احمد زیدآبادی در واکنش به دستگیری مصطفی تاجزاده مرتکب یک تناقض جالب شد. او در حالی پیرامون نتایج این اقدام هشدار میدهد که 2 هفته قبل گفته بود جامعه نسبت به زندانی شدن اصلاحطلبان حساس نیست.
سرویس سیاست مشرق _ “احمد زیدآبادی”، فعال اصلاحطلب و از دستگیرشدگان فتنه 88 اخیراً در یک رشته توییت پیرامون دستگیری “مصطفی تاجزاده” با حکم قوه قضاییه؛ این اقدام را از روی عصبانیت توصیف کرد و نوشت: متأسفانه در مورد پیامدهای آن در این شرایط دشوار کشور یا اصلاً فکر نشده و یا به دلیل همان عصبانیت، درست فکر نشده است.
او در ادامه به برخورد نظام با فتنهگران اصلاحطلب در فتنه 88 نیز اشاره و تصریح میکند: این شدتعمل اما نتیجۀ عکس به بار آورد. هرچند که اصلاحطلبان در آن ماجرا تقریباً تمام امکانات سیاسی و تشکیلاتی خود را از دست دادند، نیروهای انسانی آنها در زندانها دچار فرسایش شدند و رهبران آنها تحتِ حصر و یا محدودیت قرار گرفتند،اما جناح مسلط هم در افکار عمومی ضربهای اساسی خورد و به دلیل به کارگیری خشونت علیه معترضان، اعتبارش حتی در بین قشر مذهبی جامعه نیز به سختی آسیب دید. این موضوع بویژه کینه و نقاری را بین دو جناح دامن زد که عوارضش پس از گذشت بیش از یک دهه، به رغم برخی از تلاشهای حاشیهای برای رفع آن، همچنان پابرجاست.
زیدآبادی میافزاید: این کینه و نقار بدون تردید در تضعیف پایههای قدرت سیاسی نظام اثرگذار بوده و زمینه را برای عبور طیف بزرگی از نیروها از آن فراهم کرده است.
***
*اظهارات این فعال چپ اما در حالی است که او همین چند روز قبل در مصاحبه با یک نشریه اصلاحطلب پیرامون وضعیت رجال چپ در جامعه و اثر احتمالی برخورد با آنها گفته بود:
“در شرایط فعلی، درگیر شدن اصلاحطلبان با سیستم حاصلی ندارد؛ چون، اولا اصلاحطلبان آن اعتبار و سرمایه اجتماعی قبلی را ندارند که جامعه نسبت به برخورد یا زندانی شدن آنان حساس شود (شاید برخی گروهها خوشحال هم بشوند).”
زیدآبادی تصریح میکرد: ثانیا، درگیر شدن اصلاحطلبان، فضا و بهانه را برای فعال شدن بیشتر آن طیف تندرو اصولگرا فراهم میکند که به ضرر حل مسایل است و خود اصلاحطلبان هم در اینمیان، بیدلیل قربانی میشوند. اصلاحطلبان باید به طرف مقابل با زبانی مدنی بگویند شما قدرت گرفتید تا مسایل را حل کنید؛ حالا بگویید چهچیز را حل کردید؟ و بعد از اینمنظر، شروع کنند به نقد جدی و عالمانۀ عملکرد جریان حاکم. فعالیت مردمی در قالب خیریهها کار دیگری است که میتوان انجام داد. مثلا من به دکتر رضا خاتمی و دکتر شکوریراد پیشنهاد کردم یک روز به مناطق حاشیه شهر بروند و مریضها را رایگان ویزیت کنند. خیلیها به این پیشنهاد من خندیدند؛ درحالیکه اگر به آنجا بروند با آدمهای زیادی آشنا میشوند، عمق مشکلات و مناسبات را میتوانند درک کنند، مردم به آنها اعتماد میکنند و آنان را دلسوز خود میشناسند. چرا این کارها را نمیکنند؟ با مدام در جمع محدود خود نشستن و توییت زدن که سرمایه اجتماعی احیا نمیشود.[1]
تناقضات مطروحه در اظهارات زیدآبادی پیرامون اثر برخورد امنیتی با متهمان امنیتی، آنهم فقط در چند روز بیان کننده این حقیقت است دستگیری تاجزاده بر خلاف آنچه که چپها اصرار دارند یک رفتار کاملا عقلانی است که چه بسا خیلی زودتر از این باید انجام میگرفت.
چه اینکه فضای سیاسی و مردم ایران با کسی طرف بودند که چند سال قبل گفته بود حرف ما و براندازان یکیست و تنها در راه و روش (و نه در هدف!) تفاوت داریم.[2]
تاجزادهای که نوید تکرار آبان 98 در سطحی وسیعتر و خشنتر را داده بود[3]و همان فردی که دست به رفتار “تحریم انتخابات 1400” زد.
توصیه خردمندانه به آقای زیدآبادی و دوستان ایشان است که در وهله اول به راهی که تاجزاده رفت، نروند و در گام بعد هم بپذیرند که نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران بر مسیر “عقلانیت” حرکت میکند و همین عقلانیت هم اجازه عبور نظام از فتنه خطرناک سال 88 را داد. بدیهیست که تاجزاده و امثال او نیز با رؤیت همین عقلانیت فهمیدند که استقرار نظام یک امر تمام شده است و از همین رو در انتخابات 1400 راه خود را از دموکراسی و جمهوری جدا کردند و در اقدامی آشکار صندوق رأی را زیر پا گذاشتند.
رفتارهای فاحش ضد امنیتی در ستاد هسته سخن جریان اصلاحات را نباید لاپوشانی کرد…
***
1_ http://mjrahbord.blogfa.com/post/72
2_mshrgh.ir/905078
3_mshrgh.ir/1018114
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است