عکس یادگاری شاه با اشغالگران کشورش/ تا سیگار می‌کشم حرف بزن!

عکس یادگاری شاه با اشغالگران کشورش/ تا سیگار می‌کشم حرف بزن!


خبرگزاری فارس ـ گروه تاریخ: بیش از ۱۵ سال از عمر حکومت پهلوی می‌گذشت و جامعه تغییرات زیادی را به خود دیده بود؛ تغییراتی که قوانین چند صد ساله کشور را زیر و رو کرده بود. عشایر و قدرت نظامی‌شان تار و مار شده بودند. آنان سال‌ها به طور سنتی از مرزهای ایران دفاع می‌کردند. حتی در سال‌های جنگ جهانی دوم نیز شاهد درگیری‌های عشایر غیور ایران با انگلیسی‌ها بودیم. حوزه‌های علمیه بزرگ ایران تقریبا نابود شد و دیگر خبری از حوزه پربار تبریز و اصفهان نبود. حوزه علمیه قم نیز به واسطه تلاش‌های آیت‌الله حائری تنها چراغش روشن مانده بود.

قضاوت بر اساس حکم شریعت جای خود را به قضاوت بر اساس قانون داد. وطن پرستانی چون میرزا کوچک خان، مدرس و سایرین به قتل رسیده بودند و کشور تهی از رجال با کفایت سیاسی و نظامی بود.

با این وجود جوانان و عامه مردم شرایط تحمیلی را تاب می‌آوردند؛ زیرا گمان می‌کردند در پس این تغییرات تلخ برخی تحولات ظاهری مانند خیابان‌کشی‌ها، قطار سراسری و مهم‌تر از همه ارتش مدرن نیز آمده است و ایران دیگر شاهد اتفاقات تلخ جنگ جهانی اول نخواهد بود. تبعات جنگی که هر چند تلاش شده است از کتب و حافظه تاریخی مردم ایران پاک شود، اما هنوز در ضمیر ناخود آگاه مردم ایران زنده است.

جنگ جهانی اول برای مردم ایران قحطی بی‌سابقه‌ای را به همراه آورد. در شرایطی که ایران اعلام بی‌طرفی کرده بود قوای روس و انگلیس ایران را اشغال کردند. انگلیسی‌ها با کمک عوامل داخلی‌شان بر انبارهای گندم ملت ایران تسلط یافتند و قحطی مصنوعی ایجاد کردند. با آمدن وبا مصیبت بزرگ‌تر شد. ایران در این جنگ بی‌طرف بیش از حمله مغول‌ها کشته داده بود.[۱]

در سال ۱۳۲۰ هنوز کسانی که سال‌های قحطی را به یاد داشتند، زنده بوده و امیدوار بودند در سایه حکومت پهلوی و ارتش مدرنی که همه افتخار رضا شاه بود، امنیت داشته باشند. افسوس که ارتش رضاشاهی مانند سایر ادعاهایش طبل تو خالی از کار درآمد!

با شنیده شدن زمزمه‌های جنگ دوم جهانی با وجود اعلام بی‌طرفی، ایران دوباره اشغال شد. سال‌ها سنت‌ها و ارزش‌های دینی ـ فرهنگی ملت سرکوب شده بود تا ایران دوباره شاهد چنین سیه‌روزی نشود اما شد آنچه نباید می‌شد! متفقین با دروغ حضور آلمان‌ها و تمایل رضا شاه به دولت آلمان، ایران را اشغال کردند.

 ۲۵ و ۲۸ مرداد ۱۳۲۰ سفرای روس و انگلیس نامه‌هایی را به دربار ایران تسلیم کردند. در این نامه‌ها بر اخراج تکنسین‌های آلمانی تاکید شده بود.

سی و یکم همان ماه خواسته آنان اجرا شد و همه آلمانی‌ها از ایران اخراج شدند. با این وجود در سوم شهریور تهران بدون شلیک یک گلوله از طرف ارتش مدرن پهلوی  به تصرف روس و انگلیس در آمد. آمریکایی‌ها هم با انتشار مقالات در نیویورک تایمز تصرف ایران را منطقی دانستند و به نوعی حمایت خود را نشان دادند.

شاهنشاه آریامهر سربازانی که به زور و در طرح سربازی اجباری از روستاها جمع‌آوری کرده بود را با یک دست لباس و بدون پول در شهر‌ها رها کرد. از ارتش پوشالی ایران حتی لباسی نیز برای مترسک‌های سر جالیز باقی نماند!

جنگ جهانی اول نفوس ایران را تهدید کرد و جنگ جهانی دوم علاوه بر نفوس ایران، حاکمیت و استقلال ایران را نیز به چالش کشید. با تبعید رضا شاه، مردم در بیم و امید بودند که آیا متفقین از سر لطف اجازه وجود ایران را خواهند داد یا همانند کشورهای تقسیم شده جنگ اول سرنوشت چون عثمانی در انتظار ایران است؟

در ۶ آذر، تهران میزبان جلسه‌ای مهم از روسای سه کشور متفق بود. استالین، چرچیل و روزولت در جلسه‌ای که به کنفرانس تهران مشهور شد، حضور یافتند.

شاه جدید زبونانه از آنان اجازه میزبانی می‌خواست تا مگر درباره سرنوشت خود اطلاعی پیدا کند. هرچند متفقین به واسطه‌گری فروغی ادامه سلطنت پهلوی با ولیعهد را به تغییر ماهوی دیگری ترجیح داده بودند، اما شاه جوان نه میان مردم محبوب و نه در میان رجال سیاسی قدرتمند نبود. پس هر لحظه امکان شنیدن سوت پایان پهلوی وجود داشت.

جز استالین کسی میزبانی و پذیرایی او را نپذیرفت. پس شاه پهلوی زبونانه به دیدار اشغالگران ایران در تهران رفت. چرچیل تنها در فاصله کشیدن یک سیگار در حیاط سفارت شوروی در تهران برای گرفتن عکس یادگاری شاه را پذیرفت! رایزنی‌های شاه ایران تنها برای بازگرداندن پدر و سرنوشت حکومت پهلوی بود. متفقین هرگز بابت ورود بی‌اجازه به ایران بازخواست نشدند!

در کنفرانس تهران درباره آینده جنگ جهانی دوم و جهان پس از جنگ تصمیم‌گیری شد. همراهی صد درصد پهلوی‌ها با متفقین سبب شده بود آنان پهلوی را به عنوان مدافع حقوق خود در ایران بپذیرند و نیازی به هزینه نظامی بیشتر در این کشور نبینند. طبق توافق متفقین ۶ ماه بعد از پایان جنگ جهانی دوم ایران می‌توانست بدون حضور قوای نظامی خارجی نفس بکشد. متفقین همچنین اظهار کردند که بخشی از خسارات ناشی از اشغال را به ایران پرداخت خواهند کرد. اما عملا این اتفاق نیفتاد.

بعد از جنگ، نفت، قوای شوروی را در ایران نگاه داشت. به بهانه قیام پیشه‌وری در تبریز شوروی حاضر به ترک ایران نشد. استالین چشم طمع به نفت شمال ایران داشت.

بولارد، سفیر بریتانیا هشدار داد که اگر نفت شمال به روسیه برسد، شرایط نفت جنوب نیز به مخاطره خواهد افتاد. در کشاکش ماجراهای نفتی قوای نظامی سه دولت ایران را دیرتر از برخی کشورهای درگیر جنگ ترک کردند!

از سوی دیگر آمریکا و انگلیس خلع ید شوروی از نفت ایران را به مثابه کمک مالی گذاشته و ایران جنگ زده بی‌طرف بدون دریافت ریالی خسارت جنگی رها شد.

کنفرانس تهران و نتایج آن برای همه آحاد ملت ایران حتی آنانی که هنوز امید داشتند پهلوی بتواند از عزت کشور حفاظت کند، حکم تیر خلاص را داشت. آنان به یاد دو بیتی مرحوم فرخی یزدی افتادند که ۱۸ سال پیش در روزنامه طوفان گفته بود:

با مشت و لگد معنی امنیت چیست؟
با نفی بلد ناجی امنیت کیست؟

با زور مرا مگو که امنیت هست
با ناله ز من شنو که امنیت نیست

 نسلی که تحقیر اشغال ایران و کنفرانس تهران را دید بعدها جریان‌ساز نهضت بزرگ ملی شدن نفت شد. 

نویسنده: سپیده انوشه

[۱] برای مطالعه بیشتر رجوع شود به کتاب قحطی بزرگ محمد قلی مجد

انتهای پیام/





منبع خبر

این مطلب مفید بود؟
>

آخرین اخبار

تبلیغات
تبلیغات
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید