کرمانشاهی: با امام رضا(ع) عهد بستم از مداحی ارتزاق نکنم/ ماجرای یهودی‌ای که با عزاداری محرم، مسلمان شد

کرمانشاهی: با امام رضا(ع) عهد بستم از مداحی ارتزاق نکنم/ ماجرای یهودی‌ای که با عزاداری محرم، مسلمان شد


خبرگزاری فارس ـ حوزه مسجد و هیأت ـ امیرحسین کسائی: امیر کرمانشاهی متولد ۲۳ تیرماه سال ۱۳۶۳ است که اصالتاً مشهدی است و در این سال‌ها جزء مداحان پرمخاطب و خوش‌خوان کشور است. او با هیأت انصارالحجة توانسته جمعیت بسیاری را در مشهد آن هم بیشتر از طیف جوان، در مناسبت‌های مختلف دور هم جمع کند. مجالس هفتگی او در روزهای یکشنبه نیز پرمخاطب است. بسیاری از آثارش هم در این سال‌های اخیر در فضای مجازی با استقبال مواجه شده است. به مناسبت ماه محرم میزبان این مداح اهل بیت (ع) بودیم و با او به گفت‌وگو نشستیم که ماحصل آن به شرح زیر است:

هیأت زدیم تا جوان‌های محله را جمع کنیم

 مداحی را از چه زمانی آغاز کردید و در این مسیر محضر چه اساتیدی را درک کردید؟

من مداحی را از سال ۱۳۷۹ شروع کردم. با جمعی از دوستانِ همه‌محله‌ای، تصمیم گرفتیم یک هیأت راه‌اندازی کنیم و جوانان را وارد این هیأت کنیم تا همه سر سفره امام حسین باشیم. به لطف امام رضا (ع) هیأت انصارالحجة را راه‌اندازی کردیم و بعد هم پرچمی را به همین نام گل‌دوزی کردیم. تا اینجا کار ما مشابه راه‌اندازی سایر هیأت‌ها بود منتها نکته‌ای که از روز اول با دوستان داشتیم این بود که شاید راه‌اندازی هیأت و درست کردن پرچم که این هم توفیق می‌خواهد و باید اهل بیت (ع) اجازه بدهند، کار راحتی باشد اما نکته حائز اهمیت این است که این هیأت ماندگار باشد و این پرچم بماند. بنابراین تصمیم گرفتیم در هر شرایطی پای این پرچم بایستیم و اجازه ندهیم که گرفتاری دنیا و مسائل مختلف، آن را تعطیل کند.

به اهل بیت تعهد دادم مداحی محل ارتزاقم نباشد

چه شد که خودتان مداح شدید و خواندید؟

من اصلاً در این فضا نبودم و اول و آخرش لطف امام رضا (ع) بود. بنای من برای آینده‌ام چیز دیگری بود ولی یک جرقه‌ای ایجاد شد و به سمت مداحی آمدم که معذورم شرح بیشتری دهم. من خودم با تمام وجود دست غیبی امام رضا (ع) را در این مسیر حس کردم. از روز اولی که آقا اجازه دادند یک سروصدایی در خانه‌شان کنیم هم تعهداتی به ایشان دادم که تا امروز تلاش کردم پایبند به آن باشم. یکی از آن‌ها این بود که این مسیر نوکری، مسیر ارتزاق من نباشد و فقط نوکری کنم که الحمدلله تا الآن اینطور بوده است.

 

فیلمی از گفت‌وگوی خبرگزاری فارس با امیر کرمانشاهی

حتی سوغات شهرها را هم قبول نمی‌کنم

یعنی با پاکت گرفتن مداحان مخالف هستید؟

با تمام احترامی که برای دیگر ذاکران قائلم و خودشان هم می‌دانند؛ من تاکنون پاکت نگرفتم و حتی یک هدیه کوچک و سوغات آن شهر را هم قبول نمی‌کنم. البته روش بزرگان ما این بوده که هر چه به آنها می‌دادند بدون اینکه بخواهند مبلغ آن را تعیین کنند یا حتی اصلاً پول را بشمارند، می‌گرفتند. حتی در احوالات برخی بزرگان داریم که یک بقچه یا صندوقچه داشتند و تمام پول‌ها را داخل آن می‌ریختند و بعد خرج می‌کردند تا حتی متوجه نشوند که کدام جلسه چقدر داده است، اما من همین را هم نمی‌گیرم.

سعی کردم برای امام حسین بهترین‌ها را جمع کنم برای همین محضر بهترین اساتید رفتم

بسیاری از کارشناسان شما را مداح فنی‌خوان و مسلط می‌دانند، این مهارت‌ها را چگونه کسب کردید؟

من تاکنون پاکت نگرفتم و حتی یک هدیه کوچک و سوغات آن شهر را هم قبول نمی‌کنم. روش بزرگان ما این بوده که هر چه به آنها می‌دادند بدون اینکه بخواهند مبلغ آن را تعیین کنند یا حتی اصلاً پول را بشمرند، می‌گرفتند.

من در این مسیر خیلی زحمت کشیدم و خیلی هم اذیت شدم. در این دهه اخیر خیلی چیزها عوض شده و ما یک سرعت ماورایی چه در زمینه شعر و چه در زمینه سبک، چه در زمینه مکان‌هایی که دوستان روضه می‌‌گیرند و هیأت برگزار می‌‌کنند، داریم و می‌توان گفت، همه چیز راحت‌‌الاوصول‌ شده است. قبل از این دهه اصلاً به این راحتی نبود. اول مداحی و نوکری من هم همین مدل بود اما ما این سختی‌ها را به جان خریدیم.

در گذشته به این راحتی نبود که شعر را در اختیار دوستان بگذارند. اساتید و بزرگترهای این عرصه من خیلی بیشتر از من این را لمس کردند. در گذشته بنایم این بود که اگر می‌خواهم از یک شاعر، شعری را بگیرم، خودم آن را به دست بیاورم. مثلاً می‌شنیدم آقای انسانی یک شعری را سرودند با اینکه می‌توانستم آن را به روش‌هایی به دست بیاورم اما تلاش می‌کردم، از خودشان شعر را بگیرم. برای همین مدام دنبال این بودم که ایشان این شعر را یک جایی بخوانند و من این شعر را حفظ کنم و به کرات این کار را کردم. ایشان یکبار گفتند این شعر را کسی ندارد، شما از کجا آوردید؟ گفتم در فلان جلسه این را خواندید، گفت نوشتید؟ گفتم نه حفظش کردم! البته اینها همه به این برمی‌گردد که انسان در این مسیر چقدر احساس وظیفه کند. من تا به امروز سعی کردم، در هر زمینه‌ای برای امام حسین بهترین‌ها را فراهم کنم، یعنی اگر هر زحمتی می‌کشم بهترین باشد برای همین به دوستانم می‌گویم با بهترین لباس‌تان به هیأت بیاید، بهترین عطر را بزنید و …

زمانی که فردی عاشق کسی است بهترین‌ها را برای او انجام می‌دهد، بهترین لباسش را می‌پوشد و بهترین عطر را می‌زند، ما هم عاشق امام حسین هستیم! بنابراین از نوع پوشش، پرچمی که در هیأت نصب می‌کردیم، از شعری که انتخاب می‌کنیم، از سبکی که می‌خواهیم اجرا کنیم، سعی می‌کنم همه این‌ها براساس فهم و شعور خودمان، بهترین باشد.

از همان ابتدا هم سعی کردم از بهترین افرادی که در این زمینه استخوان خرد کردند و سال‌های سال زحمت کشیدند، بهره ببرم. از محضر حاج‌آقای فیروز زیرک‌کار (ره) که در همه عرصه‌ها زبان‌زد بود، خیلی درس‌ها گرفتم. آقای انسانی، آقای عینی‌فرد، حاج‌منصور ارضی، آقای حدادیان، محمدرضا طاهری، محمود کریمی و… از بزرگانی بودند که محضرشان را درک کردم و درس گرفتم و همیشه مدیون آنها هستم و هیچ وقت آنها را فراموش نمی‌کنم.

درسی که حاج فیروز با نخواندش به مداح جوان داد

از اساتید خودتان به خصوص مرحوم حاج فیروز زیرک کار چه نکاتی را آموختید؟

زمانی که فردی عاشق کسی است بهترین‌ها را برای او انجام می‌دهد، بهترین لباسش را می‌پوشد و بهترین عطر را می‌زند، ما هم عاشق امام حسین هستیم! بنابراین از نوع پوشش، پرچمی که در هیات نصب می‌کردیم، از شعری که انتخاب می‌کنیم، از سبکی که می‌خواهیم اجرا کنیم، سعی می‌کنم همه این‌ها براساس فهم و شعور خودمان، بهترین باشد.

من اولین باری که محضر ایشان خواندم، به سال‌ها قبل برمی‌گردد. جلسه‌ای در مشهد بود که به حقیر هم گفته بودند ایشان هم دعوت بودند. اکثر مردم دوست داشتند حاج‌آقا فیروز بخواند و منتظر بودند که ایشان فیض بدهند. قبل از ایشان من چند دقیقه‌ای وقت مردم را گرفتم، آقای زیرک‌کار خیلی منقلب شدند. هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم، میکروفون را تقدیم ایشان کردم و با زبان‌شیرین آذری و فارسی، فرمودند من نمی‌خوانم من می‌خواهم گریه کنم، وقتی اینقدر خوب می‌خواند برای چه من بخوانم؟! ایشان نشست گریه کرد و نخواند. این درس برای من خیلی عجیب بود! تا چند روز فکر من درگیر بود که مگر می‌شود؟!

شاید آن سال‌ها نمی‌فهمیدم ولی الان می‌فهمم که وقتی یک کسی حاج‌فیروز زیرک‌کار می‌شود، شاید به خاطر نوحه‌هایش نباشد و کارهایی از این قبیل او را حاج‌فیروز زیرک‌کار کرده است. اولین باری که خدمت آقای محمود کریمی بودم، طوری با من برخورد کردند که این جلسه خودت است، راحت باش و راحت بخوان. این‌ها برای من خیلی ارزشمند است. این الطاف شامل همه نوکران می‌شود، به‌شرطی که ما یک مقداری متوجه شویم و ادب را رعایت کنیم و این ادب خیلی مهم است.

آن روز آقای زیرک‌‌کار با اینکه سن پدربزرگ من را داشتند، در نهایت ادب من را شرمنده کردند. این کارها باعث می‌شود انسان در این مسیر بیشتر ثابت‌قدم شود و بیشتر متوجه شود که اینجا حساب و کتاب و قاعده‌ای دارد. به جوان‌ترها می‌گویم واقعاً مداحی فقط خواندن نیست، مثلاً در جلساتی که تعداد ستایش‌‌گرها زیاد است و می‌خوانند، رفقا می‌گویند من هم می‌‌‌خوانم که حضرت زهرا (س) اسم من را هم بنویسند، یکی از اساتید من می‌فرمودند بعضی وقت‌ها وقتی در جلسه بخوانید، حضرت زهرا (س) اسم شما را خط می‌زند. صرفاً فقط خواندن نیست، بعضی جاهایی نباید بخوانید که حضرت اسم شما را بنویسند. البته این کار سختی است مخصوصاً‌ برای جوانی که تازه وارد عرصه شده و می‌خواهد دیده شود.

آقای انسانی به من می‌گفتند در زمان جوانی، به جلسه‌ای دعوت بودم که یکی از پیرغلامان هم دعوت بود. من جوان بودم و خیلی پرطمطراق می‌‌خواندم و همه دوست داشتند و منتظر بودند من بخوانم. من هم دو خط خواندم و بعد گفتم من می‌خواهم این عزیز بزرگوار بیشتر بخواند. همه اعتراض کردند و گفتند ما منتظر بودیم شما بخوانید! گفتم یک روزی هم در جوانی همه منتظر بودند ایشان بخواند، پس امروزی که برای ایشان است حتماً‌ یک روزی هم برای من است!

 

نوحه «با چشمای خیسم» با نوای امیر کرمانشاهی – دهه اول محرم ١٣٩۸

روی کلمه کلمه شعر، ملودی و محتوا آثار نظر می‌دهم

شما در این چند سال اخیر ارتباط بسیار نزدیکی با سجاد محمدی شاعر داشتید که ماحصل آن تولید نوحه‌هایی شده که با استقبال خوبی مواجه شده است. برای شکل‌گیری یک اثر چه فرایندی طی می‌کنید؟

برای این خانواده همه چیز باید بهترین باشد. تمام آثار تولید شده حاصل یک زحمت شبانه‌روزی است. آقای محمدی و دیگر رفقای شاعر در این سال‌ها زحمات بسیاری کشیدند. اکثراً افراد با نظرات من در حوزه شعر آشنا شدند، قبلاً تا صحبت من می‌شد شعرا می‌گفتند نه نه! خیلی شعر را تغییر می‌دهد و می‌گوید اینجا را اینطوری یا آنجا را آنطوری کنید. اما همه این حساسیت‌ها برای این است که بهترین محصول برای امام حسین (ع) تولید شود.

من روی کلمه کلمه شعر، روی ملودی، محتوا، مضمون و خلق قافیه و چیزهایی که در صنعت شعر و ادبیات و موسیقی وجود دارد،  با شاعران صحبت و بحث می‌کنیم. البته تمام این دیده شدن‌ها لطف و عنایت خودشان است. ما روی بعضی کارها، ۲۴ ساعت یا ۴۸ ساعت با هم بحث و مخاطب‌شناسی می‌کنیم. مسائل روز که در جامعه ساری و جاری است را در نظر می‌گیریم تا یک کاری تهیه شود. اصلاً اینطور نیست که ایشان یک کاری را بنویسند و من بروم در جلسه بخوانم! به دوستان هم پیشنهاد می‌کنم که واقعاً برای این کار زمان بگذارند.

نکته‌ای که همیشه با سجاد هم می‌گوییم این است که دقیقاً آثاری که ما فکر می‌کنیم می‌شود، نمی‌شود و آثاری که فکر می‌کنیم نمی‌شود، می‌شود! مثلاً کار تقاص را سجاد می‌گفت حالا یک چیزی گفتیم و بعد این اتفاق برای این کار افتاد و همه مردم با آن ارتباط برقرار کردند. امروز شاید بتوان گفت هر کسی سر و سرّی با دستگاه امام حسین (ع) داشته باشد، این اثر را شنیده است.

شعری را در هیأت می‌خوانم که قبلش با آن گریه کرده باشم

از بین این آثار اخیر، کدام یک بیشتر به دل شما نشسته است؟

من محال است کاری که به دل و جانم ننشیند را بخوانم! کارهایی که می‌خوانم حتماً قبل از آن، ولو یک قطره اشک با آن ریخته‌ام و دلم لرزیده است. من باید با کاری ارتباط برقرار کنم تا آن را بخوانم. صرفاً کاربردی نیست که مثلاً بگویم امشب دستم خالی است و این کار را بخوانم! اصلاً اینطوری نیست. نوحه تکراری می‌خوانم اما تن به هر شعری نمی‌دهم.

برای جذب افراد باید مطابق نظر اهل بیت کار کرد نه سلیقه خودمان

یکی از شاخصه‌های هیأت شما، جذب طیف‌های خاکستری در مناسبت‌های مختلف است، افرادی که هیأتی نیستند اما مخاطب هیأت شما هستند. چطور توانستید به این موفقیت برسید؟

من روی کلمه کلمه شعر، روی ملودی، محتوا، مضمون و خلق قافیه و چیزهایی که در صنعت شعر و ادبیات و موسیقی وجود دارد،  با شاعران صحبت و بحث می‌کنیم. البته تمام این دیده شدن‌ها لطف و عنایت خودشان است. ما روی بعضی کارها، ۲۴ ساعت یا ۴۸ ساعت با هم بحث و مخاطب‌شناسی می‌کنیم؛ مسائل روز که در جامعه ساری و جاری است را درنظر می‌گیریم تا یک کاری تهیه شود.

اولاً با سلیقه‌‌ای صحبت کردن مخالف هستم، دین ما دین جامع و کاملی است و همه چیز در آن نهفته است. اصلاً نیازی نیست که افرادی مانند من بیایند، سلیقه‌ای صحبت یا سلیقه‌ای عمل کنند. ما به‌کرات از بچگی شنیده‌ایم که «اِن الحسین مصباح الهدی و سفینه‌النجاة»، اگر کسی در حال غرق شدن باشد، کشتی نجات به سمت او حرکت می‌کند یا کسی که دارد غرق می‌شود به سمت کشتی می‌آید؟ کشتی به سمت او می‌رود! هدف کشتی هم این است که آن شخص را نجات بدهد، نمی‌گوید سفید یا سیاه است؟ قدش کوتاه است یا بلند؟ زشت است یا زیبا؟ می‌گوید من باید او را در هر شرایطی است، نجات دهم!

ما امروز در جامعه خیلی خط‌کش می‌گذاریم که این خط‌کشی‌ها غلط است. دین ما این خط‌کشی‌ها را نگفته است. مقام معظم رهبری هم مکرر گفتند که خط‌کش نگذارید! جمعیت حداکثری و جذب حداکثری اصطلاحاتی است که به کار می‌برند. جذب حداکثری زمانی اتفاق می‌افتد که ما این خط‌کش‌ها را برداریم. البته برای این جذب نباید خط‌ قرمز‌ها را رد کنیم.

آن طرفی‌ها با امام حسین مشکل ندارند با سلیقه ما تضاد دارند

در روایت دیگری داریم که امام حسین رحمت‌الله‌‌الواسع است، در این خصوص تأمل نکردیم. رحمت امام حسین محدودیت ندارد اما ما با سلیقه‌مان، آن را محدود کردیم. همان شخصی که ما فکر می‌کنیم اهلیتی با امام حسین ندارد، چون ظاهرش با ما فرق دارد، هم با امام حسین اهلیت دارد منتها عملکرد ما آنطوری که دین، خدا، پیغمبر و اهل‌بیت (ع) گفتند، نبوده است بلکه سلیقه‌ای بوده و موجب دوری او شده است. آن طرف با امام حسین مشکل ندارد با سلیقه‌های ما مشکل دارد و به‌همین خاطر نمی‌آید. وگرنه من با این آدم‌ها زندگی می‌کنم، همان آدمی که شما وقتی او را می‌بینید، ظاهرش را نقد می‌کنید،  تا صحبت کربلا می‌شود، چشم‌هایش پر از اشک می‌شود! پس این آدم با امام حسین اهلیت دارد. از حاج‌قاسم سلیمانی یاد کنم که در این خصوص جمله‌ای حکیمانه داشت.

زمانی که می‌شنوم فلانی که هیأت امام حسین می‌آمد و در این مسیرها بوده، الان مسیرش را عوض کرده و مسیحی شده است، قبول نمی‌کنم. زیرا اصلاً امکان ندارد کسی که محبت امام حسین (ع) در دلش باشد، بخواهد در این حد غفلت کند! این فقط یک غفلت لحظه‌ای و آنی است واِلّا هر کسی در این خاک کشور جمهوری اسلامی زندگی می‌کند، یک جایی خودش، یا خانواده‌اش، یا اجدادش سروسَّری با امام حسین دارند. اصلاً کسی که در این سرزمین باشد، محال است که با امام حسین سر و سّری نداشته باشد.

اگر کسی در حال غرق شدن باشد، کشتی نجات به سمت او حرکت می‌کند یا کسی که دارد غرق می‌شود به سمت کشتی می‌آید؟ کشتی به سمت او می‌رود! هدف کشتی هم این است که آن شخص را نجات بدهد، نمی‌گوید سفید یا سیاه است؟ قدش کوتاه است یا بلند؟ زشت است یا زیبا؟ می‌گوید من باید او را در هر شرایطی است، نجات دهم!

در این چند سال، درست است مردم با خیلی از مشکلات مواجه بودند و امروز نارضایتی‌هایی دارند و به‌حق هم است، بعضی وقت‌ها به دوستان می‌گویم کسی که انتقاد دارد با اصل نظام مشکلی ندارد با عملکردها مشکل دارد. ما خون‌ها و شهیدهای بسیاری در این کشور برای امام حسین دادیم، خون آن‌ها روی این خاک و این کشور است بنابراین محال است کسی در اینجا با امام حسین(ع) عجین نباشد. از این قشری که امروز نام آن قشر خاکستری گذاشته شده است غافل نباشیم، اینها همه امام حسین (ع) را دوست دارند، منتها ادبیات آنها ادبیات خشک نیست. با آنها نباید برخورد سلیقه‌ای داشته باشیم و تند صحبت کنیم. این روش‌ها در دین ما نبوده است.

پیامبر همیشه همه را در آغوش می‌کشید، کسی که سنگ به ایشان می‌زد یا خاکستر بر سرش می‌ریخت، با لبخند پیامبر مواجه می‌شد. روزی یکی از دوستان پیغمبر به ایشان عرض کرد آقا اینقدر جسارت می‌کنند شما باز هم لبخند می‌زنید؟! حضرت فرمودند کار من همین است، من پیغمبر مهربانی هستم، گفت نمی‌شود بگذارید ما یک عکس‌العملی داشته باشیم، حضرت فرمود اگر می‌خواهید اینها درست شوند، باید خودمان را درست کنیم، باید خودمان را اصلاح کنیم.

من دوست دارم این را به گوش همه برسانم، دین و امام حسین (ع) ما، دستگیری می‌کنند نه مچ‌گیری. امام حسین حجت خدا است، در گودی قتلگاه هم زمانی که خون از تمام بدنش می‌رود، زمانی که شمر روی بدن حضرت نشسته است و امام می‌داند کشته می‌شود؛ با اینکه آرزو شهادت و رسیدن به لقاالله را دارد، باز به شمر می‌گوید تو این کار را نکن. یعنی در گودی قتلگاه، هم می‌خواهد دست بگیرد، نمی‌خواهد مچ بگیرد! امروز ما چقدر توانستیم این راه را پیش ببریم؟

البته بازهم می‌گویم برای این کارها نباید از خط قرمزها فراتر رفت. اینهایی که در جامعه هستند و ما به آنها قشر خاکستری می‌گوییم، بچه‌های ما، برادرها و خواهرهای ما هستند، یعنی جدای از ما نیستند و ما باید به آنها کمک کنیم.

یهودی که با عزاداری محرم، مسلمان شد

از توفیقاتی که در جذب این قشر داشتید هم بگویید.

دین و امام حسین(ع) ما، دستگیری می‌کنند نه مچ‌گیری. امام حسین در گودی قتلگاه هم زمانی که خون از تمام بدنش می‌رود، زمانی که شمر روی بدنش نشسته و می‌داند کشته می‌شود؛ با اینکه آرزوی شهادت دارد، باز به شمر می‌گوید تو این کار را نکن. یعنی می‌خواهد دست بگیرد، نمی‌خواهد مچ بگیرد!

مثلاً برای محرم امسال، در فضای مجازی شخصی به من پیام داد که شما امسال هم در ورزشگاه جلسه می‌گیرید؟ ما امسال نمی‌خواستیم دوباره در ورزشگاه تختی جلسه بگیریم، یکی از دلایل عمده‌ای که دوباره به ورزشگاه رفتیم همین پیام بود و انگار ما را بیدار کرد. آن شخص در پیامش نوشته بودم، من در آمریکا زندگی می‌کنم، محرم سال قبل به ایران و منزل اقوام در مشهد آمده بودم، دیدم اطراف خانه سروصدا می‌آید و جمعیتی دارند زمزمه می‌کنند. به فامیلم گفتم اینجا چه خبر است؟ گفت در این ورزشگاه روبروی خانه ما برای امام حسین عزاداری می‌کنند، گفتم عزاداری؟! گفت بله! گفت می‌خواهی ببینی؟ از پشت‌بام خانه ما مشخص است بیا برویم پشت‌بام! آمدیم روی پشت‌بام و من آنجا منقلب شدم و به او گفتم اگر ما هم بخواهیم برویم به ما اجازه می‌دهند؟ گفت بله! آمدیم و من خیلی منقلب شدم و به او گفتم چقدر دین شما خوب است، چقدر امام حسین شما خوب است! می‌خواهم مسلمان بشوم! بعد پرسیده بود، امسال همان ورزشگاه مراسم دارید، می‌خواهم برنامه‌ریزی کنم به ایران بیایم؟

از این اتفاقات زیاد افتاده است، یک یهودی ساکن آمریکا اینطور منقلب می‌شود، بعد کسی را که در این کشور زندگی می‌کند، حذف می‌کنیم؟ جوانان این کشور امام حسین را دوست دارند و در مکتبی بزرگ شده است که مادر و پدر او با روضه امام حسین (ع) عجین بوده است و حالا خودش غفلت دارد که البته ما در غفلت او خیلی موثر هستیم. اینها را نباید کنار بزنیم ولی متاسفانه توجه نمی‌کنیم.

جوانان ما دچار غفلت هستند اما عنادی با اهل بیت (ع) ندارند

یعنی روش سلیقه‌ای رفتار و عملکرد ما موجب دوری این افراد از دین و امام حسین(ع) شده است؟

ما باید آنطور که دین و حضرات گفتند، عمل کنیم، اصلاً بحث سلیقه نیست. وقتی طرف در کوچه با خمره شراب آمد و با یکی از حضرات روبرو شد، راهش را کج کرد و رویش را به دیوار کرد تا آقا او را نبیند. آقا خودشان دنبال او رفتند، به شانه او زدند و گفتند در هیچ شرایطی روی خودت را از ما برنگردان! دیگر از این پرواضح‌تر چه داریم؟ پرواضح‌تر از سفینه‌النجاة بودن امام حسین(ع) چیست؟! گاهی یک ریشه‌ای عناد و مشکل دارد و اما گاهی تنها غفلت دارد، نوع برخورد با هردو متفاوت است، امروز اکثراً در جامعه ما غفلت دارند. آن‌ها عنادی با دین و اهل بیت (ع) ندارند، بلکه دچار غفلت هستند. ما باید برای همه بغل باز کنیم تا آن‌ها را جذب کنیم.

هیأتی‌ها برای کمک به مردم از «شکل‌کار » دوری کنند

هیأت‌ شما در حوزه خدمات اجتماعی با جریان «هم‌قصه‌ها» کمک‌های بسیاری دارد، چرا در این حوزه وارد شدید؟

گاهی یک ریشه‌ای عناد و مشکل دارد و اما گاهی تنها غفلت دارد، نوع برخورد با هردو متفاوت است، امروز اکثراً در جامعه ما غفلت دارند. ما باید برای همه بغل باز کنیم تا آن‌ها را جذب کنیم.

نوکری کردن برای امام حسین (ع) صرفاً به گریه کردن و سینه زدن نیست، هر کدام از ما باید جلوه‌ای از اهل‌بیت (ع) باشیم. ما نمی‌‌توانیم امام یا آن کشتی نجات باشیم باشیم، ولی می‌توانیم یک جلوه‌ای از آن باشیم. اهل‌بیت (ع) در زمان خودشان پناهگاه و مأمن مردم بودند یعنی مردم در گرفتاری‌‌ها و مشکلات به آنان پناه می‌آوردند. امروز هم باید مردم بتوانند به نوکرهای اهل‌بیت (ع) پناه بیاورند، این یعنی آن مسیری که امام حسین (ع) برای ما تعریف کرده است، غیر از این باشد باز همان سلیقه است. ما باید به سمت مردم برویم و بفهمیم درد و مشکل آنها چیست؟

البته با احترامی که برای همه دوستان قائل هستم خوب است در این حوزه خدمات اجتماعی کمی از شکل کار بیرون بیاییم. آقا میثم مطیعی قبل از دهه محرم برای خوزستان، یک پستی گذاشت که الآن دیگر وقت پست گذاشتن و توییت کردن نیست، باید وسط میدان بیاییم، این خوب است که از شکل کار بیرون بیاییم. اینکه ما محرم نمی‌گیریم و خرج محرم را به آنجا می‌دهیم، غلط است. اولاً آدم وقتی نماز می‌خواند باید روزه هم بگیرد، روزه می‌گیرد باید نمازش را هم بخواند نمی‌تواند بگوید من روزه می‌گیرم ولی نماز نمی‌خوانم یا برعکس. اوایل جنگ پیش امام (ره) آمدند که پول هیأت و مراسم را در جبهه هزینه کنیم، امام فرمودند کار امام حسین (ع) را انجام دهید و روضه‌ها را برقرار کنید، این‌جا باید وظیفه خودش را انجام دهد، آنجا هم باید وظیفه خودشان را انجام دهند. اینکه من هیأت را تعطیل کنم و به خوزستان بروم یا هزینه هیأت را برای خوزستان بگذارم، کاملاً کار اشتباه و غلطی است.

مردم ما در حوزه کمک‌رسانی و خدمات اجتماعی بی‌نظیر هستند. شب عید غدیر از لحاظ اطعام و پذیرایی مشهد درحال منفجر شدن بود. افراد به احسن‌ وجه با حفظ تمام پروتکل‌ها درحال اطعام و خدمات رسانی بودند. این پروتکل‌ها هزینه‌های مضاعف به هیأت‌ها گذشته اما بازهم اجرا می‌کنند.

همین که می‌خوانم عنایت اهل بیت است

اهل بیت (ع) چه عنایت‌هایی به شما داشتند؟

نوکری برای امام حسین (ع) صرفاً به گریه و سینه زدن نیست، هر کدام از ما باید جلوه‌ای از اهل‌بیت (ع) باشیم. اهل‌بیت (ع) در زمان خودشان پناهگاه و مأمن مردم بودند. امروز هم باید مردم بتوانند به نوکرهای اهل‌بیت (ع) پناه بیاورند

عنایت‌هایی بسیاری داشتند که از سرم هم زیاد است. همه این‌هایی که می‌گویم توفیق است وگرنه من اندازه این‌ها نیستم که بخواهم روضه برگزار کنم، این همه جمعیت بیایند، قشر خاکستری بیایند و این همه کارهای اجتماعی انجام دهیم، اینها همه توفیق است؛ واِلا من حتی نمی‌توانم دکمه پیراهنم را ببندم.

در زمان مشکلات به حضرت زهرا متوسل می‌شوم

اگر دلتان بگیرد، به کدام یک از ذوات مقدس توسل می‌کنید و روضه می‌خوانید؟

امام حسن عسکری (ع) فرمودند: هر کس در این عالم گرفتار می‌شود به یکی از ما ذوات مقدس متوسل می‌شد اما خود ما در گرفتاری‌هایمان به مادرمان فاطمه زهرا (س) متوسل می‌شویم، من هم در زمان مشکلات متوسل حضرت زهرا (س) می‌شوم. زمزمه‌ای می‌کنم یا مداحی گوش می‌دهم، فرقی هم نمی‌کند چه کسی بخواند، مهم آن چیزی است که می‌‌خواند.

مداحی کار فرهنگی است برخورد و تذکر در این حوزه هم باید فرهنگی باشد

برای جلوگیری از اشتباهات در حوزه مداحی و ستایشگری معتقدید باید بزرگترها وارد عرصه شوند یا نهادهایی مانند کانون مداحان؟

در خصوص خطاها اول باید شناسایی شود و بعضاً سازمان تبلیغات یا بزرگان این عرصه اقدامی کنند. کار مداحی و سخنوری، کار فرهنگی است، اگر ما یک زمانی هم می‌خواهیم برخوردی انجام بدهیم، این برخورد باید فرهنگی باشد، خدایی ناکرده برخورد امنیتی و نظامی نباید باشد. نمونه‌هایی هم داشتیم بعضاً برخوردهایی صورت گرفته که اثر سوء گذاشته است.

این برخوردها هم چیزی نیست که ما بیاییم جلوی دوربین و در فضای مجازی نشر دهیم بلکه باید دوستانه حل شود و نباید بیرون از خانواده برود. دین ما دین آبروداری است و دین آبروریزی نیست و تحت هر شرایطی باید آبروداری کنیم. در هر صورت چه کانون مداحان به عنوان زیرمجموعه سازمان تبلیغات چه بزرگان این عرصه باید با حفظ آبروی افراد اقدامی کنند.

 

بخش دیگری از مصاحبه خبرگزاری فارس با امیر کرمانشاهی

انتهای پیام/





منبع خبر

این مطلب مفید بود؟
>

آخرین اخبار

تبلیغات
تبلیغات
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید