به گزارش مشرق، میترا لبافی، فعال رسانهای در صفحه اینستاگرام خود چهار اپیزود از روایت فتح را منتشر کرد.
ویدیٔوی اول :
صدای انفجاری شنیده می شود .
رزمنده ای به جان خودش قسم می خورد و با هیجان تعریف می کند که چگونه شب گذشته با وجود نور شدید، با خواست خدا دشمن را کور کرده و پیش رفته اند .
ویدیٔوی دوم :
صدای آوینی شنیده می شود : " و تو می دانی که پیروزی با کیست …"
رزمنده ای توی خاک و خل کمپوت می خورد
(صدای انفجار های شدید)
سوال می کند که آیا ااین فیلم را مادرش می بیند؟
دیگری توضیح می دهد که مادرش توصیه کرده به تلویزیون بیاید تا او را ببیند .
انفجاری شنیده می شود.
برخی ها تکان می خورند.
برخی انقدر به صدا عادت دارند که تکان نمی خورند .
فیلمبردار توضیح می دهد اگر کاری کنند آن ها سالم بمانند فیلم هم پخش می شود .
رزمنده می گوید : "خودت هم اگر چیزی ات شد چیزی نیست … این دوربین حیفه ! "
(قدرت نمایی ، خونسردی ، جوانک بازی …و ساعت بزرگی که توی دست دارد و دیگر جزو ساعت های عتیقه به حساب می آید …)
وقتی می گوید دوربین حیفه !
و دارد شوخی می کند ….مظلومیتی توی چهره اش هست که آدم را اذیت می کند .
…شاید شهید شده باشد …
ویدیٔوی سوم :
همان رزمنده ای که از نورها تعریف میکرد …این بار لم داده .
هیجانش تمام نشده …
معجزه روز قبل را از یاد نمی برد .
ویدیٔوی چهارم :
جوانی با لهجه ترکی
خیلی شبیه همان که ساعت بزرگی به دست داشت و با خونسردی کمپوت می خورد
با" بسم الله " گفتن مصاحبه ای رسمی را شروع می کند .
وسط مصاحبه شلیک هایی شنیده می شود که آدم را سه متر می پراند ..
اما آن ها خیلی تکان نمی خورند .
بقیه در حال کمپوت خوردن هستند .
چند دقیقه بعد
جوان ساعت به دست در کادر دیده میشود
با آرپیجی روی شانه هایش …
مثل "آرش کمانگیر"
ایستاده و وارد کارزار شده .
با دو شلیک جانانه …
تیر را از چله رها میکند .
صدای آوینی …
این سکانس را کامل می کند :
" اینجا صحنه تحقق تاریخ آینده بشریت است.
این فیلم ها را در هفته های اخیر بارها مرور کرده ام ….
یاد جمله مرتضی سرهنگی می افتم :
" این قیمت تمام شده جنگ شماست !
این کشوری که لباست را در آفتابش خشک می کنی …
به این قیمت برای تو به دست آمده …"
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.