قرار دعوا گذاشته بودند؛ با چاقو و قمه به جان هم افتاده و در این بین به صغیر و کبیر هم رحم نکردند؛ بعد از عربدهکشی و ضرب و جرح چند نفر خودی و ۴ نفر از کسبه نیز سریعا متواری شدند.
به گزارش مجاهدت از مشرق، شرارت از سر و رویشان میبارد؛ سابقهدار هستند آنهم در حمل مواد مخدر، دعوا و درگیری؛ از چاقو و قمه نگویم که دیگر همراه داشتن آن بخشی از وجودشان شده است!
همین چند روز پیش_ ۲۱ مرداد ماه_ کری خوانی کرده و قرار دعوا گذاشتند؛ آن هم در خیابان مرتضوی تهران چرا که چند نفرشان ساکن آنجا بودند، دو تا سه نفر هم از شهرستان های اطراف تهران آمده و چند نفر هم از شهرستان های غربی کشور، جمع ۹ نفره شان که جمع شد دعوا هم شروع شد.
بعد از دعوا و وحشت و فریاد و عربدهکشی هم متواری شدند اما پلیس امنیت بیکار ننشست و با رصد اطلاعاتی در عرض ۴۸ ساعت شناسایی و دستگیرشان کرد.
پرده اول: هم آرامش مان را سلب کردند هم سلامت مان را / اوباش همسرم را چاقو زدند!
زن هنوز هم آرام و قرار ندارد؛ وقتی که می خواهد از جریان آن شب حرف بزنند صدایش میلرزد؛ ناخودآگاه پسر بچه اش را که در کنارش ایستاده با دست به آغوشش میکشد و می گوید: راستش هنوز پسرم می ترسد بیرون بیاید.
زن از وضعیت نابسامان محله و جولان اراذل و اوباش گلایه می کند و می گوید: آرامش مان را سلب کردند و این آخری هم سلامت مان را!
می پرسم چه اتفاقی افتاده؛ مگر به شما هم آسیب زده اند؟
زن میگوید: همان شب که دعوا شد شوهرم به قصد جدا کردن وارد دعوا و درگیری شد؛ دو گروه از اراذل و اوباش بودند با چاقو و قمه به جان هم افتاده بودند و در ادامه هم به سمت مردم و مغازه داران آمدند…همسرم جلو رفته بود تا آرامشان کند و از سمت زن و بچه مردم و خیابان و مغازهها متفرق شان کند اما نامردان چاقو و قمه به دست به شوهرم ضربه زدند و دستش را ناقص کردند.
پرده دوم: زنم باردارم از ترس به خود می پیچید/ خدا کند دادگاه جرمشان را سنگین بداند
همسرم باردار است، باور نمیکنید آن شب که در خیابان دعوا شد چه حالو روزی داشتیم؛ زنم از ترس به خود می لرزید.
با اینکه دعوا و درگیری توی خیابان بود و ما در خانه بودیم باز هم صدای عربدهکشی و فحاشیشان گوش عالم را کر می کرد.
خانم ؛ اگر شما دسترسی به مسوولان دارید بگویید تو را به خدا کاری کنند که آرامش به این محله برگردد، درست است که پلیس سر رسید و بعد از دو روز دستگیرشان کرد اما خدا کند دادگاه آن قدر محکوم شان کند که حالا حالا ها در زندان بمانند و ادب شوند نه اینکه چند روز دیگر سر و کله شان پیدا شود.
پرده سوم: مردم خیابان مرتضوی شب وحشتناکی را گذراندند/ اراذل به مردم رحم نکردند
مرد با موهای جوگندمی با هیجان داستان آن شب را تعریف می کند.
می گوید مغازهای را که میبینید بسته است صاحبش آمده بود تا دعوایی ها را جدا کند که دستش را زخمی کردند؛ باور نمیکنید که آن شب بر نوامیس مردم چه گذشت و چه وحشتی را تجربه کردند؛ واقعه ای که هنوز با اینکه می دانیم عوامل اش را دستگیر کردهاند یادآوری اش دست و دلمان را می لرزاند.
پرده چهارم: اراذل مست بودند/ با چاقو دستم را بریدند
مغازه ساندویچی دارد؛ جریان آن روز را می پرسم با صدایی که هنوز ترس و وحشت در آن موج می زند جریان آن شب را بازگو می کند.
دستش را نشانم میدهد و میگوید: ببینید دستم را هم با چاقو زدند… باور کنید اصلاً با آنها کاری نداشتیم.
آمدند جلوی مغازه، ۳ تا ۴ نفر بودند مست کرده بودند. جلوی کارگرم را گرفتند و شروع کردن به فحاشی. به من هم فحاشی کردند من چیزی نگفتم بعد خودشان عربده کشی راه انداختند و چاقو در آورده و به سمت من آمدند و دستم را زدند.
تازه وقتی آن همسایه سوپرمارکتی آمد که نجاتم دهد به دست او هم ضربه زده و تاندونش را قطع کردند.
و پرده آخر : اراذل در چنگال قانون به غلط کردن افتاده اند!
و حالا فقط به فاصله چند روز بعد از آن واقعه وحشتناک، پلیس اراذل و اوباش دستگیر شده را برای بازسازی صحنه به محل وقوع جرم آورده است؛ ۵ نفر از ۹ نفر اراذل و اوباش متواری، در تهران و شهرستانهای همجوار شناسایی و دستگیر شده و چهار نفر که به شهرستانهای غربی فرار کرده شناسایی و دستگیری آنها در حال انجام است.
اراذل در پاسخ به هر سوالی طفره رفته و پشت سر هم می گویند اشتباه کرده و غلط کرده ایم؛ «ببخشید » واژه پر تکرار هرکدام از اینها در مواجهه با مردم و خبرنگاران است.
مردم محل همه جمع شده اند؛ چه آنهایی که آن شب در صحنه بوده و با سر و صدا و عربده کشی اراذل ترسیده بودند و چه آنهایی که حتی از تعریف آن شب وحشتناک بر خود لرزیده بودند.
بازسازی صحنه که به پایان میرسد اراذل و اوباش دستگیر شده را به ماشین پلیس امنیت برمیگرداند؛ در این بین اما این مردم خیابان مرتضوی هستند که از اقدام پلیس امنیت در دستگیری ۴۸ ساعته اراذل و اوباش تقدیر کرده و فریاد « نیروی انتظامی تشکر تشکر» سر می دهند.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است