به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، امیر سرتیپ خلبان محمدکریم عابدی مشاور شهید چمران در وزارت دفاع در جمع زائران شهدای گلزار شهدای بهشت زهرا (س) خاطرهای از مناعت طبع و خلوص شهید چمران را روایت کرد.
وی گفت: شهید مصطفی چمران در کوچههای جنوب شهر بزرگ شد. یک انسان فضایی نبود، ولی خداوند او را عزت داد و از کودکی خودش را درک کرد. هرکس جایگاه خودش را بداند رفیع میشود و وای به حال روزی که انسان جایگاه خودش را نشناسد، هلاک میشود و دیدیم چه کسانی دم از دین رسیدند و جایگاه بلندی داشتند، ولی هلاک شدند چرا که خالص نبود.
عابدی روایت کرد: یک روز بعد از اینکه وزیر دفاع شد من را به سمت مشاور عالی و رئیس بازرسی ویژه گذاشت و اختیار تام داد تا آنجا که امضای من امضای او بود. یک روز گفت هواپیمایی آماده کن باید برویم کرمانشاه. آبان سال ۵۸ هنوز هواپیماها خیلی مدرن نبود، ما ۲ نفر در آن بودیم، داخل که رفتیم بستههای غذا را آوردند. چمران قبل از اینکه دست به غذا بزند حرفهایی به من زد، میخواست پیام بدهد، گفت عابدی من و تو عددی نیستیم که هواپیمای اختصاصی ما را به کرمانشاه ببرد. یک خاطره از زمان کودکیش تعریف کرد، با این مضمون که من کلاس چهارم و پنجم بودم، خانه ما در مولوی قرار داشت و من تابستان و زمستان به مدرسه میرفتم. گاهی خسته میشدم و میدیم بچههای دیگر پشت درشکه روی میله سوار میشدند. من این کار را نمیکردم و میگفتم کار بدیست.
وی ادامه داد: یک بار که خیلی خسته بودم تصمیم گرفتم من هم این کار را انجام دهم، سوار میله شدم دیدم خیلی مزه میدهد، سورچی با طناب چرم به سر بچهها میزد و آنها را میانداخت، اما به من نمیخورد. بعد چند بار یک دفعه سورچی ایستاد، آمد سمتم و گفت پسرم من حواسم به تو هست، تو بمان، اشکالی ندارد. چمران میخواست به من بگوید اگر من و تو عزت داریم به واسطه نظام مقدس جمهوری اسلامی است، ما امانتدار نظام اسلامی هستیم.
انتهای پیام/ ۱۴۱
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است