نماد سایت مجاهدت

۲۳روز زیر آفتاب سوزان خوزستان

به گزارش مشرق، به مناسبت چهلمین سالگرد دفاع مقدس خلاصه‌ای از زندگی طلبه شهید «عنایت الله نصیر» را از نظر می‌گذرانیم.

زندگی‌نامه شهید:

عنایت الله نصیر در سال ۱۳۴۱ در خانواده‌ای مذهبی در یکی از روستا شهرستان شهریار (بابا سلمان) متولد شد، دوران دبستان را در زادگاه خود سپری کردند، دوران راهنمایی و دبیرستان را نیز در مهرانشهر شهریار به پایان رساندند.

وی از زمانی که خودش را شناخت در مراسم مذهبی اعم از سوگواری مجالس و اعیاد مذهبی شرکت می‌کرد. در زمان پیروزی انقلاب که او دانش آموز دوره دبیرستان بود در تظاهرات در محل روستا و شهریار و تهران فعالانه شرکت می‌کرد.

‌پس از پیروزی انقلاب پس از تشکیل انجمن اسلامی روستای بابا سلمان از اعضای فعال و پر کار انجمن اسلامی بود که در مراسم‌های مختلف بی نقش موثری داشتند، پس از تشکیل بسیج نیز از اعضای فعال آن بودندو در قسمت فرهنگی آن تلاش بسیاری می کرد او همیشه در بسیج محل در حال فعالیت بود.

نصیر با توجه به فقر مادی که خانواده ایشان در رابطه با مشکلات زندگی روبرو بودند، ولی این مشکل باعث نشد که او از ادامه درس در دبیرستان خودداری کند او پس از پیروزی انقلاب از مقلدان راستین حضرت امام‌ خمینی بودند و هرگز لغزشی تا زمان شهادت از او دیده نشد.

از همان روزهای آغاز جنگ تحمیلی شوق رفتن به جبهه را داشت و همین اشتیاق باعث شد تا در تابستان سال ۱۳۶۰ پس از گذراندن آموزش نظامی در پادگان حر (توسط ستاد عملیات جنگ‌های نامنظم شهید چمران) همراه سه پسر عمویش عازم جبهه شود و در جبهه الله اکبر (نزدیک بستان) به دفاع از میهن اسلامی بپردازد.

شروع درس طلبگی:

وی دارای تواضعی زیادی بود و هرگز در زندگی او تکبر دیده نشد، در روستا از نظر تقوی از افراد برجسته و انگشت شمار بودند که می توان از او نام برد، در تقوی زبانزد خاص و عام بودند.

نصیر به جهت علاقه خاصی که به آموختن علوم دینی داشت و به علم و دانش اهمیت می داد در سال شصت و دو در مسجد میرزا موسی (واقع در بازار تهران) که زیر نظر حاج آقا مرتضی تهرانی اداره می گردید،درس طلبگی را شروع کرد و آنچنان علاقه نشان می داد که استادش پس از شهادتش از او به نیکی یاد می کرد.

به گفته استادش با اینکه هم مباحثه نداشت ولی به علت علاقه وافر و جدیت بسیار در یاد گیری دروس طلبگی، طلبه ای موفق بودند و شهید به استادش گفته بود که فعلا می خواهم که درس بخوانم تا بتوانم منشا اثر بیشتری داشته باشم و برای انقلاب و اسلام مفیدتر باشم، به دلیل جدیت و پشتکارش در آموختن دروس حوزوی حاج آقا مرتضی تهرانی تصمیم داشتند که پس از بازگشت ایشان از جبهه وی را به ملبس به لباس پر افتخار روحانیت بنمایند.

نصر در همه جا با رفتارش و کردارش به دیگران درس آزادگی و زندگی می داد. وی در عین حال که نسبت به مشکلات اجتماعی از قبیل گرانی اجناس و وضع بد زندگی محرومین و فقرا ابراز نگرانی می کرد خودش نهایت قناعت را رعایت می کرد برای نمونه می توان از کتابخانه ای که با حداقل مخارج به کمک پدرش در منزل درست کرده بود یاد کرد.

وی در نمازهایش آنقدر متواضع و خاشع بود که از نظر همه را جلب می کرد. کتابخانه شهید که حدود ۴۵۰ جلد کتاب با ارزش از قبیل تفسیر بحارالانوار، ادبیات عرب، فلسفی، فقهی و اخلاقی بود. بنا به وصیت خودش وقف کتابخانه میرزا موسی (بازار تهران) قرار گرفت تا مورد استفاده علم قرار گیرد.

عنایت‌الله با توجه به اطاعت از حضرت امام خمینی و بینش روش خود نسبت به حفظ دستاوردهای انقلاب حضور در جبهه را واجب و ضروری می دانست با نگاهی به وصیت نامه عرفانی و پر محتوایش و نامه هایی که از جبهه می فرستاد همین طرز تفکر او که ما باید خودمان را فدای اسلام کنیم نشان می داد که انتخاب کاملا آگاهانه و با شوق فراوان قدم در این راه نهاده است . از وصیت نامه‌اش ۲۴ ساعت قبل از عملیات نوشته است چنین بر می آید که مشتاق دیدار پروردگار بوده است.

خاطره‌ای از شهید

در یکی از روزها در چادر با سایر برادران مشغول بحث و گفت‌وگو در مباحث فقهی بودند که یکی از دوستان همرزمش به دیدارش می آید، در این موقع به علت اینکه عنایت‌الله غرق در بحث و صحبت بودند متوجه ورود دوست خود نمی‌شود، پس از اینکه از بحث خارج می شوند عنایت‌الله به ناگاه متوجه دوست تازه وارد می شوند که در این حال با وجود شرمندگی و تأثر شدید از این موضوع برخوردی آنچنان گرم با آن دوست می‌کند که برادران حاضر را به تعجب وامی دارد که این برخورد شهید با دوستش درس دیگری برای همرزمانش که در آن چادر وجود داشتند می شوند.

عنایت‌الله وقتی که در جبهه بود عملیات پیروزمندانه فاو آغاز شد و در ادامه فاو دشمن در قسمت فکه هجوم وسیعی را آغاز کرد که وی با گردان حضرت علی لشکر ۱۰ سیدالشهدا به مقابله بعثی‌های کافر پرداخت تا اینکه در سحرگاه ۱۲ اردیبهشت سال ۶۵ به همراه تعدادی از همرزمانش به درجه رفیع شهادت نایل آمد. پیکر وی در زیر نور خورشید سوزان جنوب ۲۳ روز ماند تا بعد انتقال پیکر بنا به وصیت شهید در جوار شهیدان بهشت زهرا به خاک سپرده شد.

منبع: دفاع پرس منبع خبر

خروج از نسخه موبایل