جمله تکان‌دهنده امام (ره) به صیاد شیرازی و محسن رضایی

جمله تکان‌دهنده امام (ره) به صیاد شیرازی و محسن رضایی



«محسن رضایی» و «صیاد شیرازی» خدمت امام رسیدند و به ایشان عرض کردند که ورود به خرمشهر دارای سختی‌های فراوانی‌ست. ما هرچه پیش‌بینی می‌کنیم، می‌بینیم نیروی ما برای اجرای مرحله‌ نهایی عملیات کافی نیست…

به گزارش مجاهدت از مشرق، رزمندگان تیپ ۲۷ محمدرسول‌الله (ص) در عملیات «الی بیت‌المقدس» که ۹ اردیبهشت سال ۱۳۶۱ با هدف آزادسازی خرمشهر آغاز شد، در قالب دو محور عملیاتی به نام‌های «محرم» و «سلمان» کار خود را آغاز کردند. پس از انتقال کلیه‌ گردان‌ها از کرانه شرقی به کرانه غربی رود کارون، ابتدا پیشروی پنج گردان تحت امر محور عملیاتی سلمان به سمت جاده‌ آسفالت اهواز – خرمشهر آغاز می‌شود؛ این نیروها می‌بایستی مسیر ۱۸ کیلومتری دشت طاهری را طی کرده و خود را به جاده‌ آسفالت اهواز – خرمشهر می‌رساندند.

سردار جاویدالأثر «احمد متوسلیان» با حضور در سنگر فرماندهی قرارگاه عملیاتی «نصر ۲» هدایت نیروهای سپاهی، بسیجی و ارتشی تیپ ۲ و لشکر ۲۱ حمزه (تابع این قرارگاه) را بر عهده گرفت و لحظه به لحظه با تماس‌های مکرر بی‌سیمی و هم‌چنین اعزام پیک‌های خبررسان، از آخرین وضعیت نیروها کسب اطلاع کرده و هم‌چنین در لحظات مقتضی، خود در صحنه‌ی نبرد حضور پیدا کرد تا از نزدیک شاهد تحولات حین عملیات باشد.

گره‌ای که امام خمینی (ره) برای آزادسازی خرمشهر باز کرد

رزمندگان تیپ ۲۷ محمدرسول‌الله (ص) در عملیات «إلی بیت‌المقدس»

پس از تصرف برق‌آسای جاده‌ اهواز – خرمشهر توسط گردان‌های محور سلمان، گردان‌های محور محرم نیز به سمت این جاده به حرکت درآمدند و شرایط پیش آمده که ناشی از پاتک‌های سنگین واحدهای زرهی دشمن و عدم الحاق یگان‌های مجاور با تیپ ۲۷ بوده، باعث شد تا ادامه‌ نبرد برای نیروهای این تیپ سخت‌تر شد. در چنین شرایطی احمد متوسلیان با هدایت نیروها سعی در کنترل اوضاع داشت؛ اما فشار دشمن زیاد و امکان مقابله با آن‌ها کم بود.

ساعت‌های اولیه صبح روز جمعه دهم اردیبهشت سال ۱۳۶۱ با شهادت «محسن وزوایی» و «حسین تقوی‌منش»؛ فرمانده و جانشین محور عملیاتی محرم، اولین ضربه‌ کاری به احمد متوسلیان وارد شد؛ اما به رغم تمامی نارسایی‌ها و مشکلات موجود، رزمندگان تیپ ۲۷ طی شش شبانه‌روز جنگ نابرابر، توانستند سرانجام اهداف مرحله‌ اول عملیات «الی بیت‌المقدس» را تثبیت نموده و خود را برای آغاز مرحله‌ دوم نبرد آماده کنند.

در مرحله دوم عملیات «الی بیت‌المقدس» بیشترین نگرانی متوسلیان از جانب گردان سلمان فارسی به فرماندهی حسین قجه‌ای در منتهی الیه سمت چپ محور محرم، واقع در ایستگاه گرمدشت بود که در محاصره دشمن به مدت پنج شبانه‌روز جنگیدند و مقاومت کردند و عاقبت با شهادت اکثر نیروهای این گردان از جمله حسین قجه‌ای؛ فرمانده و محمدرضا موحد دانش؛ معاون گردان، آن منطقه را تثبیت کردند.

گره‌ای که امام خمینی (ره) برای آزادسازی خرمشهر باز کرد

سردار جاویدالأثر احمد متوسلیان در عملیات «إلی بیت‌المقدس»

احمد متوسلیان به‌دلیل ضرباتی که در مرحله‌ اول عملیات، بر پیکره‌ نیروی انسانی، به‌خصوص کادرهای فرماندهی گردان تیپ ۲۷ محمدرسول‌الله (ص) وارد شد، برای بازسازی مجدد گردان‌ها با مشکلات عدیده‌ای مواجه بود که مهم‌ترین آن‌ها، شهادت محسن وزوایی؛ فرمانده و حسین تقوی‌منش؛ جانشین محور محرم بود. به‌همین منظور، این‌بار متوسلیان گردان‌های عملیاتی تیپ را فقط در قالب یک محور عملیاتی، سازمان‌دهی کرده و مسئولیت فرماندهی آن را هم، به یار دیرینه‌اش محمود شهبازی واگذار کرد. این گردان‌ها، مأموریت داشتند تا از ایستگاه گرمدشت با گرای ۲۶۰ درجه، رو به سمت غرب پیشروی کرده و پس از طی ۱۳ کیلومتر، خودشان را به دژ مرزی کوت‌سواری برسانند.

با اتمام مرحله‌ دوم و متعاقب آن انجام ناموفق مرحله‌ سوم عملیات «الی بیت‌المقدس» در بیستم اردیبهشت سال ۱۳۶۱، دیگر همه‌چیز به نبرد پایانی موکول شد. این در حالی است که دیگر نه توانی برای ادامه‌ عملیات باقی مانده و نه نیروی کارآمدی برای بازسازی گردان‌ها؛ به‌گونه‌ای که فرماندهان در تصمیم‌گیری نهایی با مشکل و تردید مواجه شدند.

شهید «محمدابراهیم همت» جانشین فرمانده تیپ ۲۷ محمدرسول‌الله (ص) در این خصوص گفته است: «… برادران عزیز، بسیجیان با ایمان! به خدمت شما عرض کنم که در آن وضعیت بحرانی، بعد از آن همه درگیری، دیگر مغزها خسته شده بود! یعنی برای مرحله‌ نهایی عملیات «الی بیت‌المقدس» هیچ‌کدام از فرماندهان نمی‌دانستند چه تصمیمی بگیرند. با آن شرایطی که پیش آمده بود، تردید داشتند که آیا داخل خونین شهر بشوند یا نشوند؟ از طرف دیگر؛ چون تلفات داده بودیم، کیفیت نیروهایمان به شدت افت کرده و همین امر باعث شده بود که همه‌ ما دودل شویم که آیا به داخل خونین‌شهر برویم یا نرویم؟ اگر برویم، آیا ضربه نخواهیم خورد؟ دیگر هیچ‌کس قدرت تصمیم‌گیری نداشت. تا این‌که قرار شد برادران عزیزمان «محسن رضایی» و «صیاد شیرازی» به محضر حضرت امام شرفیاب شوند. این دو برادر خدمت امام رسیدند و به ایشان عرض کردند که ورود به خرمشهر داری چنین سختی‌هاست. ما هرچه پیش‌بینی می‌کنیم، می‌بینیم نیروی ما برای اجرای مرحله‌ نهایی عملیات کافی نیست. استحکامات دشمن فوق‌العاده زیاد است و ما نمی‌توانیم به او حمله کنیم؛ ولی باز در عین حال قادر به تصمیم‌گیری نهایی هم نیستیم. شما نظر دهید که ما چه باید بکنیم؟ حمله بکنیم یا نکنیم؟

تمام این صحبت‌ها را که مطرح کردند، امام در جواب آن‌ها فرمودند: «تا توکل‌تان چقدر باشد». در این لحظه برادران ما – رضایی و صیاد شیرازی – دیگر ننشستند و سریع حرکت کردند به سمت جنوب؛ کل فرماندهان لشکرها و تیپ‌ها را احضار کردند و به آن‌ها گفتند ما مسایل و مشکلات‌مان را با امام مطرح کردیم و ایشان در جواب ما فرمودند: تا توکل‌تان چقدر باشد! این موضوع در روحیه‌ برادرها خیلی تأثیر گذاشت، طوری که آن‌جا برادرها همه به گریه افتادند و می‌گفتند: لابد توکل‌مان ضعیف است دیگر، لابد توکل نداریم که امام چنین صحبتی فرموده! این شد که همه عزم‌شان را جزم کردند تا با توکل به خدا، خودشان را برای اجرای مرحله‌ پایانی عملیات آماده کنند».

منبع: دفاع پرس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

این مطلب مفید بود؟
>

آخرین اخبار

تبلیغات
تبلیغات
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید