ورزشی، فرهنگی و مذهبی برای جوانان ترتیب میداد و صبحهای جمعه برنامه کوه و دعای ندبه برقرار میکرد و در میان دوستان و همرزمان خود، به «بچه رستم» معروف بود و در دلاوری و رشادت نظیری نداشت. «مراد» در همه کارها نظم و ترتیب داشت و صاحب سجایا و فضایل اخلاقی بالایی بود.
«مراد» را به قدری شکنجه کرده بودند که کلیههایش را از دست داده بود؛ اما او دلاورانه در حین بازجویی صندلی را بر سر بازجوها کوبیده بود. بازجویان «ساواک» نیز او را در محاصره شکنجهها و انواع و اقسام آزارها قرار داده و او را به شهادت رساندند. بازجویان که حتی نتوانستند کلمهای از او اعتراف بگیرند، وی را به شهادت رسانده و مظلومانه بدون اینکه ما اطلاعی از وضعیت او پیدا کنیم، جسدش را دفن کردند، تا اینکه پس از چندماه از پیروزی انقلاب اسلامی، با مشخص شدن اسامی قطعه شهدای گمنام انقلاب در بهشت زهرا (س)، محل دفن «مراد» نیز آشکار شد. پدر و مادرم روزگار را با اشک چشم و فراق «مراد» گذراندند و از دنیا رفتند و «مراد» نیز به آرزوی دیرینهاش یعنی فیض عظیم شهادت نائل آمد و اکنون نام و یادش همواره در قلبهای ماست».
«شهربانی کل کشور» پس از شهادت «امیرمراد نانکلی»، در نامه محرمانهای خطاب به «ریاست کمیته مشترک ضد خرابکاری» نوشت: «زندانی آن کمیته روز ۵۳/۶/۱ به علت نارسائی کلیوی در اثر ضایعات پوستی و عضلانی و کوفتگی تمام عضلات بدن در بخش جراحی بیمارستان شهربانی بستری و در تاریخ ۵۳/۶/۱۹ به علت سندروم کراش فوت نموده است». این درحالی است که «بهمن نادریپور» معروف به «تهرانی» یکی از شکنجهگرهای «ساواک»، پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در اعترافات خود گفت: «ادعای مادر داغدیده «مراد نانکلی» درمورد به شهادت رسیدن فرزندش صحت دارد. همانطور که قبلاً نیز در اوراق بازجویی نوشتهام، «مراد نانکلی» بهعلت آنکه اطلاعات خود را نداده بود، به کمیته مشترک منتقل و بر اثر شکنجه توسط «حسینی» و احتمالاً ضربه شدید با مشت به قلبش شهید شده است. وی از جمله معتقدین واقعی به اسلام و مجاهدان و مدافع جامعه توحیدی بوده است و از همان زمان از امام خمینی تقلید میکرده است».
«ادارهکل پزشکی قانونی» وقت نیز در «گزارش معاینه جسد» شهید «امیرمراد نانکلی» نوشته است: «جوانی است در حدود بیست و پنج ساله با اندام بسیار لاغر و چشمان کاملاً گود رفته که از سوء تغذیه شدید رنج میبرده است. علائم خفگی و خفه کردگی و مسمومیت ندارد. پوست رفتگی که شروع به التیام نموده در محل قوزک پای چپ و پشت پای چپ و خراشیدگی در پای راست دارد. [۱] سینه و شکم باز شد، ریهها پر خون میباشند در ریهها کانونهای عفونی بهطور پراکنده دیده میشود. پوست سر باز شد زیر پوست سر و استخوانهای جمجمه آثار خونمردگی و ضربه و شکستگی ندارد. سر باز شد، پرخونی شدید در عروق مغزی و خونریزی [ناخوانا] قاعده جمجمه خصوصاً نیمه راست دیده میشود. خونمردگی شدید در استخوان شقیقهای چپ سر و شکستگی در استخوان شقیقهای چپ دیده میشود. سایر امعاء و احشا حالت عادی دارند. علت مرگ شکستگی قاعده جمجمه، خونریزی مغزی در اثر برخورد سر به جسم سخت میباشد».
[۱] – متهم را روی تخت شلاق خوابانده، مچ دستها و پاهای او را محکم به تخت فلزی میبستند و آنگاه شروع به شلاق زدن میکردند. بر اثر درد و فشار ناشی از فرود آمدن ضربات شلاق و واکنش شدید اندام و از جمله پاها که بر اثر حرکات مستمر و تماس با تخت و تسمه نگهدارنده، دچار خراشیدگی شدید و کنده شدن گوشت و پوست پا میشد که آثار آن تا مدتها باقی بود. (مصاحبه با علی دانشپژوه زندانی سیاسی رژیم پهلوی ۸۴/۰۷/۲۳)
انتهای پیام/ 113
منبع خبر