برقراری ارتباطات منطقی حتی پیرامون مسائل روزمره در فضای غلبه احساس بر تفکر و ایجاد شکافهای کاذب بر محور تنفر، ناممکن میشود.
به گزارش مجاهدت از مشرق، عباس سلیمی نمین در یادداشتی راجع به اعتراضات و اغتشاشات اخیر نوشت: در فضای غلبه احساس بر تفکر و ایجاد شکافهای کاذب بر محور تنفر، برقراری ارتباطات منطقی حتی پیرامون مسائل روزمره ناممکن میشود، چه رسد به مسائل پیچیده و چند لایه اجتماعی- سیاسی، که جای خود را دارند؛ هر چند در شرایط عادی نیز درک متقابل نسلی که صرفاً در فضای مجازی سیر میکند و حتی از مفهوم خشونت درک واقعی ندارد، امری بسیار دشوار است، به ویژه بعد از ایام طولانی ابتلای جامعه جهانی به کرونا که ارتباطات واقعی بسیار حداقلی شد.
اکنون که بدخواهان ملت ایران شکستی را در سوءاستفاده از معادلات داخلی این مرز و بوم بر کارنامه سراسر ناکامی خود افزودند توجه به نکاتی میتواند تجربیات را پررنگتر سازد:
۱ ـ بهرهمندی از فوت متأثر کننده یک جوان برای کلید زدن آشوب، بهسرعت فضا را هیجانی میکند (همانگونه که چنین شد)، اما وقتی تنشآفرینان از دروغ و فریب برای بر هم زدن نظم یک جامعه بهره برده باشند به فاصله کوتاهی غبارها فرو مینشیند؛ در چنین شرایطی موتور آشوب نیازمند سوژههای جدید خواهد بود تا اذهان از هیجانی شدن تجربه نیندوزند؛ لذا به خویشتنداری فوقالعاده کنشگران جامعه از هر سلیقه و گرایشی نیازمندیم تا بدخواهان ایران را دست خالی از میان صفوف خود بیرون برانیم.
۲ ـ فرصتطلبان سیاسی، به ویژه در اقلیت واقعشدگان امروز، را که در شرایط غبار آلودگی به زعم خویش، مدبرانه؟! دشمن را نمیبینند تا خود را نزد مردم معترض هیجانزده محبوب سازند، نباید در جایگاه دشمن نشاند. بدون تردید در فضای آرام بعد از غبار جز سهمی از ناکامی عداوتورزان به این مرزو بوم نصیبشان نخواهد شد؛ این واقعیت را در تجربیات سالهای گذشته همچون سال ۸۸ به وضوح شاهد بودیم.
۳ ـ آنانی که در مدیریت یک رسانه، خطابت در تریبونهای رسمی، اظهارات ناشی از خود استراتژیست پنداری و. نه تنها به التیام زخمها نمیپردازند بلکه آنها را عمیقتر میسازند هر چند در دشمنشناسی نمره قابل قبولی داشته باشند نباید منعکس کننده مواضع نظام تلقی شوند؛ زیرا اینان مدتهاست دچار نزدیک بینیاند و هنر دفع حداکثریشان هزینه میآفریند.
۴ ـ مسائل اجتماعی بروز یافته، تک عاملی نیستند؛ لذا چشم فرو بستن بر سایر عوامل، استمرار مشکلات را سبب میشود. با وجود تأکیدات رهبری بر این مهم که دشمن بر زخمها مینشیند و ضرورت به رسمیت شناختن مطالبات بهحق و اعتراضات مردمی و پاسخگویی به آن، متأسفانه برخی تحلیلگران نزدیک به کانونهای بروز خطا هرگز مایل نیستند در مقام بررسی عامل یا عوامل ایجاد زخم بر آیند؛ این رویکرد فرصتها را برای برمیم شکافهای اجتماعی محدود میکند.
۵ ـ در تاریخ معاصر، همواره «ملت ایران» مطالبات منطقی خود را به گونهای دنبال کرده که هرگز فرصتی به بیگانگان و سلطهطلبان ندهد و فقط افراد و گروههایی با هدایت بیرونی، خشونت و آشوب را برای فراهم کردن مقدمات کودتای بیگانه دنبال میکردهاند.
۶ ـ خوشبختانه، امروز تبدیل ایران به یک قدرت تعیینکننده موجب شده است که اراده تهران نگذارد حتی در منطقه، سلطهگرانی که سابقه دو کودتا در میهن ما دارند با آشوب آفرینی کودتاهایی در عراق، سوریه، ترکیه و… صورت دهند، اما این واقعیت پیش رو نباید ما را از محاسبات متأثر از جنگ رسانهای سلطهطلبان غافل کند.
۷ ـ تحرکات دشمن عمدتاً در جنگ تمامعیار رسانهای تجلی مییابد و واقعیتهای صحنه محوریت ندارد؛ زیرا برای اولین بار در تاریخ ارتباطات، حجم خبرسازی در رسانههای خارجی خاص، متمرکز بر ایران است و هیچ رخداد دیگری را پوشش نمیدهند؛ حتی علاوه بر تبلیغ و ترویج گروههای تروریستی، به آموزش اقدامات تروریستی نیز میپردازند. متأسفانه به نظر نمیرسد که نمایندگیهای سیاسی ایران در اروپا به وظایف خود در پاسخگویی به خلاف واقعگوییهای رسانههای مورد پشتیبانی نژادپرستان صهیونیست عامل باشند؛ در غیر این صورت با استفاده از فرصتهای قانونی پاسخگویی، بهخوبی میتوان مخاطبان این رسانهها را با واقعیتها آشنا ساخت.
۸ ـ تبلیغات پر حجم رسانههای با منشأ خارجی (اعم از مجازی و غیر مجازی) بیش از آن که بر فضای داخل کشور تأثیر گذارد، توهم را بر جریانات مختلف خارج کشور حاکم ساخته است؛ زیرا این گونه القا شده که زمینه کسب موقعیت برای آنان در ایران به کمک بیگانه فراهم است؛ نزاع الواتگونه آنان در خیابانهای پاریس و لندن برای همگان شوکآور و درسآموز بود.
۹ ـ ملت بزرگ ایران در فراز و فرودهای دهههای گذشته با فراهم آوردن فرصت برای اندیشیدن و تأمل در رخدادها، خطرات جدی را پشت سر گذاشته است. در دهه ۶۰ علاوه بر استفاده از گروههای تروریستی حتی ارتش سری ناتو علیه ایران فعال شد و ظرفیتهایی را از ایرانیان گرفتند که جایگزین ساختن آنها محال به نظر میرسید، اما «هویت»، رها نشدنی نیست.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است