کوله بار گناهانم بر دوشم سنگینی میکرد… . ندا آمد بر در خانه ام بیا، آنقدر بر در بکوب تا …

کوله بار گناهانم بر دوشم سنگینی میکرد…
.
ندا آمد بر در خانه ام بیا، آنقدر بر در بکوب تا …


کوله بار گناهانم بر دوشم سنگینی میکرد…
.
ندا آمد بر در خانه ام بیا، آنقدر بر در بکوب تا در به رویت وا کنم…
.
وقتی بر در خانه اش رسیدم
هر چه گشتم در بسته ای ندیدم!!
.
هر چه بود باز بود…
.
گفتم: خدایا بر کدامین در بکوبم؟؟؟؟
.
ندا آمد: این را گفتم که بیایی…
.
وگرنه من هیچوقت درهای رحمتم را به روی تو نبسته بودم!
.
کوله بارم بر زمین افتاد و پیشانیم بر خاک…
.
“مهربان خدایم دوستت دارم”
.
پ ن: اگر دلتون گرفته ،حرف های دلتون با خدا رو بنویسید….
.

.

. . . شیعه



منبع

dookhtar__chadori@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

این مطلب مفید بود؟
>

آخرین اخبار

تبلیغات
تبلیغات
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید