به گزارش مشرق، شهید پیری سال ۱۳۲۶ در روستای دله مرز از توابع شهرستان سروآباد دیده به جهان گشود و فروردین ماه سال ۶۴ در روستای دلهمرز و دشت قلبی به شهادت رسید.
امین نیکنام همرزم شهید
اولین گروهی که برای پاکسازی روستای دزلی و اورامان اعزام شد، گروه شهید پیری بود. به نقل از همسنگرانش ایشان تا رسیدن نیروهای کمکی سپاه از شهرستان مریوان یک شبانهروز به تنهایی مقابل نیروهای دشمن ایستادگی کرد. کیکاووس پیری در روستای ژنین، فرمانده پایگاه بود. شب حدود ۸۰ نفر ضدانقلاب به پایگاه حمله میکنند که تمام نیروهای شهید پیری فراری میشوند و خود وی به تنهایی تا صبح دفاع میکند و پایگاه را تسلیم دشمن نمیکند و دشمن یکبار دیگر ناکام میماند. کیکاووس ظاهر و باطن یکسانی داشت و از افراد دورو بیزار بود. بدترین نوع دشمنان را همین افراد منافق میدانست. همه او را «کریلاو» صدا میزدند یعنی مرد به تمام معنا.
حجتالاسلام موسوی همرزم شهید
شهید بزرگواری داشتیم به نام کیکاووس پیری که از پیشمرگان مسلمان اهل شهرستان مریوان بود. ایشان از نیروهای اولیهای بود که برای ملاقات با شهید بهشتی به تهران آمد و برای شکلگیری پیشمرگان پیگیر بود. آن شهید بزرگوار از ارکان سازمان و از مشاوران مهم شهید محمد بروجردی بود. شهید بروجردی اعتماد خاصی به او داشت. یکی از مناطقی که پاکسازی آن بسیار دشوار بود و شاید از سختترین مناطق برای پاکسازی محسوب میشد، شهرستان مریوان بود؛ با اینکه مردم خوبی دارد، ولی به دلیل ارتفاعات استراتژیک آن مانند ژالانه، تته و همچنین به دلیل مرزی بودن، پاکسازی آن سخت بود. به جهت این موقعیت، هر محور از عملیات پاکسازی شهرستان مریوان یک فرمانده داشت و کیکاووس پیری از فرماندهان مهم برخی محورها بود که اتفاقاً در شهرستان مریوان هم به شهادت رسید.
محمدولی احمدی همرزم شهید
قبل از انقلاب ظلم و ستم در منطقه بیداد میکرد و هیچ روستایی در استان کردستان از امکانات رفاهی مانند جاده، بهداشت، آب آشامیدنی، لولهکشی، پُل ارتباطی و… برخوردار نبود. جوانان برای کسب معاش به شهرهای دور مهاجرت میکردند به همین دلیل نارضایتی مردم ایران از حکومت شاه بالا گرفت و ژاندارمریها به بهانه جمعآوری سلاح گرم، فشار زیادی به مردم میآوردند تا جایی که مردم روستا را در مسجد جمع و آنها را مجبور به سوگند خوردن به کلامالله مجید میکردند تا اگر اسلحهای دارند تحویل دهند.
مأموران شاه فکر میکردند با جمع آوری اسلحه، مردم ساکت میشوند. اگر به کسی مشکوک میشدند او را به پاسگاه محل احضار میکردند و به شکنجه و آزار آنها میپرداختند. روستای دله مرز به دلیل داشتن مردانی همچون سردار شهید کیکاووس پیری که علیه رژیم شاه مبارزه میکرد به خود میبالید.
ژاندارمری شهرستان سروآباد بارها او را به پاسگاه احضار کرد و برای گرفتن اعتراف شکنجهاش میکرد. یک بار او را در فصل زمستان برهنه داخل استخر آب انداختند و شلاق زدند تا اعتراف کند و رُعب و وحشت در دلِ مردم بیندازند غافل از اینکه کشتی زمان با ناخدای پیر جماران در حال حرکت است که مردم ایران را از دریای کفر و ستم نجات میدهد. نارضایتی مردم ایران بالا گرفت و به دعوت امام خمینی (ره) لبیک گفتند و سراسر ایران ندای الله اکبر سر دادند.
روستاها هم از این قضیه مستثنا نبودند. شهید کیکاووس پیری و شهید عثمان فرشته به بهانه کار به استان اهواز رفتند و اقدام به خرید دو قبضه اسلحه کردند تا در مبارزه با ایادی رژیم طاغوت از آنها استفاده کنند. این دو شهید بزرگوار بعد از انقلاب همچنان در خط مبارزه ماندند تا اینکه به ابتکار شهید بروجردی، این دو از ارکان اصلی تشکیل پیشمرگان کرد مسلمان شدند.
* روزنامه جوان منبع خبر