تغییر مدیریت یا مدیریت تغییر در حوزه هنری

تغییر مدیریت یا مدیریت تغییر در حوزه هنری

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، کتابخانه تخصصی جنگ حوزه هنری که نزدیک به دو دهه از تاسیس آن می گذرد، تنها کتابخانه تخصصی به معنای علمی آن در حوزه دفاع مقدس است که به عموم علاقمندان ارائه خدمات می کند. نصرت الله صمدزاده، مدیریت این کتابخانه به دنبال تغییر مدیریت حوزه هنری، طی یادداشتی، به نکات قابل توجهی اشاره کرده است. متن کامل یادداشت ایشان به این قرار است:

۱. از اندوخته‌های دوره تحصیلم در «مدیریت فرهنگی»، نکات کارسازی است که از صاحب‌نظران مدیریت آموخته‌ام. یکی از ایشان در بحث «مدیریت خود» زندگی شغلی هر فرد را به دو نیم تقسیم کرده است. از این منظر، چند ماهی است لیوان نیمه اول زندگی شغلی‌ام، در زیر چکه چکه کار تمام وقت، پر شده و دارد سر ریز می‌شود! برای همین، نشسته‌ام پای جمع و جور کردن داشته‌ها و کرده‌ها؛ و مشغول بستن چمدان سفر به نیمه دوم زندگی کاری‌ام هستم. حالا، این عمر چقدر با من راه خواهد آمد، خدا می‌داند!

از بسته‌هایی که در گوشه‌ای از این چمدان، وجودش برایم عزیز و دلچسب است، تجربه‌ای است که در تدبیرها و مسئولیت‌ها به آن رسیده‌ام و حاصل نزدیک به سی سال کار در حوزه هنری است. اسمش را «مدیریت تغییر» گذاشته‌ام، به دلیل آن که، سازمان را در موقعیت تغییرات پیوسته قرار می‌دهد. گرچه در دانش مدیریت، این اصطلاح وجود دارد و برایش تعریف‌ها، مؤلفه‌ها و شاخص‌های گوناگون برشمرده‌اند، اما من هم، برایش سه رکن مهم: «فرآیندسازی»، «دانشی کردن اطلاعات» و «سرمایه‌گذاری انسانی» ترسیم کرده‌ام. چندی است هر تدبیری را بخواهم بسنجم، با این سه مؤلفه، پیمانه می‌کنم. حوزه هنری، گرچه همواره برای این سه رکن مهم کوشیده است، اما هنوز راه‌های طی نشده فراوان در پیش رو دارد و اگر امروز، در میان همگنان خود، حرفی برای گفتن دارد به دلیل آن است که از میان این سه، در سرمایه‌گذاری انسانی بهتر عمل کرده و از این زاویه، چهره قشنگ‌تری دارد.

در واقع حوزه هنری ساخته و پرداخته همین سرمایه‌های انسانی است. هر کدام از آنها که به حوزه آمده‌اند، جریان کاری تازه‌ای شکل گرفته و به دنبال آن، واحد سازمانی جدیدی تشکیل شده است یا اینکه، کارهای قدیمی، رنگ و لعاب دیگری گرفته‌اند. حتی، با رفتن بعضی‌شان، این واحدها از میان رفته‌اند یا کارآیی خود را از دست داده‌اند. به همین دلیل، تا سالیان سال، حوزه ناتوان از معرفی یک تشکیلات اداری جامع بوده است. هر مدیر ارشدی که بالای سر حوزه آمده، تلاش کرده است این واحدها، را در کنار این سرمایه‌ها اداره کند، با آنها راه بیاید و تا آنجا که ممکن است به ترکیب‌شان دست نزند. بنابراین، مدیریت چنین سازمانی باید متفاوت از سازمانهای دیگر باشد. و اگر درباره مدیریت در حوزه هنری صحبت می‌کنیم با ملاحظه همین مسئله است.

محسن مؤمنی شریف، یکی از همین سرمایه‌های انسانی حوزه هنری است ، که ده سال پیش، در چنین روزهایی، به مدیریت سازمان خود رسید. همان روزها با یادداشتی در کتاب هفته، و این که «مؤمنی، دانش‌آموخته آکادمی حوزه هنری است …»، به استقبالش رفتم و نقش‌اش را در لباس مدیریت، مایه خیر و برکت حوزه هنری دانستم. حال، چند روزی است، با تمام شدن عمر مدیریتش، صندلی‌اش را به دیگری داده است. به این بهانه، می‌خواهم از منظر خاستگاه و نحوه انتصاب یک مدیر، سه دوره مدیریت در حوزه هنری را، که در واقع سه ضلع یک مثلث مدیریتی هستند، مرور کنم و نگاهی، هر چند کوتاه، به این ده سال مدیریت ایشان بیندازم.

۲. حوزه هنری انقلاب اسلامی، تا کنون سه مدیر ارشد را تجربه کرده است: محمدعلی زم، حسن بنیانیان و محسن مؤمنی شریف.

اولین مدیر، در موقعیت تأسیسی حوزه هنری، حدود چهل سال پیش، همراه نویسندگان و هنرمندان جوان، مستعد، باانگیزه و انقلابی، سنگ بنای حوزه کنونی را گذاشت و با آنان رشد کرد و همراه با رشد حوزه هنری، در آزمون و خطای قهر و آشتی‌ها، مدیریت کرد. تا آنجا که می‌توان گفت: هویت امروزی حوزه هنری، مرهون دوره مدیریت ایشان است. وی در سالهای آخر مسئولیت خود، تلاش کرد حوزه هنری را به بنگاهی فرهنگی – اقتصادی تبدیل کند؛ اما به‌سبب انتخاب مسیر نامتعارف، ناکام ماند و به سبب تسلط سرمایه‌های انسانی بر سازمان، حوزه هنری مجمع‌الجزایری شد در دریای پر تلاطم فرهنگ؛ گاهی نجات‌بخش، گاهی دورافتاده، گاهی تفریحگاه، گاهی تبعیدگاه، گاهی …؛ اما همواره امیدوار به تأثیرگذاری بر فرهنگ عمومی بود.

مدیر دوم در بیرون از حوزه هنری مدیریت را آموخته بود و با تدبیر اداری – اقتصادیِ آموزشْ پرورشی، وارد حوزه هنری شد و تلاش کرد حوزه را به اداره سامان‌یافته‌ای تبدیل کند. از ماحصل این زحمات، اداره‌ای ساخته شد که در آن، برای نویسندگان، هنرمندان و پژوهشگران نیز جایگاهی پیش‌بینی شده بود! ایشان توانست حوزه را، از حالت جزیره‌ای خارج کند و نظم و نسق اداری ببخشد. در نتیجه، حوزه هنری از مجمع‌الجزایر، به شبه جزیره تبدیل شد که از محل اداری و در لباس کارمندی، به بدنه اداری – فرهنگی کشور متصل می‌شد و … همچنان امیدوار به تأثیرگذاری بر فرهنگ عمومی!

وقتی سومین مدیر ارشد، سکان حوزه هنری را به دست گرفت، خوشحال شدیم که یکی از خود ما در این جایگاه قرار گرفته است. فردی سلیم‌النفس، که از جنس حوزه هنری است و زشت و زیبای کارمندی در حوزه را دیده و چشیده است. نویسنده‌ای که قلم‌اش در حوزه هنری به بلوغ رسیده و قدمش، به دلیل قبول مسئولیت‌های متعدد در واحدهای حوزه هنری، محکم و باتدبیر شده است. این نحوه ورود به مدیریت، یعنی از درون سازمان، برای ما مهم بود. بدین سبب، همیشه نگران بودم مبادا تجربه انتخاب درون‌سازمانی مدیر، ناموفق از آب درآید و ناکام جلوه کند. شاید به همین دلیل، در برخی موارد، برای نشان دادن پاره‌ای از کاستی‌ها، زبان من برای ایشان تلخ می‌شد و گاهی هم می‌رنجاند.

اکنون بعد از ده سال، ارزیابی من، در مقام کسی که از دیده‌ها و شنیده‌ها، جریان اداری حوزه هنری را در هر سه دوره مدیریت تجربه کرده، این است: محسن مؤمنی شریف وزنه‌هایی به پاها داشت که حرکتش را کُند می‌کرد یا وی را ناکارآمد نشان می‌داد، اما توانایی آن را به دست آورده بود که بتواند آن سه رکن مدیریت تغییر (فرآیندسازی، دانشی کردن اطلاعات و سرمایه‌گذاری انسانی) را تمام و کمال در این سازمان پیاده کند. بنابراین، از میان این سه مدیر ارشد، ایشان، در کنار میراث‌داری دو مدیریت پیشین و تغییر در برخی از روش‌ها و منش‌های اداری آنان، تنها مدیری بود که به رهبری سازمان نیز نزدیک شد. یعنی، به قول یکی از صاحب‌نظران علم مدیریت، نه تنها «خوب کار کردن» را، که از ویژگی‌های مدیریت کاراست از خود نشان داد، بلکه به‌سبب نزدیکی مؤثر با سرمایه‌های انسانی سازمان، «کار خوب کردن» را نیز در فضای اداری حوزه رسمیت بخشید که از خصوصیات رهبری مؤثر در سازمان است … در نتیجه حوزه، به تأثیرگذاری بر فرهنگ عمومی، بیش از پیش، امیدوار شد!

ایشان از روی صندلی مدیریت حوزه هنری بلند شد. از چرایی و چگونگی آن بی‌خبرم، اما می‌دانم کسی مثل او، ظرفیت آن را دارد که مانند مدیریت سازمانهای بزرگ فرهنگی دنیا، سالیان زیادی، بالای سر مراکزی چون حوزه هنری بماند و راهبری کند.

برای همکارمان محسن مؤمنی شریف، از درگاه الهی، سلامت و عاقبت به خیری خواهانم و برای جانشین جوان وی، که لیوانِ نیمه اول زندگی کاری‌اش را دارد پر می‌کند، شکیبایی، خوش اقبالی و موفقیت آرزومندم.

۱۰ تیر ۱۳۹۹

منبع خبر

این مطلب مفید بود؟
>

آخرین اخبار

تبلیغات
تبلیغات
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید