مروری بر دولت و قدرت سیاسی در صد سال اخیر

مروری بر دولت و قدرت سیاسی در صد سال اخیر



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، عبدالرحمن حسنی‌فر، عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در یادداشتی که به بهانه پایان سال ۱۳۹۹ و شروع سال ۱۴۰۰ نوشته، به مساله سیاست و ارتباط آن با دولت‌های صدسال اخیر پرداخته است. این‌یادداشت با هدف مرور قرن ۱۴ هجری شمسی و شروع قرن پانزدهم نوشته شده است.

مشروح متن این ‌یادداشت در ادامه می‌آید:

پرداختن به تحولات قدرت سیاسی در محدوده یک‌سده، کار ساده‌ای نیست؛ آن هم سده اخیر خورشیدی که تحولات حوزه سیاست هم‌گسترده و متنوع بوده و هم به شدت بر عرصه‌های فرهنگ و اجتماع  ایران تاثیر داشته از پیچیدگی بیشتری برخوردار است.

شاید مهمترین نکته کانونی دوران جدید و از جمله قرن اخیر، ورود جبری یا اختیاری جامعه‌ی ایران به «تجدد» بوده است که باعث شده، تحولات متنوعی در انسان ایرانی، ساختار، نهاد، نحوه معیشت و سبک زندگی روی داده است.

از گذشته در منابع تاریخی و در روش‌های تاریخی، بررسی و تحلیل یک سده، باب بوده است اما سده ۱۴، سده‌ای پر مسئله در تاریخ ایران به حساب می‌آید.پرداختن‌به یک قرن و یک سده، تقلیل دادن و کم کردن تحولات تاریخ یک‌جامعه نیست بلکه دلالت بر این دارد که چه زمان‌های زیادی که ممکن است بر یک جامعه بگذرد و لازم است به سرعت گذر زمان توجه‌کرد و سریع به فکر انجام کار افتاد. و دیگر اینکه با بررسی این‌مقطع، نشان داده می‌شود که در دوران جدید، سرعت تحولات چقدر زیاد است.

دوران جدید به‌طور کلی، روی اصول «نوآوری» و «کنشگری» بنا شده است. و این‌اصول، چه مصرف کننده باشی و چه تولید کننده، دیر یا زود در هر جامعه‌ای خودش را نشان داده است.

در حوزه دولت و قدرت سیاسی، ایرانِ قرن ۱۴ با کودتای رضاخان و سیدضیاء در سوم اسفند ۱۲۹۹ شروع شد و بعد با تغییر حکومت از قاجار به پهلوی همراه بود. به اشغال و تبعید رضاشاه و بر حکومت نشاندن پسرش توسط متفقین و ملی شدن نفت و کودتای ۱۳۳۲ و انقلاب اسلامی ۵۷ و روی کار آمدن طرفداران مذهب در قالب نظام جمهوری اسلامی ادامه پیدا کرد. در خود نظام جمهوری اسلامی نیز تنوعی از دیدگاه‌ها و حتی گفتمان‌ها که در حوزه‌های سیاست خارجی و سیاست داخلی، نظراتی داشتند، شکل گرفته است؛ برخی از آنها در قالب دولت(قوه مجریه) نیز ظهور کرده‌اند.

از مشخصه‌های دوران جدید، گسترش نهادهای علم، شهری شدن، مدرنیزاسیون گسترده‌ در همه سطوح و افزایش ارتباطات بوده است.

در این‌دوران، چند نسل متفاوت پرورش یافته‌است: از نسل متصل به دوران فقدان یا کمبود تکنولوژی و  کمی امکانات و ابزارهای آگاهی بخش و کمبود وسایل و بستر بهداشت گرفته تا نسلی سراسر غرق در تکنولوژی از نرم افزار گرفته تا سخت افزار و همه جور وسیله ارتباطی و نسلی که به شدت به دنبال گسترش رفاهش است.

علی‌رغم ورود به تجدد و به نوعی مدرن شدن ایرانی‌ها و شکل گیری تجدد ایرانی اما در حوزه “قدرت سیاسی” هنوز مباحث پایه‌ای آن به نظر حل نشده است؛ موضوعاتی چون حق رای، حق کاندیدا شدن همگانی، نظارت مردمی، کارآمدی، مشروعیت، نظام شایسته سالاری و غیره از جمله این موضوعات هستند. به نظر می‌آید ویژگی‌های دولت و قدرت سیاسی در دوران جدید همچنان در حال «شدن» هستند.اما باید مراقب بود که در این یکصد ساله سه حکومت در ایران حاکم بوده است.یکی با حمایت خارجی‌ها بر دیگری غلبه پیدا کرد و دیگری با انقلاب مردمی برپا شد.

در این‌دوره تاریخی، دولت رضاشاهی  با سلف خود(قاجار) در ساختار متفاوت بود؛ دولتی که بر بنای برآمده از “مشروطه‌ی ناکام مانده” بنیان نهاده شده بود. در دوره رضاشاه، بوروکراسی و دیوان سالاری جدید با طراحی نظام و  ساختاری نو به کمک شیوه نوین آموزش شکل گرفت.حکومت جمهوری اسلامی نیز که حاصل انقلاب مردمی ۵۷ بود.

جابجایی حکومت‌ها در صد سال اخیر از یک طرف و حل نشدن مباحثی مهم در حوزه قدرت سیاسی از طرف دیگر، علیرغم شکل‌گیری نهادهای متنوع، تنوع اندیشه‌ها و حتی گفتمان‌های فکری و افزایش آگاهی و گسترش مطالباتِ حل نشده و ظهور نسل‌هایی هوشیار اما سرخورده و تا حتی ناکام در کنار مشکلات سیاسی و عقیدتی منطقه‌ای و جهانی، باعث تامل و توجه ویژه برای حل مشکلات پایه‌ای در حوزه سیاست می‌شود.

چرخش نخبگان اختیاری، گسترش آزادی‌ها، اصلاح نظام مشارکت‌سیاسی، ارتقاء کارامدی و بهبود مدیریت‌و بکارگیری مناسب از انرژی‌ها و منابع مادی وانسانی و از همه مهمتر تحقق عدالت از  ابتدائیات حل مشکلات حوزه قدرت سیاسی‌ است. هرچند تلاش در کم کردن فسادها و ظلم‌ها خود گام مهمی محسوب می‌شود.

منبع: مهر



منبع خبر

این مطلب مفید بود؟
>

آخرین اخبار

تبلیغات
تبلیغات
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید