به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاعپرس از خرمآباد، «سعید گیلآبادی» آبان سال ۱۳۴۰ در محله قدیمی «باغ دختران» خرمآباد در خانوادهای مذهبی دیده به جهان گشود. وی از همان دوران کودکی جذب جلسات مذهبی بهویژه جلسات قرآن شد، ورزش را سرلوحه حرکت جوانی خود در کنار جوانمردی و یاری به ضعفا قرار داد تا به مدارجی از ورزش پهلوانی و کشتی کشور دست یافت.
در لحظات پُرالتهاب نهضت انقلاب اسلامی، با تأسی به امام خمینی (ره) و تحت فرامین عالیه انقلاب، با گروههای فعال انقلابی همکاری نزدیکی داشت و تا جایی پیش تاخت که از نیروهای جوان برای سرآهنگی حرکات انقلابی در شهر خرمآباد بهره جست؛ وی اعلامیههای آزادیبخش امام (ره) را از خارج استان و از علما دریافت و در سطح وسیع تکثیر و با گروههای انقلابی بین مردم توزیع میکرد.
«سعید گیلآبادی» در ماههای آخر عمر رژیم ستمشاهی، تحت تعقیب قرار گرفت و پس از دستگیری توسط ساواک، به زندان اطلاعات ارتش تحویل داده و حکم اعدام وی توسط ساواک صادر شد؛ اما با پیروزی حرکت انقلابی مردم ایران، این حکم به سندی تاریخی تبدیل شد.
وی در آخرین ساعات سرنگونی رژیم پهلوی، با طراحی و ساماندهی گروههای انقلابی، ژاندارمری خرمآباد را تسخیر کردند و به عنوان اولین جوانان وارد این نهاد شدند.
او نامش با تعدادی دیگر در تاریخ ثبت شد؛ به صورتی که درِ اصلی ژاندارمری توسط وی و دوستانش بهروی مردم گشوده شد و بدین ترتیب بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، وی در گروههای مردمی که در نهایت منجر به تشکیل کمیته انقلاب اسلامی شد، مشغول به فعالیت و مبارزه با گروههای متعدد ضدانقلاب شد؛ به طوریکه در این مبارزات چندینبار زخمی شد و در نهایت سکان هدایت شهر خرمآباد را با نیروهای انقلابی به دست گرفتند.
«سعید گیلآبادی» بهعنوان یکی از جوانان شاخص در کنار روحانیت، در همراهی شهید محراب آیتالله مدنی و آیتالله طاهری خرمآبادی نقش بسزایی را ایفا کرد؛ سپس در سرکوبی منافقین در کردستان قبل از جنگ تحمیلی، با اکیپی مردمی که از خرمآباد اعزام این منطقه شده بودند، نقش راهبردی داشت.
وی در سال ۱۳۵۹ در «قصرشیرین» مستقر شد و به محافظت از کیان کشور پرداخت، در اولین لحظات جنگ تیتر اول روزنامه کیهان با این مضمون «۹ نفر جلوی هفت لشکر مکانیزه عراق را گرفتند» خواندنی است. «سعید گیلآبادی» با عده قلیلی برای اینکه دشمن به مردم قصرشیرین و ناموس مردم نرسد، مقابل لشکر تا به دندان مسلح مقاومت کرد.
نیروهای عراقی پس از مقاومت جوانمردانه وی و همسنگرانش، آنها را محاصره و دستگیر کردند و از رادیو صدای عراق از این دستگیری به عنوان یک پیروزی بزرگ یاد کردند و گفتند: پاسداران خمینی (نامشان بیان شد) به دست نیروهای عراقی دستگیر شدند.
«سعید گیلآبادی» پس از دستگیری به اردوگاه منتقل میشود و در اردوگاه به گواه و حکایت از همسنگرانش، تحت عنوان پاسدار امام خمینی معرفی میشود؛ بنابراین سه روز با دستان بسته جلوی اسیران دیگر او را به نمایش میگذارند و دائم مورد ضرب و شتم قرار میدهند و از وی میخواهند اعتراف کند؛ اما او این کار را نمیکند. در آخرین لحظات افسر عراقی به ساحت امام خمینی توهین میکند؛ بنابراین «سعید گیلآبادی» تحمل نکرده و افسر مزبور را کتک میزند و از آن تاریخ به استناد نامههای آقایان «شرافتی» و «شریفی»، به سلول انفرادی در طبقه سوم زیرزمین با نور قرمز در مرز عراق و اردن منتقل میشود. این مکان جایی است که فرماندهان ایرانی در آنجا نگهداری میشدند.
بعد از اعلام این اطلاعات به صلیب سرخ جهانی توسط ایران، هیچ پاسخی از سوی عراق دریافت نمیشود و سرانجام بعد از ۲۰ سال سپاه پاسداران بدون هیچ نشانی رسماً اعلام کرد که ایشان و گروهی از فرماندهان و فرزندان این مرز و بوم توسط رژیم بعث عراق به شهادت رسیدهاند.
انتهای پیام/
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است