به گزارش مجاهدت از مشرق، محمد ایمانی فعال رسانهای در کانال تلگرامی خود نوشت: بن بست مذاکرات وین، با انتقال مذاکرات به قطر برطرف نمی شود و نه تنها سودی برای کشورمان ندارد، بلکه می تواند از چند جهت موجب خسارت جدید شود.
۱- مسئول سیاست خارجی اروپا، روز شنبه پس از پایان سفر به تهران عنوان کرد “نتیجه مهم سفر من به ایران این است که بن بست اخیر را رفع کردیم و مذاکرات از سرگرفته خواهد شد. چون مذاکراتبرجام در فرمت ۱+۴ با آمریکا انجام نمیشود، به جای وین احتمالاً در یک کشور حاشیه خلیجفارس برگزار خواهد شد. ایران و آمریکا، گفتوگوی مستقیم نخواهند داشت”. رسانه ها، قطر را میزبان احتمالی معرفی می کنند.
۲- جوزف بورل، پس از دیدار با وزیر خارجه کشورمان گفت: “در شرایط جنگ اوکراین و روسیه، رسیدن به توافق با ایران، مهم تر از هرچیزی است. از آنجایی که این مذاکرات شامل تماس های بین ایران و آمریکاست، ترجیح می دهیم در جایی دیگر انجام شود که سردرگمی ایجاد نکند”.
او همچنین در گفتوگو با رسانه های خارجی عنوان کرد: “روسیه مخالف توافق وین نیست. در یک مقطع خاص، بهشدت با توافق مخالف بود، زیرا مطمئناً ایران به بازار نفت باز می گشت. اما پس از زمینه ای که ایرانی ها با روس ها فراهم کردند، روسیه هرگونه اعتراضی به این توافق را پس گرفت و اکنون مخالف نیست”.
۳- علت بن بست مذاکرات، نه محل آن بوده که با تغییر مکان برطرف شود و نه روسیه. سند روشن این که آمریکا و اروپا به ویژه پس از جنگ اوکراین، به بازگشت نفت ایران به بازار نیاز داشتند، اما با این وجود حاضر نشدند کوتاه بیایند، چون مثل توپ صدا می کرد که مقاومت ایران جواب داد.
بنابراین به رسانه های خود و غربگرایان ماموریت دادند تا روسیه را مقصر بن بست مذاکرات وانمود کنند و طفره آمریکا از “لغو موثر و پایدار و تضمین شده تحریم ها” را که نشانه بی صداقتی در مذاکرات احیای برجام بود، بپوشانند. این در حالی است که طرف تحریم های ما، آمریکا و اروپاست، نه روسیه.
۴- بورل اواخر اسفند سال گذشته گفت “وزیران خارجه اتحادیه اروپا، تحریمهای بیشتر علیه روسیه را مورد مذاکره قرار دادند. مسیرهای دور زدن تحریمها باید بسته شوند. اما اتحادیه اروپا نمیتواند یک شبه وابستگی انرژی خود به روسیه را قطع کند. ما بیش از ۴۰ درصد از انرژی مصرفی خود را از روسیه وارد میکنیم”.
با وجود این اعتراف، تروئیکای اروپایی نه خواستند و نه اجازه داشتند از ایران نفت بخرند؛ حتی یک خبر پیدا نمی کنید که مقامات اروپایی خواستار خرید نفت یا گاز ایران شده باشند؛ اما با این همه، بورل -به عنوان پیک امر بر آمریکا و نه بیشتر- سعی می کند توپ توقف مذاکرات را به زمین روسیه بیندازد. آیا او همین حالا اراده و جرئتش را دارد که درخواست خرید نفت از ایران را مطرح کند؟ تروئیکای اروپایی چرا در این چند سال به تعهد برجامی خود وفادار نماندند؟
۵- بورل، قبل از سفر به تهران، با “راب مالی” نماینده ویژه آمریکا در موضوع ایران ملاقات کرد. اعلام شده بود بورل، حامل پیام آمریکاست. بسیار خوب! چنین پیامی، باید حاوی تغییر نظر قبلی آمریکا می بود تا بشود مذاکرات را احیا کرد؛ و گرنه مذاکره، از حد اشباع گذشته و با تغییر مکان، گره آن باز نمی شد.
۶- آقای امیرعبداللهیان، اواسط اسفند ۱۴۰۰ در گفت و گو با بورل اعلام کرد: “هر زمان که طرف های غربی خطوط قرمز باقیمانده و اعلام شده ما را بپذیرند، آماده حضور در وین هستم. این کار منوط به رعایت کامل خطوط قرمز اعلامی ایران و از جمله موضوع تضمین موثر اقتصادی است”.
واشنگتن اما به جای احترام به حداقل حقوق تضییع شده ایران در برجام، دنباله روی از رویکرد شکست خورده ترامپ تحت عنوان “فشار حداکثری” را برگزید. آمریکا ظرف چند ماه اخیر به اقدامات احمقانه ای مانند فشار به یونان برای توقیف نفتکش و سرقت نفت ایران، تصویب قطعنامه ضد ایرانی در آژانس با همراهی تروئیکای اروپایی، تمدید تحریم نفت و پتروشیمی ایران، و چراغ سبز به اقدامات تروریستی و خرابکارانه ادامه داد تا به زعم خود، اقتصاد ایران را دچار شوک کند.
اما کشور ما با وجود بحران جهانی ناشی از جنگ اوکراین، اصلاحات اقتصادی و حذف ضروری ارز دولتی، و همچنین تلاطم های ارزی و…، توانست بار روانی فشار اخیر را تخلیه کند، به نحوی که نرخ ارز مجددا سیر نزولی گرفت و بازار ارز تدریجا از آثار روانی شرطی شدگی با مذاکرات فاصله گرفت.
۷- در این شرایط و با عنایت به موفقیت دولت در مدیریت مجدد منابع ارزی، گسترش کم سابقه دیپلماسی اقتصادی در منطقه و فرا منطقه، افزایش صادرات نفتی و غیر نفتی و رشد ۲۰ درصدی تجارت خارجی، کشور نه تنها توانسته اوج فشار ها را پشت سر بگذارد، بلکه اکنون مراکز اقتصادی غرب، رشد دست کم ۴ درصدی را برای اقتصاد ایران پیش بینی می کنند. در مقابل، نتایج جنگ اوکراین، گرفتاری های اقتصادی بی سابقه ظرف چند دهه اخیر را متوجه آمریکا و دولت های اروپایی کرده، تا جایی که رکود قریب الوقوع در این کشورها پیش بینی می شود.
۸- در چنین شرایطی، اولا دولت ایران به خاطر خباثت های اخیر آمریکا و غرب، طلبکار و بی اعتماد است. و ثانیا بار روانی فشارها را پشت سر گذاشته و بنابراین، دلیلی ندارد بدون دریافت پیشنهادی روشن درباره مطالباتش (لغو موثر، و پایدار و تضمین شده تحریم ها)، بپذیرد که امکان شرطی سازی اقتصاد و بازار ارز و… با مذاکرات در کوچه بن بست،از نو فراهم شود؛ و از آن سو، در حالی که آمریکا بی صداقتی و بی ارادگی اش برای احیای توافق مفید به حال ایران را نشان داده، شرکای ایران از مذاکرات حذف شوند.
۹- موضوع اختلاف، چیزی نیست که با تغییر مکان، برطرف شود. آمریکا اگر می خواهد ایران به تعهدات هسته ای برگردد، باید تحریم های نفتی و مالی و بانکی را که در پسا برجام دو برابر شده، لغو (و نه تعلیق) کند و تضمین معتبر بدهد که دیگر عهدشکنی گذشته را تکرار نمی کند.
آمریکا اگر در این زمینه جدی بود، نه نیازی به مذاکره در وین بود و نه نیازی به مذاکره در قطر هست، بلکه کافی بود از طریق پیک خود اعلام کند که آماده بازگشت به توافق است؛ نه این کوه موش بزاید و به جای پیشنهادی محتوایی و واجد ارزش، مسئله را به جابه جایی محل گفت و گو تقلیل دهد!
۱۰- وزیر خارجه محترم کشورمان، یک ماه قبل در نشست مجمع داووس به درستی اعلام کرد : “متأسفانه منافع ملی آمریکا در کنترل صهیونیست هاست. ما در دولت بایدن رفتاری متفاوت با رئیس جمهور سابق آمریکا ندیده ایم. دولت بایدن باید تفاوت رفتار خود را با دولت ترامپ نشان دهد”.
چالش اصلی، همین است و این رویکرد شکست خورده، هیچ تغییری نکرده است. از طرف دیگر، اکنون هفته ای نیست که یک یا چند تحلیلگر ارشد و اندیشکده و رسانه آمریکایی، تحلیلی درباره موفقیت ایران در شکستن فشار تحریم های حداکثری آمریکا منتشر نکنند.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است