گروه ساجد دفاعپرس: دانشآموز شهید «رضا پناهی» را همچون عارفی ۱۲ ساله میشناسند که وقتی جبهه کفر علیه اسلام شمشیر کشید و جنگ هشتساله را با هدف سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ایران، بر ملت مسلمان ما تحمیل کرد، برای عمل به فرمان امام خود بیتابی میکرد؛ بنابراین از همه تعلقات دنیوی و آینده خود دل برید؛ چراکه آرزویش پیروزی اسلام و ترویج آن در تمام جهان بوده و امیدوار بود که روزی به یاری رزمندگان، تمام ملتهای زیر سلطه آزاد شوند.
او در وصیتنامه خود گفته هست: «عاشق خدا و امام زمان گشتهام و این عشق هرگز با هیچ مانعی از قلبم بیرون نمیرود، تا اینکه به معشوق خود یعنی «الله» برسم»؛ بنابراین با اصرار، پدر و مادر خود را راضی کرد و پس از اعزام به جبهه، بهسوی معشوق خود پر کشید؛ اما قبل از شهادتش، وصیتنامه خود را بهصورت صوتی قرائت کرد تا به آیندگان بگوید که هدف از جبهه رفتنش چه بوده هست.
بسم الله الرحمن الرحیم
«مَن طَلَبَنی وَجَدَنی وَ مَن وَجَدَنی عَرَفَنی وَ مَن عَرَفَنی عَشَقَنی وَ مَن عَشَقَنی عَشَقتُهُ وَ مَن عَشَقتُهُ قَتَلتُهُ وَ مَن قَتَلتُهُ فَعَلی دِیتُه وَ مَن عَلی دِیتُه وَ اَنَا دِیتُه».
هرکس من را طلب میکند، مییابد مرا، و کسی که مرا یافت، میشناسد مرا، و کسی که من را دوست داشت، عاشق من میشود و کسی که دوستم بدارد، عاشق من میشود، و کسی که عاشق من می شود، من عاشق او میشوم و کسی که من عاشق او بشوم، او را میکشم و کسی که من او را بکشم، خونبهایش بر من واجب هست، پس خونبهای او من هستم.
إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ
ما همه از خداییم و…
وَ لا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ اَمواتًا بَل اَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقون
آنان که در راه خدا کشته میشوند، مپندارید مردهاند؛ بلکه آنان زندهاند و در نزد خدای خود روزی میگیرند.
هدف من از رفتن به جبهه این هست که اولاً به ندای «هل من ناصر ینصرنی» لبیک گفته باشم و امام عزیز و اسلام را یاری کنم و آن وظیفهای را که امام عزیزمان بارها در پیامها تکرار کرده، که هرکس که قدرت دارد، واجب هست که به جبهه برود، و من میروم که تا به پیام امام لبیک گفته باشم. آرزوی من پیروزی اسلام و ترویج آن در تمام جهان هست و امیدوارم که روزی به یاری این رزمندگان، تمام ملتهای زیر سلطه آزاد شوند و صدام بداند که اگر هزاران هزار کشور به او کمک کنند، او نمیتواند در مقابل نیروی اسلام مقاومت کند. من به جبهه میروم و امید آن دارم که پدر و مادرم ناراحت نباشند؛ حتی اگر شهید شدم؛ چون من هدف خود را و راه خود را تعیین کردهام و امیدوارم که پیروز هم بشوم.
پدر و مادر مهربان من! از زحمات چندین ساله شما متشکرم. من عاشق خدا و امام زمان گشتهام و این عشق هرگز با هیچ مانعی از قلب من بیرون نمیرود، تا اینکه به معشوق خود یعنی «الله» برسم؛ و به حق که ما میرویم که این حسین زمان و خمینی بتشکن را یاری کنیم و پیام من به دوستان و آشنایان خود و تمام امت شهیدپرور این هست که قرآن میفرماید: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا».
بابا، مامان! خداحافظ؛ مامان شیرت را حلالم کن، بابا تو هم حلالم کن. بابا تو هم این همه زحمتهایی که برای من کشیدی، من هم نمیدانم چهجوری آنها را جبران کنم و نمیدانم که با چه زبانی از شما تشکر کنم، بابا مواظب مامان باش. خداحافظ.
انتهای پیام/ 113
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست