به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، بسیاری از صاحبنظران، کارشناسان و دلسوزان فوتبال در روزها و هفتههای اخیر از واگذاری و خصوصیسازی پرسپولیس و استقلال در ماههای آخر دولت ابراز نگرانی کردهاند.پیش از این نیز به ایم موضوع پرداختیم موضوعی مربوط به این اتفاق بزرگ ورزش ایران را بررسی کرد. پیشکسوتان، مدیران عامل اسبق دو باشگاه و کارشناسان دلسوز نیز در مصاحبهای این شیوه خصوصیسازی را به صرف و صلاح دو باشگاه ندانستند و توقف آن را ضروری می دانند.
با این حال، بعد از دربی ۹۴ انتقادهایی که سرمربیان و بازیکنان دو تیم به مدیریت انجام دادند، وضعیت نابسامان پرهوادارترین و بزرگترین باشگاههای ایران و آسیا بیش از گذشته عیان کرد. در حالیکه هنوز ساعتی از بازی زیبا، پرگل و جذاب دو تیم نگذشته بود، ابتدا یحیی گلمحمدی سرمربی پرسپولیس و سپس بازیکنان دو تیم و حتی فکری سرمربی استقلال با صحبتهایشان عمق فاجعه مدیریتی در سرخابیها را به نمایش گذاشتند.
بیشتر بخوانید:
ابهامات گسترده در مورد چگونگی واردشدن آبی و قرمز به فرابورس/ وزارت ورزش و سازمان خصوصی سازی چه بر سر سرخابیها میآورند؟
از مدتها قبل، عدم ثبات مدیریت استقلال و پرسپولیس انتقادهای زیادی را متوجه وزارت ورزش کرده بود. هر دو باشگاه در سالهای اخیر مدیریت دولت تدبیر و امید بارها دچار چالشهای ریز و درشت مدیریتی شدند؛ چالشهایی خود ساخته که بیشتر حاصل بیتدبیری وزارت ورزش بود.
هنوز هم برخی هواداران استقلال از اینکه مدیران وقت اجازه جدایی ساده استراماچونی را از این تیم دادند، از مدیریت باشگاه و حتی شخص وزیر ورزش دلخور و ناراحتند. بارها شاهد تجمع اعتراضی هواداران در آن روزها مقابل ساختمان باشگاه بودیم
در پرسپولیس هم وضع مدیریتی بهتر نبود اما به لطف شخصیت آرام و دانش فنی برانکو و قهرمانیهای متوالی در لیگ برتر، هواداران این تیم با ادبیات ملایمتری از شیوه اداره باشگاه از سوی مدیران وزارت ورزش انتقاد میکردند. سرانجام وقتی برانکو به فیفا شکایت کرد، مشخص شد اوضاع مدیریتی در پرسپولیس هم خیلی آشفته است.
از سوی دیگر هر دو باشگاه محله برو و بیا شده است. روش انتخاب مدیران باشگاهها نیز همواره مورد نقد بود و اینکه گفته میشد مدیران عامل و اعضای هیات مدیره بر اساس روابط شخصی و نزدیکی که با برخی صاحب منصبان در وزارت ورزش دارند انتخاب میشوند. اگر قرار بود بر اساس شاخصهای مدیریتی و شایستهسالاری مدیرانی برای دو باشگاه انتخاب شوند، قطعا مدیران گذشته و حال پرسپولیس در این 6-7 سال انتخاب نمیشدند.
اوضاع بد مدیریتی بار دیگر نشان داد وزارت ورزش حتی در اداره این باشگاهها دچار مشکل و چالشهای فراوانی است. اکنون این وزارتخانه در اداره سرخابی ها چگونه میخواهد پرسپولیس و استقلال را به بخش خصوصی واگذار کند؟
در بخشهای اقتصادی بارها شاهد خصوصیسازیهای زیانباری بودهایم. شاخص ترین آنها را میتوان واگذاری شرکت نیشکر هفت تپه دانست که مدت ها سوژه به دست رسانههای خارج نشین داد و هزینه های زیادی برای کشور ایجاد کرد هنوز هم این ماجراها به نوعی ادامه دارد.
اکنون بزرگترین کارخانه صنعتی خوزستان را با وضعیت پرهوادارترین باشگاههای ایران مقایسه کنید. باشگاههایی که روی کاغذ و با تزریق گلخانهای دارایی مثل ورزشگاهها در تهران، تبدیل به باشگاههای سودده شدهاند، آیا واقعا میتوانند بعد از خصوصی شدن عجلهای و بدون کارشناسی روی پای خود بایستند؟ باشگاههایی که مثل هفت تپه بدهیهای کلان دارند و سرانجامی این چنین را پیشرو خود می بینند.
قطعا عواقب بحرانها و چالشهای سرخابیها خیلی فراگیرتر از شرکت هفت تپه خواهد بود زیرا به جز اعتراض بازیکنان و مربیان که خواهان دریافت حق و حقوق خود میشوند، هواداران میلیونی دارند که از چالشهای وزارت ورزش برای باشگاههای محبوبشان کارد به استخوانشان میرسد و هر از گاهی حتی مقابل ساختمان وزارت ورزش هم تجمع کردهاند.
حالا سرخابیها در چنین وضعیتی قرار گرفتهاند و با واگذاری عجلهای و غیرکارشناسی پرسپولیس و استقلال که ریشه در واقعیت نیز ندارد، هزینه هایی به ورزش و حتی کشور تحمیل خواهد شد که گریبان ارشدترین مسئولان را هم خواهد گرفت. البته، در روزهای واپسین دولت، چه اتفاقی موجب شده تا وزارت ورزش در پی اجرایی کردن چنین تصمیمی باشد، بر دامنه نگرانی ها می افزاید و بایستی ورود سریع و عاجل صورت گیرد تا شاهد بحرانی دیگر در ورزش کشور نباشیم.
منبع خبر