به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، کتاب «شاید پیش از اذان صبح»، نوشته احمد یوسفزاده که دلنوشتههای وی به حاج قاسم سلیمانی است، در کمتر از بیست روز به چاپ چهارم رسید.
کتاب «شاید پیش از اذان صبح» اثری در وصف سردار دلها، حاج قاسم سلیمانی به قلم شیوا و توانای نویسنده «آن بیست و سه نفر» و «اردوگاه اطفال» و شامل خاطرات و دلنوشتههایی برای آن شهید عزیز است.
یوسف زاده در ابتدای کتاب با عرض ارادت به فرماندهاش در زمان دفاع مقدس اینگونه نوشتهاست: «سالهایی که میجنگید، دعای خیر و نگاه ترسانم دنبالش بود که جانش از بلا دور باشد. خودش اما، نگاهش جایی دیگر بود و سرانجام خداوند او را که میجنگید، بر ما که نشسته بودیم با پاداش شهادت برتری داد. در دلنوشتههایم برای حاج قاسم، ترجیح دادم مستقیم با خودش حرف بزنم، چون گمان نمیکنم مُرده باشد.
این کتاب را به دو مرد تقدیم میکنم: به شهید حسین پورجعفری که شانهبهشانه قاسم تا نفس آخر رفت، و به یار سفرکردهام زندهیاد محمد صالحی یکی از آن بیستوسه نفر که وقتی خبر انفجار در فرودگاه بغداد را شنید بیمار بود و بهسختی میتوانست حرف بزند، اما همه سعی خودش را کرد که به من بگوید: «احمد… برای… حاج قاسم… بنویس!»
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«سلام حاجی. تصمیم دارم این نوشتهها را یک روز در قالب کتابی چاپ کنم، شاید هم بماند برای بعد از مرگم که لابد یک مرگ لوس و بیمزه خواهد بود، نه مثل مرگ شما سرخ و طوفانی و جریانساز. بالاخره فرق است میان یکلاقبایی مثل من که در خانه نشستهام و مجاهدی مثل تو که چهل سال پوتین از پا درنیاورده ای. الان هشت ماه از آن نیمهشب غریب و آن صبح وحشتناک که انگشت و انگشترت صفحات مجازی را درنوردید، میگذرد. قبل از شنیدن آن خبر، فقط یک بار غمی به این کمرشکنی و مردافکنی را تجربه کرده بودم. توی آسایشگاه ۳ اردوگاه موصل نشسته بودیم داشتیم با دوستم علی هادی قرآن حفظ میکردیم. فرشید فتاحی اسیر خوزستانی بغضکرده و اشکبار آمد داخل و خبر فوت امام را که در روزنامه عراقی خوانده بود، آورد.»
منبع خبر