پزشکان خانواده اغلب به چند دلیل به عنوان قلب برنامه مراقبتهای بهداشتی کشورها تلقی میشوند.
به گزارش مجاهدت از مشرق، ابراهیم نوری گوشکی، متخصص پزشکی خانواده، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در یادداشتی به مناسبت روز جهانی پزشکی خانواده ٬ بیان داشت:پزشکان خانواده معمولاً اولین نقطه تماس برای جامعه سالم و بیمار هستند که به دنبال مراقبتهای بهداشتی درمانی هستند.
آنها مراقبت مستمر و جامعی را در طول زندگی خود به افراد سالم و بیمار ارائه میدهند و روابط طولانی مدت با آنها ایجاد می کنند. این امر به پزشکان اجازه میدهد تا تاریخچه پزشکی، سبک زندگی و شرایط اجتماعی جامعه تحت نظر خود را درک کنند و مراقبت و پشتیبانی شخصی به آنها ارائه دهند.
رویکرد کل نگر: پزشکان خانواده با در نظر گرفتن سلامت جسمانی جامعه تحت پوشش، نه تنها رویکردی کل نگر به مراقبت های بهداشتی دارند، بلکه بهبود روابط عاطفی، اجتماعی و روانی او را نیز در نظر میگیرند. آنها بر مراقبتهای پیشگیرانه، غربالگری و تشخیص زود هنگام بیماریها برای کمک به بیماران برای حفظ سلامتی و پیشگیری از بیماریهای مزمن تمرکز میکنند.
هماهنگی مراقبت: پزشکان خانواده به عنوان نقطه مرکزی هماهنگی برای نیازهای مراقبتهای بهداشتی جامعه عمل میکنند. آنها با سایر ارائه دهندگان مراقبتهای بهداشتی مانند متخصصان و بیمارستانها کار میکنند تا اطمینان حاصل نمایند که افراد، بهترین مراقبت ممکن را دریافت میکنند و از تکرار خدمات جلوگیری میکنند.
حمایت و آموزش: پزشکان خانواده حامیان جامعه تحت پوشش خود هستند و به آنها کمک می کنند تا در سیستم مراقبت های بهداشتی حرکت کنند و به منابع مورد نیاز خود دسترسی پیدا کنند. آنها همچنین به بیماران در مورد سلامتی خود، از جمله نحوه مدیریت شرایط مزمن بیماری، انتخاب شیوه زندگی سالم و پیشگیری از بیماری، آموزش می دهند.
پزشکان خانواده نقش مهمی در ارتقای سلامت و رفاه افراد و جوامع دارند. فداکاری، شفقت و تخصص، آنها را به قلب مراقبت های بهداشتی و منبع قابل اعتماد حمایت برای بیماران و خانواده ها تبدیل می کند.
پزشکان خانواده همواره ستون فقرات مراقبتهای بهداشتی بودهاند. پزشکان خانواده همواره بستر مراقبت جامع، دلسوزانه و مردم محور بودهاند.
پزشکان خانواده دیدگاه منحصر به فردی به چالشهای سلامت بیماران دارند و میتوانند مراقبتهای جامع ارائه کنند، نقش عمدهای در این محور به سمت مراقبتهای بهداشتی اولیه ایفا میکنند.
ما معتقدیم که تمرکز باید بر مراقبتهای بهداشتی پیشگیرانه و مراقبتهای اجتماعی باشد و باید از نیروی انسانی موجود به ویژه پزشکان خانواده در حوزه مراقبت و پیشگیری، استفاده بهتری صورت گیرد.
انسانیسازی مراقبتهای اولیه به این معناست که پزشکان خانواده (آنها با نامهای متعددی به کار میروند: پزشکان عمومی، پزشکان خانگی، مشاوران اولیه) باید بیشتر درپیشگیری و مراقبتهای بهداشتی مشارکت داشته باشند و فقط بهعنوان سرپرست و دروازهای برای خدمات ثانویه کار نکنند.
دولتها باید مسئول هماهنگ سازی مراقبتهای بهداشتی درمانی باشند زیرا این بخشی از زیرساختهای مراقبتهای بهداشتی در کشورهایشان است. دولتها همچنین موقعیت خوبی برای تسهیل همکاریهای لازم میان گروههای ذینفع مختلف، با حمایت از سیاستهای مؤثر دارند. نیاز آشکار به طرحهای «انسان محور» در تمام طیفهای مراقبتهای بهداشتی (از جمله فناوریهای جدید) وجود دارد. این امر حیاتی است زیرا می تواند به بهینه سازی تجربه بیمار کمک کند.
در حال حاضر در چندین کشور و منطقه جهان، اهرم کافی برای حرکت به سمت این اهداف فراهم شده است. جوامع بیمار باید بحث را حول آگاهی و درک اهمیت قرارداد اجتماعی موجود و تغییرات بالقوه آن هدایت کنند. از همه ذینفعان خواسته می شود که به طور مداوم به این چارچوبها برای رویکردی انسانی به مراقبتهای بهداشتی احترام بگذارند و به کار گیرند و بیش از هر گروه دیگر ارائه دهندگان مراقبتهای بهداشتی، پزشکان خانواده نقش محوری منحصر به فردی به عنوان مباشر سیستم مراقبتهای بهداشتی عمومی دارند، هر چند در سیستم مراقبتهای بهداشتی، محدودیتهایی وجود دارد، از جمله ناتوانی در تمرکز بر حذف نابرابریهای بهداشتی و تامین به موقع منابع مالی به عنوان محرک اصلی قدرت در مراقبتهای بهداشتی.
در هر صورت، پزشکان خانواده، مراقبتهای اولیه و مستمر را برای کل خانواده در جوامع ارائه می کنند و به مشکلات جسمی، روانی و اجتماعی رسیدگی می کنند و خدمات کامل مراقبتهای بهداشتی را با سایر متخصصان هماهنگ میکنند.
در کشور جمهوری اسلامی ایران نیز بیش از ٣٨ سال از توفیقات اجرای طرح گسترش شبکهها با رعایت اصول PHC در روستاها میگذرد که موجب مباهات نظام سلامت جمهوری اسلامی ایران در گوشه و کنار دنیا بوده است ازآنجائیکه از سال ١٣٨٤ تا کنون با حفظ همان ساختار، طرح بیمه رایگان روستائیان با طرح پزشک خانواده و نظام ارجاع در مناطق روستایی، عشایری و شهرهای زیر ٢٠ هزار نفر، موجبات ارتقای سلامت بیشتر روستائیان را فراهم آورد.
به عقیده بسیاری از کارشناسان کشوری و بینالمللی تکیه بر همان اصول با برطرف کردن نقاط ضعف برنامه آن از یک طرف و از طرف دیگر توفیق نه چندان رضایت بخش مردم و ارائه دهندگان خدمت در ارائه نسخه ۰۲ شهری در فارس و مازندران که تغییرات اساسی را در ارتقای سلامت به همراه نداشت. تیم کارشناسی ما بر آن شد که با توجه به نقاط ضعف بستههای موجود (روستایی و شهری) مدلی از اجرای برنامه پزشکی خانواده و نظام ارجاع را با رویکرد تیم محور آنطور که در شبکههای روستایی کشور اتفاق افتاد، در کل کشوراعم ازروستا و شهر با شرایطی تقریبا یکسان به اجرا در آوریم.
اصول استراتژیکی که در این مدل رعایت می کنیم عبارتند از:
١-تغییر رویکرد از پزشک خانواده مراقبت کنندهِ خانواده محور به تیم پزشکی خانواده مراقبت کننده جامعه محور که با مسئولیت و مدیریت پزشک خانواده مراکزخدمات جامع سلامت و پزشکان مراقب محله سلامت، وظایف جامع خود را انجام خواهند داد.
٢-حفظ ساختار شبکههای بهداشتی درمانی موجود و نیرو های موجود و ایجاد زیر ساخت جدید مشابه خانه بهداشت و بهورز (خانه مراقب و مراقبِ محله) در شهر ها که خدمات را به صورت فعال با همان الگوی روستا ارائه خواهند داد.
٣-استفاده از ظرفیت پزشکان بخش خصوصی به عنوان پزشک همکارِ پزشک خانواده (نه پزشک خانواده) که در درمان بیماران به یاری پزشکان خانواده خواهند آمد
٤-نظام ارجاع سطح یک به دو (عمومی به متخصص) بصورت آزاد و توسط هر پزشک عمومی در هر کجای ایران صورت می گیرد.
٥-نظام مدیریت فن آوری اطلاعات سلامت در برنامه پزشکی خانواده و نظام ارجاع جریان محور خواهد بود که حول پرونده الکترونیک سلامت، فرآیندهای اجرای این مدل را تسهیل خواهد نمود.
٦-مسئله محوری، یکپارچگی و جامع نگری فرآیندهای سلامت به جای سازمان محوری.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است