گیش گالوپ شامل ترکیبی از ادعاهای غیرمستند، ارائه نادرست حقایق واقعی، دروغهای آشکار، استدلالهای نامربوط و مغالطههای منطقی مختلف است.
به گزارش مجاهدت از مشرق، یکی از تکنیکهایی که این روزها از سوی رسانههای خارجی مورد استفاده قرار میگیرد، تکنیک «گیش گالوپ» (GishGallop) است.
گیش گالوپ عبارت است از غلبه بر ذهن مخاطب با استفاده از بیشترین استدلال ممکن، بدون آنکه توجه شود آن استدلال صحیح است یا دروغ. این تکنیک اساسا روشی گمراه کننده است که با استفاده از آن، به قدری مطالب غیرواقعی و ساختگی در حجم بالا و پشت سرهم منتشر میشود، که مخاطب حتی فرصت راستی آزمایی آن را نداشته باشد و آن مطلب را بپذیرد.
وبسایت «Effectiviology» که به طور تخصصی در زمینه روانشناسی فعالیت دارد، معتقد است کسی که از گیش گالوپ استفاده میکند، میتواند با طرح تعداد زیادی دلیل مبهم و نامربوط، از ادعای خود حمایت کند.
گیش گالوپ که با نام «استدلال با پر حرفی» هم شناخته میشود، توسط «یوگنی اسکات»، جامعه شناس آمریکایی، نام گذاری شد. اسکات این نام را از یک سیاستمدار آمریکایی به نام «دوان گیش» گرفته که در مناظرات خود از استدلالهای ناصحیح و پشت سر هم استفاده میکرد.
به گفته این وبگاه روانشناسی، کسی که میخواهد در رسانههای اجتماعی، ادعای بیاساس خود را ثبات کند، از گیش گالوپ استفاده میکند.
او میتواند فهرستی بزرگ از منابع را اعلام کند تا اعتبار ادعای خود را افزایش دهد. البته این منابع به گونهای است که قابل بررسی نیست. مثلا به یک کتاب ۲۰۰ صفحهای ارجاع میدهد، بدون آنکه بگوید کدام صفحه است.
یا مثلا میگوید برای حفظ جان منبع، از آوردن نام آن معذوریم. در کنار این مسائل، با تکرار تعداد زیادی ادعای اثبات نشده، مخاطب را بمباران خبری میکنند.گیش گالوپ شامل ترکیبی از ادعاهای غیرمستند، ارائه نادرست حقایق واقعی، دروغهای آشکار، استدلالهای نامربوط و مغالطههای منطقی مختلف است.
برخی از تکنیکهای استفاد از گیش گالوپ عبارت اند از:
۱. طرح ادعا با منبعی مبهم که نتوان آن را بررسی کرد. مثلا بگوید من دیدم که یک اتفاقی افتاد یا به من خبر دادند که کسی در زندان درحال شکنجه شدن است. به عنوان مثال روز، میگفتند پاهای حسین رونقی در زندان توسط نیروهای امنیتی شکسته است. ادعایی با منبع مبهم که قابل راستی آزمایی نبود و به قدری تکرار شد که برای مخاطب باور پذیر بود. اما بعد از آزادی حسین رونقی، مشخص شد هیچ حادثهای برای او در زندان رخ نداده است.
۲. ربط دادن منابع نامربوط برای یک ادعا. به عنوان مثال، یکی از کاربران شبکههای اجتماعی در حمایت از این ایده که یوگا میتواند سرطان را درمان کند، پستی منتشر کرد و در حمایت از آن، مقالات مختلفی را فهرست کرد که حاوی کلمات کلیدی مرتبط در این زمینه است، مانند مقاله «یوگا برای بیماران سرطانی و بازماندگان». اما بررسی دقیق مقاله نشان میدهد که یوگا میتواند وضعیت روانی بیماران سرطانی را مقداری بهبود دهد، ولی هیچ درمانی برای سرطان ایجاد نمیکند. استفاده از گالوپ گیش در این روش اغلب تا حدی جواب میدهد، زیرا بسیاری از مردم به خود زحمت نمیدهند فهرست منابع را بررسی کنند.
۳. گفتن جملات بیربط و غیرمنطقی. مثلا کسی برای اینکه بگوید کره زمین در حال گرم شدن نیست، میگوید که در شهر من برف میبارد؛ پس کره زمین درحال گرم شدن نیست.
۴. ادعای همراهی جمعیت زیاد برای ایجاد اعتبار نسبت به یک ادعا. مثلا در روزهای اخیر، رسانههای خارجی مدعی بودند که ملیونها ایرانی به خیابان آمدند در حالی که جمعیت حاضر در خیابان، حتی به هزار نفر هم نمیرسید.
۵. گفتن دروغهای آشکار. مخاطب معمولا توقع ندارد که از طرف مقابل دروغی آشکار و واضح بشنود. بنابراین، وقتی یک دروغ آشکار مطرح میشود، گمان میکنند که حقیقت دارد. به عنوان مثال، رسانههای خارجی حدود دوهفته گذشته مدعی شدند، حکم اعدام ۱۵ هزار نفر از سوی ایران صادر شده است و حتی نخست وزیر کانادا نیز این دروغ آشکار را منتشر کرد. درحالی که اصلا دادگاهی برگزار نشده بود که بخواهد حکمی صادر شود. آن هم برای ۱۵ هزار نفر!
۶. گفتن جملات صادقانهای که بیارتباط با موضوع است. این جملات به گونهای گفته میشود که در عین نامرتبط بودن، ادعایی را رد یا تایید کند.
۷. تکرار ادعاها و اتفاقات گذشته با اندکی تغییر، به عنوان ادعایی تازه. در روزهای اخیر، بارها اتفاق افتاده است که رسانههای خارجی فیلمی که متعلق به سالها پیش و در کشورهای دیگر بوده را به عنوان حوادث ایران معرفی کرده اند.
۸. استفاده از عبارت طبیعی بودن. مثلا رسانههای خارجی به دروغ مدعی میشوند که هرکس طرفدار جمهوری اسلامی بوده، طبیعی است که مزدور هست. ولی هیچ کس مزدور سعودیها نیست.
تکنیک گیش گالوپ، به دو دلیل اصلی مورد استفاده قرار می گیرد: اول، به طور کلی ارائه چندین استدلال ضعیف آسانتر از رد آنهاست و دوم، استدلالهای ساده، حتی نادرست، در افکار عمومی قانع کنندهتر از استدلال پیچیده و صحیح است.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است