به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، سومین گفتگوی مجازی درباره کتاب های پرمخاطب انتشارات «راه یار» با محوریت کتاب «دختر تبریز» با حضور هدی مهدیزاد؛ نویسنده کتاب و میثم رشیدی مهرآبادی؛ نویسنده و خبرنگار سایت خبری مشرق برگزار شد.
مهدیزاد در ابتدای این گفتگو در پاسخ به اینکه «دختر تبریز» اولین کتابش است، گفت: «دختر تبریز» اولین تجربه من در حوزه تدوین کتاب بود. البته فعالیتهای دیگری در حوزه نوشتن داشتم اما این کتاب نخستین اثر چاپ شده از من است.
این نویسنده درباره آشنایی خود با صدیقه صارمی، راوی کتابش هم توضیح داد: سابقه آشنایی من با خانم صارمی به اواخر دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ برمیگردد که در یک اردوی دانش آموزی برای اولین بار با ایشان آشنا شدم و ویژگیهای شخصیتی متمایز خانم صارمی من را بیشتر مشتاق کرد که هرچه بیشتر با ایشان آشنا شوم و ارتباط خود را حفظ کنم.
وی افزود: خانم صارمی یکی از مربیانی بودند که از هر لحاظ برای دانش آموزان خود وقت میگذاشتند. ارتباط صمیمی او با دانش تا اندازهای بود که ما او را نه به اندازه یک مربی بلکه به اندازه یک دوست میدانستیم که راحت میتوانستیم مسائل خود را با او درمیان بگذاریم. این موضوع برای من بسیار جالب بود. البته جالبتر از این موضوعات، خاطراتی بود که خانم صارمی از سالهای انقلاب و دفاع مقدس تعریف میکردند.
نویسنده کتاب «دختر تبریز» ادامه داد: من به عنوان یک دانشآموز متولد سال ۱۳۶۵ تا آن روزها آنچنان روایتهای زنانهای از انقلاب و دفاع مقدس نشنیده بودم و برای من جالب بود که در اوج مبارزات انقلابی، یک دختر نوجوان با جرئت و جسارت بتواند وارد این میدان شود و با دوربین عکاسی خود از صحنهها عکس بگیرد و یا در ایام دفاع مقدس به عنوان امدادگر وارد میدان شود.
میثم رشیدی مهرآبادی در بخشی از این گفتگو خطاب به «مهدی زاد» با بیان اینکه گویا خاطرات قبل از اینکه به دست شما برسد، توسط دوستان دیگری هم گرفته شده بود؛پرسید: انگیزه آن دوستان از گرفتن این خاطرات چه بوده است؟ همچنین چگونه آنها به گزینه خانم صارمی برای دریافت خاطرات او رسیدند؟ آنها هم از شاگردان قدیم خانم صارمی بودند و یا از مسیر دیگری به این گزینه رسیدند؟
مهدیزاد در پاسخ به این پرسش گفت: در سال ۱۳۹۱ فراخوانی برای ثبت خاطرات مربیان پرورشی دهه ۶۰ تبریز اعلام شد. من در آن روزها که با دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی همکاری داشتم، ثبت خاطرات خانم صارمی را برای انتشار در یک کتاب پیشنهاد دادم که در نهایت هم این خاطرات ثبت شد. البته بخشی از خاطرات ایشان در کتاب «مربای گل محمدی» هم آمده است.
وی افزود: بعد از این مسئله فراخوان دیگری برای ثبت خاطرت مریبان نهضت سوادآموزی داده شد که باز هم خانم صارمی جزو فعالان این حوزه محسوب میشد. بعدها با توجه به شناختی که از خانم صارمی به دست آورده بودم و همزمان با ثبت خاطرات خانم صارمی در این دو حوزه، هم دوستان فعال در دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی به این نتیجه رسیدند و هم شناختی که من از خانم صارمی به آنها انتقال داده بودم مشخص شد عرصههای فعالیت خانم صارمی بسیار بیشتر است. به همین خاطر، قرار شد تا خود خانم صارمی به عنوان یک سوژه خاص مورد مطالعه قرار بگیرد و شناسانده شوند.
مهدیزاد درباره وضعیت فعلی خانم صارمی اظهار کرد: خانم صارمی بعد از بازنشستگی از آموزشوپرورش همچنان در مدارس استان آذربایجان شرقی فعالیت دارند و دروس تعلیمات دینی را در پایههای دوره دبیرستان تدریس میکنند. همچنین فعالیتهای او در حوزههای تعلیم و تربیت و خدمت به نوجوانان و جوانان ادامه دارد.
ترجمه، حسوحال را انتقال نمیدهد
میثم رشیدی مهرآبادی در ادامه این گفتگو خطاب به خانم مهدی زاد گفت: یکی از کارهای سختی که شما داشتید تدوین کتاب به زبان فارسی از گفتههای راوی بوده که خاطرات خود را به زبان آذری بیان کرده است. این یکی از کارهای دشوار است برای اینکه آن حس و حال سوژه به مخاطبان منتقل شود. البته شما اشاره کردید که تمام خاطرات را بازشنوایی و مرور کردید و چند جلسه هم گفتگوی تکمیلی داشتید. این سختی را ما همیشه در کتابهایی که راوی به زبان دیگری صحبت میکند و متن قرار است به زبان دیگری تدوین شود داریم. البته یکی از کتابهای شاخصی که در این حوزه موفق بوده، «نورالدین پسر ایران» به تلاش خانم معصومه سپهری است. لطفا به ما از سختیهای این کاربگویید و احیانا این کتاب یا کتابهای دیگری الگوی شما بودند؟
مهدیزاد در پاسخ به این پرسش بیان کرد: بیشتر مصاحبهها را شخصاً گوش میکردم که مبادا در زمان پیاده سازی از زبان ترکی به زبان فارسی لطمهای به مفهوم متنها وارد شود. تمام تلاش خود را کردیم تا هرآنچه خانم صارمی در زبان ترکی آورده، در زبان فارسی هم آن را انتقال بدهیم. حالا تا چه اندازه موفق بودیم را باید از مخاطبان پرسید. البته خاصیت زبان ترکی این است که بسیاری از حسها و مفاهیم را نمیتوان به زبان فارسی به مخاطبان انتقال داد.
میثم رشیدی در میان صحبتهای خانم هدی مهدیزاد پرسید: خانم صارمی خودشان از انتقال این پیام راضی بودند؟
مهدیزاد در پاسخ به این سؤال خبرنگار سایت خبری-تحلیلی مشرق گفت: قبل از اینکه این کتاب چاپ شود، از خانم صارمی خواهش کردیم که یک نوبت کتاب را مطالعه کنند که اگر در جایی ایرادی دارد، برطرف کنیم که خوشبختانه چنین موردی از طرف ایشان بیان نشد.
رشیدی در بخش دیگر این گفتگوی اینستاگرامی گفت: شما در سخنان خود میگفتید که چه سختیهایی را برای نگارش کتاب «دختر تبریز» گذراندید. نمونههای مکتوبی هم داشتید که از آنها الهام بگیرید؟
مهدیزاد پاسخ داد: بله. نمونههای مکتوبی که شما به آن اشاره کردید داشتم. این کتابها مثل «نورالدین پسر ایران» و «لشکر خوبان» بود. در ضمن بخاطر ارتباطی که من با خانم سپهری داشتم درسهای بزرگی از او گرفتم. البته سالها پیش که ما در یک تیم تحقیقاتی در مورد ایثارگران و شهدا داشتیم در آن زمان هم با مشکلاتی روبرو میشدیم. زیرا بیشتر افرادی که ما با آنها در تبریز مصاحبه میکردیم ترک زبان بودند و زمانی که میخواستیم این مفاهیم را به زبان فارسی انتقال بدهیم بسیاری از مواقع احساس میکردیم که آن حس درونی فرد مصاحبه شونده را نمیتوانیم انتقال بدهیم.
وی افزود: در این شرایط سعی کردم از نکاتی که خانم سپهری به ما میگفتند، استفاده کنیم. بسیاری از مواقع میدیدیم که مطالبی که به زبان ترکی بیان میشود باید به همان زبان هم در کتاب و نوشتهها بیاید. زیرا زبان ترکی خیلی غنیتر از آن چیزی است که تصور میکنیم. در واقع وقتی وارد کار ترجمه زبان ترکی به فارسی میشویم آنجاست که متوجه میشویم که چقدر این زبان، غنی است.
رشیدی در ادامه این بحث گفت: بله. حتی برخی از سرتیترها و تیترها هم شما به همان زبان ترکی آوردید. این موضوع نشان میدهد که زبان دیگری نمیتواند جایگزین زبان ترکی شود.
نویسنده کتاب «دختر تبریز» عنوان کرد: بله گاهی اوقات احساس میکردیم که اگر بخواهیم معادل فارسی این مطالب را بنویسیم به خوبی و شیرینی کار لطمه وارد میکند. بنابرین ترجیح دادیم که آن بخشها را به همان زبان ترکی در کتاب بیاوریم.
خبرنگار سایت خبری-تحلیلی مشرق در بخش دیگری از این گفتگو بیان کرد: من مصاحبههایی با دوستان ترک زبان داشته ام که آنها به فارسی صحبت میکردند. اما بعضی اوقات که احساسات آنها به غلیان درمیآمد لفظهایی را استفاده میکردند که از آنها میخواستم ترجمه آن را بیان کنند و آنها میگفتند که اینها به فارسی ترجمهای ندارد!اساسا چرا این کتابها به زبان ترکی نوشته نمیشوند تا بعد برای ترجمه آن به فارسی اقدام شود؟
انتشار «دختر تبریز» به زبان ترکی آذربایجانی
مهدیزاد پاسخ داد: خانم صارمی، فرد تحصیل کردهای هستند و آشنایی کاملی به زبان فارسی دارند. حتی در یک زمانی فکر کردم که چرا به زبان فارسی با او مصاحبه نکنم. اما بعدا دیدم که خانم صارمی هم احساسات خودشان را راحتتر به زبان مادری بیان میکنند. بنابراین مجبور بودیم که مصاحبهها را به زبان ترکی ضبط کنیم.
وی افزود: اما در مورد تدوین کتاب که چرا به زبان ترکی تدوین نشد، به خاطر مخاطبان بود. ما اینگونه نگاه میکردیم که مخاطبان این کتاب عموم جامعه هستند. بنابر این تدوین کتاب به زبان فارسی بود ولی خوشبختانه در تصمیم گیریهایی که شده قرار است که حتما نسخهای از این کتاب به زبان ترکی و حتی به زبان آذربایجانی جمهوری آذربایجان ترجمه شود.
رشیدی در این بخش از گفتگو عنوان کرد: این کتاب ظرفیت دارد که به عربی و انگلیسی هم ترجمه شده و به بازارهای کتاب در جهان عرضه شود. زیرا تصویر بسیار جالب، حقیقی و ملموسی از انقلاب اسلامی در خارج از پایتخت ارائه میدهد. چیزی که بسیاری از ما آن را تجربه نکردیم، به غیر از چند کتابی که دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب منتشر کرده و نشان داده که چه عکسها و خاطرههای خوبی از آن زمان وجود دارد، حتی از آن دوران فیلمهایی است که به صورت خودجوش و با همان امکانات محدود در سبزوار و یا نقاط مختلف کشور گرفته شده است. این تصاویر را حتی ما هم ندیدیم و فکر میکنیم که انقلاب فقط در تهران اتفاق افتاده است.
فصلبندیهای کوتاه موجب جذابیت کتاب شده
رشیدی ادامه داد: یکی از ویژگیهای خوب کتاب «دختر تبریز» این است که شما یک بخش مستقل به عکسهایی اختصاص دادید که خانم صارمی از جریان انقلاب در تبریز گرفته یا بعدها از مزار شهدا عکسهایی گرفته است. در این کتاب عکسهای بسیار جالبی از سالهای اول وادی رحمت تبریز هم دیده می شود.
این فعال رسانهای خاطرنشان کرد: ویژگی بعدی کتاب، فصلهای کوتاه آن است که خواننده را با خود همراه میکند. این کتاب را در کندترین زمان میتوان ۳ ساعت و نیم تا ۴ ساعت مطالعه کرد. خاطرات این کتاب کشش دارد به نحوی که در یک نشست مخاطب میتواند با آنها همراه شده و آن را بخواند.
وی خطاب به خانم مهدی زاد بیان کرد: ادبیات کتاب «دختر تبریز» بسیار روان و خوب است. این قوت قلم در نوشتار شماست یا در جریان ویرایش است که اینگونه میشود؟ البته ویرایش هم به نظرم حتما باید توسط فردی به غیر از نویسنده انجام شود. به دلیل اینکه گاهی اوقات، خاطرات زیر نقاب ظرفیت ادبیات آن خاطرات پنهان میشود و حتی اگر این ادبیات قدری هم ضعیف باشد خواننده آن را میبخشد و مطالعه را ادامه میدهد و کتاب را کنار نمیگذارد. در این کتاب، ما هم با خاطرات جذابی روبرو هستیم و هم قلم شما پرکشش است. میخواهم بگویم که این کتاب و متن آن حاصل بازنویسیهای شما است یا اینکه مورد ویرایش اساسی قرار گرفته است؟
هدی مهدیزاد در پاسخ به این سؤال اظهار داشت: بیشتر کار در بخش تدوین آن انجام شده و خیلی ویراستاری نشده است.
اما در حوزه عکسها به نکته بسیار خوبی اشاره کردید.. البته به این نکته هم اشاره کنم که بیشتر عکسهایی که خانم صارمی از انقلاب و دفاع مقدس داشتند متاسفانه در طول زمان از بین رفتند و در واقع گم شدهاند و ما فقط تعداد اندکی از این عکسها را توانستیم در کتاب استفاده کنیم.
وی افزود: از زیباترین صحنههایی که در این عکسها میشود دید، مزار شهدا است که متأسفانه دیگر گلزار شهدای تبریز آن حال و هوا را ندارد. در طرح یکسان سازی این زیبایی به کل از بین رفته است.
فقدان روایتهای زنانه از دوران انقلاب
رشیدی نیز در تکمیل این صحبتها گفت: بله. متاسفانه این اتفاق برای گلزار شهدای تهران هم در حال وقوع بود که از انجام آن جلوگیری شد. البته در برخی نقاط آن یکسان سازی و مناسب سازی انجام شد اما به هر حال بخشی از آن خاطرات هم از بین رفت.
مهدیزاد هم در پاسخ به پرسشی درباره کتاب بعدی خود تصریح کرد: کتاب دوم هم که قرار است در حوزه زنان باشد روایتهایی از یک مادر شهید خواهد بود و اینکه مطلبی که در مورد کتاب «دختر تبریز» هم لازم است توضیح بدهم این است که ما در حوزه روایتهای زنانه از انقلاب با فقدان مواجه هستیم. یعنی ما روایتهای زنانه از دوران انقلاب بسیار کم داریم و این یکی از دلایلی بود که ما را مصمم میکرد تا خاطرات خانم صارمی را ثبت و تدوین کنیم.
وی افزود: این نکته را هم لازم بود تا بیان کنم که خانم صارمی خودشان یک راوی منفعل نبودند و در عرصههای مختلف چه در کسوت مربی نهضت و چه در کسوت یک امدادگر در جبههها حضور فعال داشتند. او در عملیاتهای مختلف حضور داشت و در فعالیتهای جهادی خود در اردوها و همچنین در ستاد پشتیبانی از جنگ حضور فعالی داشتند.
«دختر تبریز»؛ الگوی عینی از زن انقلابی
نویسنده کتاب «دختر تبریز» ادامه داد: یکی از ویژگیهای بارز خانم صارمی که بعد از کتاب بیشتر از سوی مخاطبان به ما انتقال داده شد فعال و جسور بودن او بود. نکته دیگر اینکه ما از دیدگاه جامعه شناختی، در بحث جامعه پذیری جوانان متاسفانه الگوی ملموس و عینی نداریم که بتوانیم یک زن انقلابی را برای جوانان امروزی خود معرفی کنیم. اما یکی از ویژگیهای خوب کتاب «دختر تبریز» همین حس همزاد پنداری مخاطب با سوژه کتاب است و اینکه یک الگوی عینی از زن انقلابی داریم که میتوانیم آن را به جامعه معرفی کنیم.
مهدیزاد خاطرنشان کرد: واقعیت این است که خود من قبل از چاپ این کتاب، خیلی تصور نمیکردم که برای نوجوانان و جوانان باورپذیر باشد. ولی خوشبختانه آنچه از طرف مخاطبان بیان میشود اتفاقا حاکی از باورپذیری در این مورد است. دوستانی تعریف میکردند که در مدرسه آنها این کتاب به عنوان یک تکلیف برای دانشآموزان تعیین شده به صورتی که خود نوجوانان پیشنهاد کردند ما نمایشنامهای در مورد این کتاب تهیه کنیم و به صورت نمایش هم در مدرسه اجرا شود.
رشیدی مهرآبادی در این بخش از گفتگو با بیان اینکه اسم «دختر تبریز» نام بزرگی است گفت به عنوان یک تهرانی میخواهم بپرسم که چطور به این اسم رسیدید؟ احیانا لقب دختر تبریز را میشود به فرد دیگری اطلاق کرد یا خیر؟
مهدیزاد پاسخ داد: در مورد عنوان کتاب که «دختر تبریز» است باید عرض کنم که این عنوان خلاصهای از تمام ویژگیهای راوی کتاب است. سعی شد تا با انتخاب این عنوان هم فضای زنانگی کتاب بیان شود و هم اینکه تمام این اتفاقاتی که در این کتاب رخ داده برای یک دختر جسور، فعال و شجاع از خطه آذربایجان و شهر تبریز است.
وی افزود: اما اینکه آیا دختر تبریز فقط مختص به خانم صارمی است باید عرض کنم که خانم صارمی نمایندهای از دختران تبریز هستند. واقعیت این است که در شهر تبریز از دوران انقلاب و زمان حاضر زنان انقلابی کم نداریم و تمام آنها میتوانند سوژههایی مناسب برای نگارش کتاب باشند و در این میان خانم صارمی هم نمایندهای از میان تمامی دختران و زنان تبریز هستند.
ویرایش جدید کتاب «دختر تبریز» در راه است
رشیدی که خود نیز چندین کتاب به نگارش درآورده است، خطاب به خانم مهدی زاد یادآور شد: اشاره کردید که کتاب «دختر تبریز» میتواند نمونه خوبی برای الگودهی برای جوانان امروز باشد اما میبینیم که خاطرات کتاب در دهه ۸۰ متوقف میشود. به هرحال الان نزدیک به ۲۰ سال از آن زمانی که شما خاطرات را در این کتاب به پایان میرسانید، سپری می شود و در این ۲۰ سال هم با توجه به اینکه هنوز هم خانم صارمی در عرصه آموزشی و پرورشی فعالیت دارند حتما اتفاقهایی برای ایشان افتاده که قابل توجه و آموزنده است. به طور مثال اتفاقهایی که در سال ۱۳۸۸ پشت سر گذاشتهایم حالا این سؤال پیش میآید که یک زن انقلابی با این روحیه در شهر تبریز که چه کارها و فعالیتهایی انجام داده است.
رشیدی خاطرنشان کرد: میخواهم بگویم که برای این خلأ ۲۰ ساله چه برنامهای دارید تا ما بدانیم که تا چند ماه پیش که آخرین گفتگوها با او انجام شده ما انعکاس و عملکرد چنین شخصیت انقلابی و فعالی را در سالهای نزدیکتر ببینیم.
مهدیزاد در پاسخ به این پرسش عنوان کرد: قطعا همینطور بوده و خودمان برنامه داریم که در مورد فعالیتهای خانم صارمی از دهه ۸۰ به بعد مصاحبههای تکمیلی بگیریم. آن زمان که مصاحبهها را ضبط میکردیم شرایط برای ضبط خاطرات دهه ۸۰ تا امروز مناسب نبود ولی ما قول آنها را هم از خانم صارمیگرفتیم که قرار بود در اسفندماه این مصاحبههای تکمیلی شروع شود که متاسفانه شرایط به وجود آمده مانع کار ما شد اما من این قول را به شما و مخاطبان میدهم که در چاپهای بعدی حتما به این نکات توجه خواهد شد.
نویسنده کتاب «دختر تبریز» در پاسخ به سوالی درباره وضعیت مواجهه با بیماری کرونا در تبریز نیز تصریح کرد: خوشبختانه همکاری مردم برای مقابله با ویروس کرونا خیلی خوب بوده است. البته من آمار دقیقی از مبتلایان ندارم اما نکتهای که برای من جالب بود این بود که خانم صارمی و امثال او که در دوران جنگ در ستاد پشتیبانی از رزمندگان خیلی خوب درخشیدند، امروز هم در مواجهه با مشکل کرونا در قالب تیمهای خودجوش در مساجد و کارگاههای تولیدی و حتی با هزینههای خود در تولید ماسک و کمکرسانی به پرستاران فعال هستند و شروع کننده این کارها، خانم صارمی و دوستان او بودند.
رشیدی در تکمیل این صحبتهای خانم مهدیزاد گفت: من به این نتیجه رسیدم که اگر ساختار بسیج و این اتفاقهای خودجوش جهادی در کشور نبود واقعا جا داشت که وضع خیلی نابههنجارتری داشته باشیم ولی این وضعیت فعلی، امیدوارکننده است.
این فعال رسانهای ادامه داد: ما در سایت خبری مشرق، روایتهای مختلفی که درباره مواجهه با کرونا از طرق مختلف میرسد، منتشر میکنیم مانند روایتهای خوزستان و اصفهان و… . در تهران هم خانم فائضه غفارحدادی که خودشان نویسنده هستند، گاهی به مراکز جهادی سرمیزنند و در روایتهای خودشان از مبارزه با کرونا و روزهای قرنطینه بیان می کنند.
رشیدی خاطرنشان کرد: جا دارد که ما بازتابی هم از تبریز داشته باشیم و روایتها را از افرادی مثل شما که اهل قلم هستید و میتوانید روایتها را در قالب ادبیات به شکل خواندنی و خوب ارائه بدهید، در رسانهها منعکس کنیم. این موضوع حتما در حس فراگیری که در سطح کشور است، تأثیر خواهد گذاشت. نکته دیگر اینکه این روایتها حس امیدی به ما میدهد. به طور مثال در اصفهان، خانمی که معلم پرورشی بودند یک روایتی را برای ما نوشته بودند که البته ادامهدار هم است.
این فعال رسانهای یادآور شد: از شما و از دوستانی که ما را پیگیری میکنند و از دوستان تبریزی و مردم آذربایجان غربی مثلاً آقای شرفخانلو که مدیر آرامستانهای شهرستان خوی هستند، روایتهای بسیار زیبایی را مینویسند که به صورت منظم به دست ما میرسانند که در این چند روز اخیر، ما آنها را منتشر کردیم.
وی اظهار داشت: میخواهم درخواست کنم اطلاع رسانی کنید که ما از تبریز و آذربایجان هم این روایتها را داشته باشیم. حیف است که ما از اتفاقهای خوبی که حتما آنجا رخ میدهد بی خبر باشیم.
مهدیزاد نیز در انتهای این گفتگوی زنده اینستاگرامی گفت: دوستان ما در دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی در تبریز فعالیتهایی در ثبت و روایت مواجهه گروههای جهادی با بیماری کرونا داشتند و مصاحبههایی هم انجام شده که بخشهایی از آنها نیز در صفحات اطلاع رسانی حسینیه هنر تبریز منتشر شده است.
گفتنی است علاقمندان برای تهیه کتاب «دختر تبریز» علاوه بر کتابفروشیها، میتوانند با مراجعه به سایت Ammaryar.ir این کتاب را با تخفیف ویژه انتشارات «راه یار» تهیه کنند. نسخه الکترونیکی این کتاب نیز در سایت و برنامه کتابخوان طاقچه در دسترس است.
همچنین برای اطلاع از سایر گفتگوهای مجازی این انتشارات، میتوانید به صفحات اطلاعرسانی این ناشر به نشانی raheyarpub در پیامرسانها و اینستاگرام مراجعه کنید.