°?/°
°/ °
.
.
من خواندم وصیّتنامهی این را که به همسرش میگوید که اگر نبودی، من به این راه نمیرفتم .
شما بودی که کمک کردی من به این راه بروم✌️?
اینطوره خانم ؟»
همسر شهید که گویی از تلطّف آقا جا خورده ،?
چیزی نمےگوید .
اما به زبان میآید که :
– بله ، همینطوره ؛?
محمد اصلاً خونه نبود و بار زندگی و بزرگ کردن چهار تا بچه ،
روی دوش خانومش بود .❤️
در آغوش همسر شهید ،
دختر ۲۰روزهی شهید قرار دارد .?
همسر شهید از آقا خواست که در گوش فرزندش اذان و اقامه بگوید .?
آقا نیز رو به جمعیت مردان گفت که بچه را از مادرش بگیرند .
آقا شروع کرد در گوش راست اذان گفتن??
به گوش چپ که رسید گویا نوزاد هوشیار شده بود و کمکم داشت تقلّا میکرد
که رهبر آهستهآهسته او را تکان داد تا مجدداً آرام شود .
.
.
منبع
helma_baanoo@
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.