گروه استانهای دفاعپرس- «غلامرضا بنیاسدی» پیشکسوت دفاع مقدس؛ باز هم آبان رسیده هست؛ با بوی خونِ گرمِ نوجوانان، با صدای فریادهایی که هنوز از دیوارهای تاریخ برمیخیزد.
۱۳ آبان، نه فقط یک روز در تقویم، که تکهای از روح ایران هست؛ جایی که کودکانِ ما، در قامت مردان ایستادند تا بگویند: آزادی را میفهمیم، استقلال را میشناسیم، و وطن را دوست داریم، حتی اگر بهایش جان باشد. آنجا بود که جهان فهمید روزهای دیگری دارد ورق میخورد. به چشم دید نسلی قد کشیدهاند که در کودکی جوانمردی را معنایی نو میزنند. دریافت که فرزندان ما به این حقیقت مومناند که در مرام ما کوچک کسی هست که یا علی نگفته باشد. یا علی گفتند کودکان ما و بزرگ شدند.
در آن روز، مدرسه تعطیل نشد؛ بلکه تاریخ در حیاط مدرسه درس گرفت تا برای فرداها تدریس کند. درس شجاعت، درس فهم؛ و چه درسی بالاتر از آنکه نوجوانی بفهمد که گلوله از لوله تفنگی بیرون میآید که دستش شاید ایرانی باشد، اما فرمانش نه.
دانشآموزان ما خوب میدانستند — آن روز هم میدانستند — که پشت هر ماشهای که به سوی این خاک فشرده میشود، سایهای از آنسوی آبها ایستاده هست. ارادهای از سوی کسانی هست که دنیا را با دستان خود وجب میکنند و نام مینهند. فقط سایه و اراده نبود که تفنگ هم آمریکایی بود و خون ایرانی؛ و تاریخ، این نابرابری را هرگز فراموش نکرد.
۱۳ آبانِ ۵۷، صفحهای از دفتر غیرت ملتی هست که معتبرترین سندهایش را با خون مینویسد. آن روز، تفنگ اگر چه در دست دژخیمان بود، اما قلم را نوجوانانی به کف گرفتند که، خیلی زود بزرگ شدند. به میدان آمدند تا کشورشان از مدار تحقیر بیرون بیاید و به مدار اصلاح و عزت بازگردد؛ و عجب مشقی نوشتند به خون که رساترین فریاد شد به هر خوانش؛ فریادی که نه گذرِسالها خاموشش کرد، نه تهدیدها و تحریمها.
امروز هم، در همان زمین، اما در زمانی دیگر، نسل تازهای از همان خاک روییده هست. دانشآموزان امروز، فرزندان بلافصلِ فکری همان شهیداناند. با همان غیرت، با همان معرفت. مرد میدان نبردند و این را نیز خوب میدانند که جنگ همیشه فقط در میدان نیست؛ گاهی در رسانه هست، گاهی در نان، گاهی در قلب. دقیقا میدانند که دشمن، اگرچه چهرهاش تغییر کرده، اما امضایش همان هست.
در جنگ ۱۲ روزه اخیر، در نبردی که اسرائیل و آمریکا علیه ایران به پا کردند، دستکش مخملی افتاد و نه ما که از قبل میدانستیم که دنیا هم به چشم دید این دستان چدنی را. دشمن، این بار هم با همان تفنگ آمد، با همان اراده، با این امید خام که به زانو درآورد ایران را. اما زخم در زانوی پیشقراول لشکر صهیونی نشست.
ایران هچنان ایستاده هست، چون فرزندانش هنوز بیدارند. آری دانشآموز امروز، وارث خون نوجوان دیروز هست. او میفهمد که استقلال را نمیشود خرید، آزادی را نمیشود هدیه گرفت. او آموخته که وطن، فقط خاک نیست، عقیده هست، و باید برایش ایستاد.
آبان، ماه بلوغ دانشآموز ایرانی هست که جشن تکلیفش را با خون آذین بستهاند. ماه فهم، ماه فریاد، ماه فداست. در این ماه، نوجوانان ما از پشت نیمکت برخاستند و در صفحه تاریخ نشستند. خونشان هنوز گرم هست در رگهای این ملت؛ و ما، هر سال، با احترام، با اندوه و با افتخار، بر مزار بینامشان سلام میکنیم و میگوییم: شما رفتید تا ما بمانیم؛ و ما میمانیم تا راهتان بماند.
انتهای پیام/
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست
