به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه فرهنگ و هنر مشرق، ناگهان خودم را با استاد مرتضی سرهنگی در پاویون مقامات تنها میبینم. همان جایی که برای کاندیداهای ریاست جمهوری دست و پا کردند تا قبل از حضور در مناظره انتخاباتیشان، گلویی تازه کنند و حال و احوالی بپرسند.
نمیدانم چطور حرف میرود سراغ کتاب روزهای بی آینه که میدانم جزو کتاب های مورد علاقه استاد است. استاد سرهنگی هم نام کتاب عصرهای کریسکان را میگذارد کنار کتاب قبلی و میگوید بعد از خواندن این دوکتاب که همزمان شده بودند، سه روز کارم به بیمارستان و بستری کشید!
کتاب اول را خوانده بودم و تصمیم گرفتم کتاب دوم را همین فردا شروع کنم. لابلای همین حرفها هستیم که دکتر جوادی، معاون فرهنگی وزیر ارشاد، با عصای سیاه رنگش وارد میشود. افتادگی و تواضعش هر مخاطبی را به احترام وا میدارد. حدس میزنم انتظامات صدا و سیما با آقای معاون وزیر هم مثل بقیه رفتار کرده است. آقای دکتر را از اتومبیلش پیاده کردهاند تا از درِ جام جم تا ساختمان ۱۳ طبقه تولید را با آن شیب تند و سربالایی نفسگیرش، پیاده گز کند!
آقای حسنبیگی دبیر علمی جایزه جلال هم به همین سرنوشت دچار بوده که البته برو بچههای خانه کتاب به دادشان میرسند. آقای شرفی خبوشان هم که دو سال قبل، دبیر علمی جایزه جلال بود و حالا مجری و کارشناس میز ادبی برنامه «شب ادبیات» است هم از راه میرسد.
نمیدانم روز تقسیم شانس، جلال آل احمد کجا بوده که اینقدر سهم کمی نصیبش شده است. در این روزها که خیلی از برنامه های جمعی با تعداد اندکی از حاضران و با رعایت موازین بهداشتی برگزار میشود، اختتامیه جایزه جلال اینگونه باشد که نه کسی بالای سن برود و نه کف مرتب و صلواتی برای برگزیدگان، بدرقه راه شود.
رفت و آمد عوامل برنامه شب ادبیات اما انگار بیشتر از شبهای دیگر است. هم تعداد مهمانان بیشتر شده و هم کلی میان برنامه آماده شده که باید بین گفتگوها پخش شود. با این همه، از پخش شبکه چهار اعلام میکنند که برنامه با ۱۳ دقیقه تأخیر شروع میشود.
۲۳ و ۵ دقیقه است که آقایان شرفی خبوشان و جوادی برای بخش اول برنامه وارد استودیو میشوند. سری به استودیو میزنم و تعجب میکنم که هیچ نمادی از جایزه جلال دیده نمیشود! بعد متوجه میشوم یاد جلال آل احمد هم در این برنامه کم است. همه اش میشود چهار دقیقه از مستندی که چند سال پیش درباره جلال ساخته شده بود و در بین بخش های برنامه پخش میشود.
دکتر جوادی از امکان پیش آمده بابت برگزاری اختتامیه جایزه جلال در یک برنامه تلویزیونی ابراز خرسندی میکند و میگوید: جایزه جلال برای ارتقای زبان و ادبیات ملی – دینی ماست و عرصهای است برای بزرگداشت پدیدآورندگانی که در این زمینه موفق بوده اند. جایزه جلال بستری است تا در آن زبان و ادبیات فارسی رشد کند و ارتقا یابد.
شرفی خبوشان سئوال خوبی میکند و میپرسد: آیا ۱۳ دوره برگزاری جایزه جلال باعث شده که مردم به آثار نامزد شده و برگزیده آن، توجه بیشتری بکنند؟
دکتر جوادی هم میگوید که در هر دوره اتفاقات خوبی افتاده است اما هنوز به اهدافی که داشته ایم، نرسیدهایم. این یک جایزه ملی است و نباید همه مسائل آن را از وزارت ارشاد انتظار داشت. بخش خصوصی و انجمن های ادبی هم باید نقششان را در این زمینه ایفا کنند…
دکتر جوادی به لزوم نقد هم اشاره میکند و میگوید: نقدهای ادبی مهم است و کتاب های انتخاب شده جایزه جلال باید نقد شوند تا این نقدها به رونق بازار و فروش آن ها هم کمک کند. اصولا اعتبار هر جایزه ای به داوران آن است و در این زمینه هم از سطح خوبی برخورداریم.
پایان این گفتگو با میان برنامه ای است که پخش میشود و تا دکتر جوادی جایش را به مهمان بعدی یعنی آقای جلالی، دبیر اجرایی جایزه بدهد.
در این فاصله، وحیدزاده تهیه کننده برنامه از شرفی خبوشان که گوشه ای از اتاق فرمان ایستاده میپرسد از برگزیدگان امشب خبری دارد یا نه که با جواب منفی روبرو میشود. معلوم میشود هنوز هیچ کس جز داوران و دبیران نمیداند در دل آن پاکتهای در بسته چه میگذرد.
آقای جلالی از همه ناشران و دستاندرکاران حوزه نشر که کتاب هایشان را برای داوری به دبیرخانه جایزه رسانده اند تشکر میکند و اماری از آنها ارائه میدهد؛ در بخش رمان و داستان بلند، ۸۲۰ اثر؛ در بخش داستان کوتاه، ۳۴۲ اثر؛ در بخش نقد ادبی، ۷۶ اثر و در بخش مستندنگاری، ۴۷۴ اثر.
آقای حسن بیگی دبیر علمی جایزه هم حالا به داخل استودیو رفته است. کلیپ های از داوران و نامزدان بخش رمان و داستان بلند پخش میشود و بعد از آن، برگزیده این بخش توسط آقای حسن بیگی اعلام میشود. بقیه بخش های هم به همین منوال پیش میرود.
در بخش داستان کوتاه البته خبری از برگزیده نیست!
بیست دقیقه از نیمه شب گذشته است که از پخش شبکه چهار اطلاع میدهند زمان برنامه تا ۳۸ دقیقه بامداد است. تهیه کننده البته تلاش میکند که وقت اضافی برای برنامه بگیرد. پیگیریهایش جواب میدهد و ۱۰ دقیقه به زمان برنامه اضافه میکنند.
حسن بیگی در این فاصله دارد برای جواد مولانیا، مجری برنامه، درباره علت برگزیده نداشتن بخش داستان کوتاه توضیح میدهد.
ساعت دیجیتال اتاق فرمان میدود. فرصت کم است و در همین چنددقیقه باقی مانده، علیرضا بهرامیاز دبیر اجرایی جایزه درباره چگونگی تأمین کتاب ها برای داروی میپرسد و جلالی پاسخ لازم را ارائه میکند.
برای اعلام برگزیدگان بخش مستندنگاری، استاد سرهنگی وارد استودیو میشود و فرصت کمی وجود دارد برای این که صدابردار برنامه، میکروفن یقه ای او را وصل کند. زمان برنامه هم به دقایق پایانی رسیده. استاد که ساعتی را در پاویون مقامات به سر برده تا نوبتش برسد با رویی گشاده و شفاف، برگزیدگان این بخش یعنی کتاب های فرکانس ۱۱۶۰ و گوهر صبر را به عنوان برگزیده اعلام میکند و نام کتاب از ری تا شام را به عنوان اثر تقدیر شده میخواند.
دقیقه شمار ساعت دیجیتالی اتاق فرمان به ۴۷ دقیقه بامداد رسیده و آنقدر زمان کم است که مجبور میشوند تیتراژ پایانی را زیر صدای مجری پخش کنند.
در حالی از سعید چگینی از نیروهای فعال جایزه جلال و حامد صلاحی سردبیر برنامه شب ادبیات خداحافظی میکنم که بقیه عوامل هم یکی یکی از استودیو بیرون میآیند و من حیفم میآید با استاد سرهنگی که آخرین نفر است، یک عکس سلفی نداشته باشم. اگر چه این سئوال در ذهنم باقی میماند که چرا من باید تنها خبرنگاری باشم که حاشیه های اختتامیه جایزه جلال را ببینم و برای رسانهام، بنویسم؟!
*میثم رشیدی مهرآبادی
منبع خبر