لبخند شیرین شهید امنیت چند لحظه قبل از شهادت + فیلم و عکس

لبخند شیرین شهید امنیت چند لحظه قبل از شهادت در مرز‌های شرقی+ فیلم و عکس


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، خواهر شهید مرتضی ایزانلو در گروه دوستان شهدایی به بیان روایتی کوتاه از برادر شهیدش پرداخت. شهید مرتضی ایزانلو متولد ۲۷ تیر سال ۱۳۷۳ سومین فرزند خانواده بود که ۱۶ آبان سال ۱۳۹۷ در سیستان و بلوچستان به دست اشرار به شهادت رسید.

این خواهر شهید اظهار داشت: مرتضی یک برادر مهربان بود، به بزرگتر‌ها خیلی احترام می‌‎گذاشت، با بچه‌ها بچه بود و با بزرگ‌تر‌ها هم بزرگ بود، بسیار شوخ طبع بود و خیلی وقت‌ها که در خانه بازی می‌کردیم انقدر شیطنت می‌کرد که باعث خنده من می‌شد، گاهی می‌‎نشستم و فقط تماشایش می‌کردم.

لبخند شیرین شهید امنیت چند لحظه قبل از شهادت در مرز‌های شرقی+ فیلم و عکس

وی ادامه داد: ابتدا محل خدمتش در مشهد بود سپس به سیستان و بلوچستان رفت. با اینکه به خاطر جانبازی پدرم از سربازی معاف بود، اما خودش انتخاب کرد. با وجود مشکلات و سختی‌هایی که ممکن است سربازان در سیستان و بلوچستان داشته باشند، اما چون خانواده همراه با نظام است مخالفتی با این تصمیم برادرم نداشتند. هرچند مادرم کمی نگران بود. قرار بود دو سال در آنجا باشد. یک سال از خدمتش گذشته بود که به شهادت رسید.

این خواهر شهید امنیت به نحوه شهادت برادرش اشاره کرد و گفت: مرتضی در قسمت آگاهی خدمت می‌کرد. روزی که اشرار منطقه را ناامن کرده بودند از آگاهی درخواست نیرو شد، برادرم به همراه چند تن از نیرو‌ها به کمک رفتند و در برگشت از ماموریت ماشین آن‌ها واژگون شد و برادرم به شهادت رسید.

وی گفت: تمام لحظه‌های ما خاطره بود، بیشترین خاطرات شیرین در همین سال‌های اخر رقم خورد. انگار می‌خواست خودش را بیشتر در دل ما جا کند. آخرین دیدارمان برمی‌گردد به عید قربان سال قبل از شهادت، هر زمان به مرخصی می‌آمد سری به خانه ما می‌زد. خیلی تاکید داشت هوای پدر را داشته باشم.

لبخند شیرین شهید امنیت چند لحظه قبل از شهادت در مرز‌های شرقی+ فیلم و عکس

ایزانلو به ماجرای باخبر شدن شهادت برادر اشاره کرد و افزود: پسرعمه‌ام ماجرای شهادت را به همسرم گفت، همسرم نتوانست به من بگوید، کشاندنم خانه پدر، پدرم سرکار و برادر دیگرم مدرسه بود، با اینحال فهمیدم اتفاقی افتاده، از همسرم پرسیدم توروخدا اگر برای کسی اتفاقی افتاده بگو، از پدرم پرسیدم، از برادر دیگرم، دلم نمی‌خواست اسم مجتبی را به زبان بیاورم، می‌ترسیدم، دوباره با ترس پرسیدم داداش مرتضی چیزیش شده که همسرم سرش را پایی انداخت و خبر شهادتش را داد.

این خواهر شهید گفت: نبودن مرتضی برای ما خیلی سخت بود و همینطور برای من، اما تمام تلاشم را می‌کنم تا به پدر و مادر دلداری بدم. برای آرام کردن خودم گاه بر سر مزارش حاضر می‌شوم و گاه فرزند پنج ساله‌اش را در آغوش می‌کشم که عجیب بوی برادرم را می‌دهد.

شهید ایزانلو در وصیتنامه خود به فرزندش امیرمحمد نوشته است:

«سلام علکیم

با احترام فراوان خدمت پسر گلم آقا امیرمحمد عزیز، امیدوارم در تمام طول زندگانی‌ات خوشحال و پرانرژی باشی.
پسر عزیزم با تمام اینکه خیلی دوست داشتم در کنار خودم باشی و تربیت لازم در همه زمینه‌ها را از پدرت کسب کنی، ولی متاسفانه خودت استاد تربیت و آموزش هستی و باید تمام همسن و سال‌هایت بیایند از شما ادب کسب کنند. علی ایحال، اینجانب، پدر سالخورده‌ات آرزوی خوشبختی بر شما و خانواده گرامیتان را دارم و کماکان جهت ایجاد زندگی بهتر با قدرت تمام ادامه مسیر داده و همه مشکلات را از سر راهت برداریم.»

فیلمی از دقایقی قبل از شهادت شهید توسط خودش گرفته شده است که آن را در ادامه می‌بینید.

انتهای پیام/ ۱۴۱



منبع خبر

این مطلب مفید بود؟
>

آخرین اخبار

تبلیغات
تبلیغات
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید