کاراکتر بابک حمیدیان در فیلم غریب میگوید: دوسال پیش یک شب زمستان با سعید رفتیم روی تپههای اوین از بالا زندان را نگاه کردم، بهش گفتم ما انقلاب کردیم این زندان خالی شود اما هنوز هم جا نداریم.
سرویس فرهنگ و هنر مشرق – طی هفته گذشته اکران آنلاین فیلم «غریب» در پلتفرم «فیلیمو» آغاز شد و تردیدها و پرسشهایی درباره عدم ارتباط محتوای فیلم با رویکرد اخیر سامانه فیلیمو مطرح شد.
ابهام غیرقابل حل درباره پخش این فیلم از پلتفرم مذکور، به عدم همخوانی محتوایی «غریب» و سیاستهای متنی و فرامتنی سامانه پخشکننده بازمیگردد. فیلمی با محوریت «شهید محمد بروجردی» ساخته شده و از «فیلیمو» اکران آنلاین میشود. این کاراکتر مهم تاریخی که در خنثی کردن یک آشوب اقلیمی در کشور نقش مهمی دارد، چه ارتباطی با سامانهای دارد که از بدو آشوبها با یک اسم رمز خاص هشتگسازی کرد؟
این پرسشها زمینه را برای یک بازنگری اساسی در محتوای فیلم غریب تشدید میکند.فیلم بسیار خوبی که دارای نیمه تاریک و نیمه روشنی است.
فیلمبرداری این اثر از ۱۲ شهریور ۱۴۰۱ آغاز شد و بخش اعظمی از زمان فیلمبرداری اثر با آشوبهای سال گذشته همزمان شد و فیلمبرداری تقریبا در دی ماه به پایان رسید.
عوامل فیلم تصمیم نداشتند که این فیلم را به جشنواره برسانند. استناد این مسئله را میتوان در گفتوگوی محمد حسین لطیفی با خبرگزاری صبا جستجو کرد.
او در این گفتوگو اشاره میکند: ۵ شب قبل از جشنواره دو نفر آدم خودشان را ملزم کردند که حالا که اینگونه شد باید کار به جشنواره برسد و آنطور که لطیفی در همین گفتوگو روایت میکند فیلمنامه با تغییراتی حین زمان فیلمبرداری مواجه بوده است.این مستند در تحلیل محتوایی اثر تاثیر بسیاری خواهد داشت و در ادامه این گفتوگو لطیفی بر تغییر فیلمنامه توسط نویسندگان صحه میگذارد.
الگوی سیاه و سفید کردن تصاویر حماسی قهرمان دفاع مقدس
فیلم «غریب» ادامه یک الگوی مد شده در سینمای ایران است که نگاه سیاه و سفیدی به قهرمانان هشت سال جنگ تحمیلی دارد. بنیانگذار این مشی نمایشی «محمدحسین مهدویان» است. او در روانشناختی نمایشی از «شهیدحاج احمد متوسلیان» از گزاره پررنگ کردن مناسبات خانوادگی استفاده کرد تا خشونت شخصی که به این شهید نسبت میدهد را تئوریزه کند. او اثرات روانی تصیمات خانوادگی پدر شهید را در مبارز و انقلابی شدن احمد متوسلیان دارای تاثیر توصیف میکند.
سیاست یکی به نعل یکی به میخ، به عنوان الگوی پیشتر استفاده شده زمانی در این فیلم زمانی پررنگ تر میشود که با استفاده از صدای واقعی شهید متوسلیان موضوع مسائل مالی مرتبط با نهادی که «حاجاحمد» در آن فعالیت میکند را چاشنی وجه انتقادی «ایستاده در غبار» میکند.
همین الگوی پرداخت دراماتیک «سیاه و سفید»ی در مورد موقعیت مهدی مورد استفاده قرار گرفت. در این فیلم موقعیت تحت فشار قرار گرفتن «حمید باکری» و نوشتن توبه نامه با استفاده از فصلی تحت عنوان “من باکری نیستم” چاشنی روایت فیلم میشود تا قهرمان تنهایی که سایر فرماندهان از پشتیبانی او چشمپوشی کردند در متن اثر برجسته شود.
ادامه این سیاست در فیلم غریب به علتی همزمانی با آشوبها پررنگتر میشود. در افتتاحیه فیلم (سکانس آغازین) با چالش و جدلی پر ابهام بروجردی با فردی امنیتی آغاز میشود و دیالوگهای دوپهلوی فیلم در متن اثر گسترش پیدا میکند. د
ائما در فیلم تاکید میشود گزارشهایی منفی درباره فعالیتهای «شهید بروجرودی» به نگارش درآمده و او به این مسائل بی اعتناست. گویی او فرماندهای است که عملکردش مطلوب سازمانی نیست که در آن فعالیت میکند. مصداق چنین ارائهای در اختلاف حمید باکری در فیلم موقعیت مهدی و جدل شهید«محسن وزوایی» و حاج احمد متوسلیان در ایستاده در غبار نمود پیدا میکند.
در تبیین گزاره پرداخت دراماتیک «سیاه و سفید» فرماندهان جنگ، به مشی حماسی قهرمان محوری در فیلم غریب باید اشاره کرد.در بخش سفید فیلم، پرداختن به وجوه شاعرانه، هنر دوستی و دلیری «شهید» در فیلم از کیفیت بالایی برخودار است، اما برخی منولوگها و دیالوگهای دارای معنایی دو پهلوست.
شعار «عاشقانهای برای آزادی » تبدیل به یکی از دستاویزهای تبلیغاتی فیلم در فضای مجازی شد.
فیلمی که تولید آن با آشوبهای اخیر همزمان شد. در روزهایی که پس از فوت مرحومه مهسا امینی در اغلب شهردهای کردنشین فضای اعتراضی ناگهان شعلهور شد توجه به کاشت منولوگ کاک شوآن در متن بسیار قابل تاویل و بررسی است. کاک شوان خطاب به سایر همراهان کومله مسلحش میگوید:
برش تصویری اول
تن تمیز، خون تمیز میخواهد. ما از جان و مالمان گذشتیم مردم هم با ما هستند. فقط حرف کرد و کردستان نیست، سقز مریوان، پاوه، بانه و همه و… مثل شما آمدهاند به میدان. سنندج چشم حرکت است، بیرق سرخ حرکت. فرداست… که فریاد آزادی خواهی ما از خراسان تا آذربایجان، از گیلان تا سیستان همه جا شنیده شود. وقتی هم که خلق راه بیفتد، هر خس و خاشاکی را با خودش میبرد.
در صورتیکه شعارهای کومله به صورت گل درشت در همان مقطع صرفا درباره اقلیم کردستان مطرح میشد، اما کاکشوان منولوگی را ادا میکند که توسط آشوبطلبان در پاییز سال گذشته تکرار میشد و عمدتا ادعا میکردند موج این آشوبها به تدریج گسترش پیدا خواهد کرد. در این منولوگ کاک شوان از شهرهایی نام میبرد که غلظت آشوب، در آنها بیشتر بود.
در سکانسی خاص شهید بروجردی از همکاران امنیتیاش در مورد دستگیر شدگان در قائله سنندج سئوال میکند. کاراکتر امنیتی با ایفای رحیم نوروزی، درباره دستگیر شدگان پاسخ میدهد تعدادشان خیلی بیشتر از پیشبینیهاست و تمامی آسایشگاهها را تبدیل به زندان کردیم.
برش تصویری دوم
در این بخش یک دیالوگ از شهید برجرودی شنیده میشود که قطعا صحت و استدلال تاریخی و دارماتیک ندارد و از همان چاشنیهای دوپهلویی محسوب میشود که برای روند پررنگ شدن اینهمانیهای مرسوم به کار گرفته شده است.
کاراکتر بابک حمیدیان در فیلم غریب میگوید: دوسال پیش یک شب زمستان با سعید رفتیم روی تپههای اوین از بالا زندان را نگاه کردم، بهش گفتم ما انقلاب کردیم این زندان خالی شود اما الان جا نداریم. هنوز هم جا نداریم.
نکته مهم در مورد این مونولوگ تحمیل شده این است که دستگیرشدگان در روایت فیلم در منطقه کردستان زندانی شدهاند و هیچ ارتباطی با زندان اوین و توصیف آن ندارند. آنچیزی که چالش این همانی سازی فیلم را تشدید میکند تاریخهای استفاده شده در متن اثر است.
روایت فیلم از تاریخ فروردین ۱۳۵۹ آغاز میشود. کاراکتر بروجردی در فیلم ادعا میکند که دو سال قبل چنین آرزویی داشته که این تاریخ با درنظر گرفتن زمان فیلم به فروردین ۱۳۵۷ بازمیگردد و همزمانی فیلمبرداری فیلم با آتش گرفتن زندان اوین و دستگیری فعالان مرتبط با آشوبهای اخیر یکبار دیگر موجب شلوغی زندانها شد. در حالیکه در فروردین ۱۳۵۷ هنوز انقلابی رخ نداده بود.
برش تصویری سوم
در ادامه روایت در سکانسی که با خط اصلی روایت تناسبی ندارد، شهید بروجری به یکی از همقطارانش میگوید: حال این مردم را باید خوب کرد، مردم امنیت داشته باشن، عزت نداشته باشن، بازم حالشون بده. دین و عزت و احترام شکم سیر میخواهد، ول کن این گزارشو، اون گزارشو!!بچسب به حال مردم مردم باید آروم باشن، نفس بکشن، زندگی کنن. باید زندگی کنن…
برش تصویری چهارم
و در تبلیغات فیلم از زبان کاراکترهای مختلف فیلم جملات زیر را میشنویم:
برای چی داری می جنگی، باید بدونم برای چی میجنگم، برای چی میجنگم. به اسم آزادی داریم سر اصل آزادیو میبریم، داریم همدیگرو میکشیم،سرچی؟ و دربخشی از دیالوگهاش کاراکتر بروجردی میگوید: برد ما تعداد کشتههامون مشخص نمیکنه به والله. هر کدام از اینا که بیان سمت ما برد ماست. باهاشون حرف نمیزنید؟و در منولوگی از کاراکتر تیمسار فلاحی میشنویم: همه چی قاطی شد، سخت میشه، حق و باطل رو فهمید.انقلاب نکردیم هر کسی هر کاری دلش خواست بکنه!امر به معروف یعنی چی؟تو که میدانی در چه شرایطی هستیم چرا آتیش رو نمیخوابانی و نفر مقابل پاسخ میدهد: آتش خود شمایی آقای بروجردی.
و در سکانسی مهم و معنادار از فیلم شاهد هستیم که شهید بروجردی عده ای جوان حدودا ۱۶ تا ۲۰ ساله را از زندان آزاد میکند و با شماتت کاراکتر امنیتی فیلم مواجه میشود.یا دیالوگی در فیلم دائما اشاره میکند چرا با زندانیان حرف نمیزنید به تیترهای گفتوگو محور حوادث چند ماه قبل پهلو میزند.
درواقع غیر از خط اصلی روایت که به صورت جذابی با محوریت شهید بروجردی ساخته شده تماشاگر با شعارهای دوپهلویی عجیبی مخاطب مواجه میشود و رخدادهای پاییز سال گذشته را در ذهن مخاطب متبادر میکند.
برش تصویری پنجم
یک شگرد دیگری که در فیلمهای ساخته شده درباره قهرمانان جنگ استفاده میشود این است که تطبیقی آرمانی از نهادی است که این قهرمانان لباس آن را پوشیدهاند در افکار عمومی شکل بگیرد تا موقعیت و رشادت قهرمانان از نهادی که لباس آن را بر تن کردهاند تفکیک شود.
قطعا این تصویرسازی با هدف تعمیم به شرایط امروز ساخته میشود. کما اینکه فیلم غریب مستند به برخی شعارها و منولوگهای استفاده شده به نقد رادیکال و در لحظاتی از فیلم فراکنی و تحریف در افکار عمومی را دنبال میکند.
با این حال این فیلم لحظاتی دارد که رویکردهای دوگانه فیلیمو را تامین میکند. این سامانه یک سریال امنیتی بدون مجوز را تحت عنوان «سقوط» تولید و توزیع میکند و در پیامک تبلیغاتی برای کاربرانش این جمله را استفاده میکند: سقوط نزدیک است.
فیلم غریب دست کم همان کارکرد را برای سامانه دارد تا با استفاده از برشهایی که در متن گزارش به صورت مستدل ارائه شد، از متن فیلم به عنوان دستاویزی انتقادی نسبت به وضع موجود و دنبالهسازی محتوایی برای آشوبهای اخیر استفاده کند.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است