به گزارش مشرق، در آغاز حمله عراق به ایران، خلبانان ایرانی در خط مقدم مبارزه بودند.خلبانانی که حتی نام آنها صدام را میترساند.این را همه تاریخنویسان و آنهایی که تجربه حضور در جبههها را دارند، میگویند.خلبانان ایرانی، ورزیده و کار بلد بودند و مهمتر این که نترس.آنها تصمیم داشتند صدام و دیکتاتوریاش را از بین ببرند و در این راه بسیاری از آنها شهید شدند. خلبانانی مانند شهید علیاکبر شیرودی، شهید کشوری، شهید بابایی،شهید عباس دوران و… .
امروز ۳۹ سال از روزی که شهید شیرودی به شهادت رسیده، میگذرد به همین مناسبت با دخترش آناهیتا همصحبت شدم. دختری که فرزند ارشد شهید شیرودی است، دکترای مدیریت دارد و مدیر مجموعه ورزشی شهید کشوری است.دو ساله بوده که پدرش شهید شده اما به گفته خودش روحیهاش کاملا شبیه پدرش است، نترس است و تلاش میکند در هر شرایطی حرف حق را بگوید.
چند سال قبل کمپینی راه انداختید و این سوال را مطرح کردید: # پدرت-کجاست؟ حالا من از شما میپرسم، به نظرتان پدرتان کجاست؟
یک جای خوب. جایی که حتما بهتر از جایی است که ما الان در آن زندگی میکنیم.
شهید شیرودی چگونه آدمی بودند که به جایی بهتر رفت؟
آدمی بود که نمیتوانست با آدمهای امروزی و در این فضا زندگی کند و به نظرم بهتر که رفت و چنین اوضاعی را ندید.
دو ساله بودید که پدر شهید شد و خاطرهای از ایشان ندارید. بیشترین اطلاعاتی که درباره پدر گرفتید از مادر و اطرافیان بوده، آنها شهید شیرودی را چگونه آدمی توصیف میکردند؟
آنطور که اطرافیان میگویند،خصوصیات اخلاقی و رفتاری من شباهت زیادی به پدرم دارد.پدرم بسیار شجاع ، نترس و مهربان بوده.اقتدار و جذبهاش مثال زدنی و با عموم مردم بسیار مهربان بوده و به آنها کمک میکرده.دیروز امیر قربانی، فرمانده کل هوانیروز از مجموعه ورزشی شهید کشوری بازدید کرد و گفت که پدرم زمانی که در سرپل ذهاب در حال جنگیدن با دشمن بود به مردم هم کمک میکرد و قدیمیهای سرپل ذهاب و کرمانشاه هنوز خدمات پدر را به یاد دارند و با شنیدن نام او اشک در چشمانشان حلقه میزند چون در زمان جنگ هم از جان این مردم محافظت میکرد هم به آنها کمک غذایی و … میرساند.مردم شمال کشور هم از پدر خاطرات خوبی دارند. مردم تنکابن هنوز هم بهیاد دارند که شهید شیرودی به کمک مردمی میرفت که در زمان کشت و دروی برنج نمیتوانستند کارگر بگیرند.
میگویند عشق پدر و دختری یکی از زیباترین عشقهاست. از آخرین دیداری که پدر با شما داشت، چه خاطرهای را برایتان تعریف کردهاند؟
من فرزند ارشد خانواده هستم و همه برایم تعریف کردهاند که پدر خیلی دوستم داشته و هر وقت اسم مرا به زبان میآوردند یا دیگران درباره من صحبت میکردند، اشک پدر درمیآمده.حدود ۴۰ سال است پدرم شهید شده اما هنوز هم ارتباط خاصی با ایشان دارم.در همه موارد زندگی با ایشان مشورت میکنم. رابطه حسی با پدرم را حفظ کردهام و اعتقاد دارم در همه شرایط پدر مراقب من است.
اشاره کردید مثل پدر نترس هستید.یک سری خصلتها از طریق ژن به آدمها منتقل میشود اما محیط هم در نوع سبک زندگی و رفتاری انسانها بیتاثیر نیست، محیط و شرایطی که در آن رشد کردید، چقدر در تقویت ژن آقای شیرودی در شما موثر بود؟
ژنی که از پدر دریافت کردم خیلی قویتر از شرایط محیطی است،اما تربیت مادرم را نمیتوان نادیده گرفت.ایشان مرا جوری تربیت کرد که روی پای خودم بایستم و از پس کارهایم به تنهایی برآیم. معتقدم باید در هر شرایطی ارزشهای انسانی را حفظ کنیم و چنین نباشد که برای حفظ موقعیتهای خاص، حرف حق را نگوییم و از آدمهایی که به آنها ظلم میشود، حمایت نکنیم.پدر من در شرایطی مقابل بنیصدر ایستاد. به او گفتند که پادگان را خالی کن و برگرد اما فرمان بنیصدر را نادیده گرفت و با دو بالگرد آن منطقه را حفظ کرد.بعد که تشویقش کردند، آن را هم قبول نکرد.همه ما، بهخصوص آنهایی که پست و منصب دارند و تصمیمگیرندگان نظام هستند باید شبیه شهید شیرودی متعهد باشند و برای حفظ موقعیت خودشان دست به هرکاری نزنند.
چند سال قبل چالش « ژن خوب» راه افتاد که خیلیها را زیر سوال برد. شما با موضوع ژن خوب چه کردید؟
چالش فرزندت کجاست؟ بعد از طرح موضوع « ژن خوب» به وجود آمد.آن زمان یکی گفت من ژن خوب هستم و این کارها را انجام میدهم. ژن خوب این سوال را مطرح کرد که ژن خوب باید نشان دهنده میزان انسانیت و شرف باشد نه این که بگویی پدر و مادرم اینها هستند و من ژن خوبم ! برخی از مسوولان در آن زمان گفتند که فرزندم دکترا و فلان تخصص را دارد و بیکار است.حرفهایی که باور کردنش دشوار بود. آن زمان به این فکر کردم که در دورهای عدهای رفتند و برای حفظ آرمانهایشان جنگیدند و شهید شدند.جانبازانی را دیدم که در شرایط سختی زندگی میکردند بدون این که امتیازی بگیرند، چون باورشان این بود که برای آرمانشان جنگیدهاند.اما برخی هم سوءاستفادههای زیادی از شرایط کردند بدون این که در راه حفظ ایران و انقلاب هزینهای داده باشند.
وقتی شرایط به وجود آمد خود و فرزندانشان به بیتالمال دست درازی کردند و موقعیتهایی را برای خودشان به وجود آوردند.آن زمان توییتی نوشتم و مطرح کردم که نگویید فرزندت کجاست؟ بگویید: «پدرت کجاست»؟ما که از بچگی بی پدر شدیم و پدرم در یک امامزاده دورافتاده به شکل غریبی به خاک سپرده شد، چرا رفت و چگونه شهید شد.شهیدان برای حفظ آرمانهای انقلابیشان به جنگ رفتند، آرمانهایی که مدتهاست برای دیگران مهم نیست.
به نظر شما فضای امروز جامعه با زمانهای که پدرتان زندگی میکرد چه تفاوتی کرده است؟
اصلا قابل مقایسه نیستند. آدمهای سالهای ۵۷ تا ۶۰ را به هیچ عنوان نمیتوان پیدا کرد.آدمهایی که بیشترشان شهید شدهاند، از شهید همت و ستاری بگیر تا شهید سردار سلیمانی.اینها آدمهایی بودند که در همان سالها برای دفاع از کشور و انقلاب به جبهه رفتند و جانشان را فدای تفکرشان کردند ولی این روزها اینگونه افراد کم پیدا میشوند.
*جام جم